اسیر شماره ۸۱۷ اردوگاه موصل که رییس شورای شهر شیراز شد

شیراز-ایرنا-رییس شورای شهر شیراز و اسیر شماره ۸۱۷ اردوگاه موصل برای اولین بار خاطرات ۱۱۷ ماه دوران اسارت و محکومیتش در دادگاه‌های صدام و شایعه اعدامش در خاک عراق را با ایرنا در میان گذاشت.

سید عبدالرزاق موسوی،رییس کنونی شورای شهر شیراز  ۲۱ ساله بود که صدام حسین به مرزهای ایران یورش آورد.

زمان آغاز جنگ تحمیلی تنها چند ماه از ازدواج موسوی گذشته بود و هنگام پیروزی انقلاب اسلامی، دانشجوی حقوق دانشگاه تهران بود و با شروع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها او به زادگاهش شهر کازرون در استان فارس بازگشت و در آموزش و پرورش مشغول فعالیت شد.

به گفته او با شروع جنگ تحمیلی مردمی که تازه انقلابشان به پیروزی رسیده بود برای حفاظت از آن حاضر به انجام هر کاری بودند و اغلب جوانان آن دوره در قالب گروه‌های مردمی خودجوش به سمت شهرهای مرزی ایران که آن زمان مورد هجوم ارتش بعثی عراق قرار گرفته بود می شتافتند.

موسوی با اشاره به بالابودن روحیه همکاری مردم کازرون،شیراز و فارس در آن زمان با هدف تحقق شعارهای انقلاب اسلامی،می‌گوید که عراق به مرزهای کشور ما هجوم آورد و نیروهای نظامی ایران در حالت تدافعی قرار داشتند و بخش‌هایی از خاک کشور در تسخیر رژیم یعثی عراق قرار گرفت و به تدریج آرایش نظامی دفاعی بین نیروهای مردمی و نظامی ایران شکل گرفت در حالی که از ابتدایی ترین امکانات و حتی داشتن سنگر هم محروم بودند.

به گفته او مردم مناطق مرزی به ویژه خوزستان در آن ایام جانانه از خاکشان دفاع کردند و چند روز بعد نیز نیروهای مردمی از جای جای ایران،ارتش و سپاه با رهبری امام خمینی (ره) وارد میدان شدند و در رفته رفته چینش تدافعی نیروهای ایران در حالتی قرار گرفتند که توانستند به مرور خاک کشور را از چنگ نیروهای متخاصم در آورند.

هویزه، دفاع مقدس با طعم اسارت

او که از روزهای نخست شروع جنگ تحمیلی به مناطق جنگ زده رفته بود بعد از حدود ۳ ماه در جاده آبادان به سمت هویزه به اسارت نیروهای عراقی درآمد.

موسوی بعد از اسیر شدن توسط نیروهای عراقی به همراه گروه زیادی از اسرا به موصل منتقل شد و دست سرنوشت زندگی او با عنوان اسیر شماره ۸۱۷ و همرزمانش را حدود ۹ سال با اردوگاهی در این شهر گره زد.

جنگ برای موسوی بیشتر معنای اسارت دارد زیرا او تمام طول دوران جنگ و حتی ۲۷ ماه پس از پایان آن را نیز در اردوگاه‌های مخوف رژیم بعثی عراق سپری کرده است.

او که در آغاز دوران اسارت جوانی تحصیلکرده از دانشگاه تهران بود در اردوگاه موصل نیز سریع به فکر برنامه ریزی نظام مند اسیران افتاد و سازماندهی این قشر در اردوگاه موصل را به همراه چند نفر از همرزمانش آغاز کرد و رفته رفته به عنوان رهبر گروه شناخته شد.

شکل گیری حلقه مدیریتی مخفی در بین ساکنین اردوگاه موصل

موسوی می گوید که از زن و مرد گرفته تا کودک ۷ ساله و پیرمرد ۷۰ ساله در بین اسیران اردوگاه موصل وجود داشت و او به همفکری چند نفر دیگر در حلقه مدیریتی برنامه‌های فرهنگی ورزشی برای اسیران ترتیب داد و در مناسبت‌های مختلف اقداماتی را سازماندهی و اجرا می کرد.

بیش از ۱۶ ساعت از شبانه روز اسیران این اردوگاه در اتاق‌‍‌های تنگ و تاریک محبوس و با محدودیت‌های غذایی و حرکتی بسیاری مواجه بودند.

به گفته او در اتاقهایی که شاید برای زندانی شدن ۲۰ نفر مناسب بود بیش از ۱۴۰ نفر نگهداری می شدند و زندگی می کردند.

با این وجود اما حلقه مدیریتی این اردوگاه که موسوی نیز در بین آنها بود برنامه هایی فرهنگی،ورزشی و آموزشی برای حدود ۲ هزار اسیر ایرانی که در اردوگاه موصل زندگی می کردند ازجمله برگزاری آیین‌های مذهبی، تئاتر و .... را بصورت مخفیانه برنامه ریزی می کردند.

اخبار داخلی ایران از تنها رادیو تعمیری که بصورت مخفیانه در بین اسیران نگهداری می شد به گوش ساکنین ایرانی اردوگاه موصل می رسید که به گفته موسوی نحوه نگهداری این رادیو و خاطراتی که از آن مانده خود یک داستان طولانی است چون اگر این رادیو از دست هریک از اسیران کشف می شد قطعا حکمش اعدام بود.

شایعه اعدام جامانده در موصل و محکومیت در دادگاه‌های صدام

موسوی به اتهام قرارگیری در حلقه مدیریتی اسیران ایرانی پایش به دادگاه رژیم بعثی عراق نیز باز شد و به همین دلیل زمانی که جنگ خاتمه یافت و اسیران ایرانی آزاد شدند او و تعدادی از اعضای حلقه مدیریتی اسیران، جاماندگان کاروان آزادگان شدند و حتی به خانواده موسوی پیغام دادند که او در دادگاه های بعثی‌ها به اعدام محکوم شده و خانواده او تصور می کردند که شهید شده است.

دو سال بعد از خاتمه جنگ، دستور تبادل اسرا صادر شد و ۲ هزار اسیر اردوگاه موصل با هدف آزادی و بازگشت به میهن به سمت مرز ایران انتقال داده شدند اما از آزادی موسوی به دلیل مدیریت و سازماندهی اسیران جلوگیری شد و به همین دلیل او به همراه ۴ نفر دیگر از اعضای حلقه مدیریتی اسیران،جامانده از کاروان آزادی بودند.

سرگردان در اردوگاه‌های عراق

او به دلیل محکومیتی که در دادگاه‌های رژیم بعثی عراق داشت سه ماه بعد از سایر اسیران ایرانی آزاد شد و به گفته خودش سخت ترین دوران اسارتش همین ۳ ماه بود که در اردوگاه های مختلفی در عراق بلاتکلیف بود.

او در این مدت از اردوگاه موصل به اردوگاه دیگری با نام موصل ۴ منتقل شد و در این محل ۳ اسیر دیگر ایرانی به آنها اضافه شدند و بعد از ۵ روز دوباره این ۸ نفر به اردوگاهی در شمال عراق و شهر تکریت زادگاه صدام حسین منتقل شدند.

موسوی و همراهانش ۴ روز نیز در این اردوگاه نگهداری و بعد به اردوگاهی دیگر در شهر رمادی منتقل و در این محل نیز ۳ اسیر ایرانی دیگر به جمع آنها اضافه شدند.

بدترین دوران اسارت او در این ۳ ماه نیز مربوط به همین اردوگاه در شهر رمادی مرکز استان انبار عراق است که وضعیت نگهداری و تغذیه اسرا بسیار بد بود بگونه ای که این ۱۱ نفر تصمیم به اعتصاب غذا گرفتند و همین مساله باعث شد آنها به اردوگاهی دیگر منتقل شوند که وضعیتی بهتر داشت.

در این مدت موسوی و دوستانش به اردوگاه هایی دیگر در شهر سامرا و کاظمین نیز منتقل و در هر یک از این محل ها مدتی نگهداری شدند.

بعد از گذشت ۳ ماه از زمان بازگشت آزادگان به ایران سرانجام دستور آزادی موسوی و ۱۰ نفر دیگر همراهانش صادر شد و در حالی که خانواده او تصور می کردند که در زندان های رژیم بعثی عراق اعدام شده موجبات بازگشتش به خاک میهن فراهم شد.

موسوی از طریق یکی از همرزمانش که بطور اتفاقی او را در قصر شیرین ملاقات کرد به خانواده اطلاع داد که زنده است و در حال بازگشت به خانه.

فردای آن روز او با خط هوایی اهواز- شیراز بعد از ۱۱۷ ماه دوری از خاک وطن به خطه مادری پا نهاد.

عبدالرزاق موسوی،رییس شورای شهر شیراز در این گفت و گو بیان کرد که برای اولین بار است که این خاطرات را رسانه ای می‌کند،ضمن اینکه بخش اندکی از این خاطرات به خواسته خودش منتشر نشد.

او همچنین گفت که قصد دارد روزی خاطرات ۳ ماهه آخر دوران اسارتش را در قالب چاپ کتابی منتشر کند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha