۱ تیر ۱۴۰۰، ۱۶:۰۴
کد خبرنگار: 1459
کد خبر: 84378049
T T
۲ نفر

برچسب‌ها

زلزله رودبار گیلان و غمی که همچنان بر جان بازماندگان آوار است

رشت - ایرنا - زلزله هولناک سال ۶۹ شهر شکوفه های زیتون "رودبار"، خانواده های بسیاری را داغدار کرد و غمی همیشگی و دردی سوزناک برای بازماندگان به جا گذاشت تا جایی که اکنون پس از گذشت سه دهه از وقوع آن حادثه غم از دست دادن عزیزانشان همچون آوار بر دلشان سنگینی می کند.

زمین لرزه ۳۱ خرداد ۱۳۶۹ رودبار - منجیل با بزرگی ۷.۴ ریشتر موجب کشته شدن ۴۰ هزار نفر، ویران شدن شهرهای رودبار و منجیل، و آسیب دیدن بیش از ۷۰۰ روستا و بسیاری از سازه های عمرانی در استان گیلان شد.

آسیب دیدگان و بازماندگان زلزله رودبار روزها و  ماه های سختی را تا بازگشت دوباره به زندگی گذراندند، آنان بر روی ویرانه های خانه هاشان چادر زدند، ساعت ها در کنار جنازه عزیزترین کسانشان نشستند، گریه و زاری کردند تا اینکه دستان پرتوان امدادگران به یاریشان شتافتند.

مهرنوش یکی از بازماندگان زلزله رودبار گیلان است از قبل می شناختمش، شنیده بودم که غم بزرگی را از ۳۱ سال پیش تاکنون در سینه دارد، برای مصاحبه، سر زده به محل کارش در جمعیت هلال احمر گیلان رفتم، همکارانش گفتند، امروز سر کار نیامده، به خبرگزاری برگشتم، با مهرنوش تماس گرفتم،  متوجه شدم که  به دلیل برگزاری مراسم روز گذشته عزیزان از دست رفته اش در زلزله رودبار، توان حضور در محل کار را ندارد.

بغض گلویش را گرفته بود و  اجازه صحبت نمی داد، عذرخواهی کردم از او خواستم تا برای تهیه این گزارش کمکم کند، آهی از  ته دل کشید و گفت : ما بازماندگان زلزله رودبار غم همیشگی و دردی سوزناک در سینه داریم که در هر سالگرد برایمان تازه می شود .

دردی عظیم دردی است با خویشتن نشستن

مهرنوش فکوری در زلزله هولناک رودبار پدر، مادر، برادر، سه خواهر ، خواهر زاده سه ماهه و مادربزرگش را در یک روز از دست داده . عزیزانی که فقدان هر کدامشان به تنهایی می تواند بار سنگینی بر روح و روان یک آدم بگذارد چه رسد به مرگ ناگهانی همه آنان .

با اندوهی در صدا و بغضی در گلو می پرسد : میدونی دلتنگی یعنی چی؟  یعنی اینکه یک روز آفتاب در بیاد و ببینی تنهایی و همه خانواده ات را از دست دادی . این که روزها و روزها  بشینی به خاطراتت با مادرت، پدر، خواهران، برادر و کوچولوی خانواده ات فکر کنی، آن وقت یه لبخند بیاد رو لبانت اما چند لحظه بعد با یادآوری از دست دادنشون شوری اشک ، شیرینی آن خاطره‌ ها را از یادت ببرند.

زلزله رودبار گیلان و غمی که همچنان بر جان بازماندگان آوار است

یک برادر مهرنوش دو سال قبل از زلزله رودبار غرق شده بود ، او اکنون یک خواهر بزرگتر از خودش دارد که در زلزله رودبار در مکان دیگری بوده و زنده مانده است.

مهرنوش سال ۶۹ در زلزله رودبار سوم دبیرستان بود، فردای شب زلزله امتحان تعلمیات دینی داشت، می گوید: از فرارسیدن تعطیلات تابستان خیلی خوشحال بودم از قبل هم برای تابستان حسابی برنامه ریزی کردم اما تقدیر روزگار همه این خوشحالی را از من گرفت.

بار دیگر بغض مهرنوش برای لحظاتی گپ و گفت ما را قطع کرد اما پس از دقایقی ادامه داد: خواهر بزرگم به اصرار ما به همراه فرزندش شب را کنار ما ماند و خوابید و دیگر بیدار نشد، خیلی ناراحتم و دلتنگ او و سایر اعضای خانواده ام می شوم.

این بانوی رنج دیده افزود : شب زلزله زودتر از شب های گذشته خوابیدم بعد از آن دیگر چیزی به یادم نمی آمد، تا اینکه خودم را زیر آوار دیدم، فکر می کردم قیامت شده، همه جا تاریک بود و ناله و زاری می شنیدم.

مهرنوش با بیان اینکه منزلشان  "در توتکابن رودبار" دو طبقه و در ارتفاع بلندی ساخته شده بود و مهندسی ساز هم نبود، می گوید: بسیاری از منازل در توتکابن رودبار با چنین وضعیتی با خاک یکسان شدند.

او ادامه می دهد: دستان خواهرش را زیر آوار لمس می کرد، هر بار به هوش می آمد و دوباره از هوش می رفت تا اینکه خاله اش که محله دیگری زندگی می کرد، به یاریشان آمد و با زحمات فراوان او را که تنها بازمانده خانواده بود، از آوار بیرون کشید.

به گفته مهرنوش و سایر بازماندگان زلزله رودبار، تا قبل از آمدن نیروهای امدادگر، افراد محلی، دوستان و آشنایان به یاری مجروحان شتافتند و آنان را از زیر آوار درآورده و با هر مشقتی به بیمارستان منتقل کردند.

مهرنوش با بیان اینکه با کمک خاله اش به همراه چند نفر از مجروحان زلزله با وانت به بیمارستان پورسینا رشت انتقال داده شد ادامه می دهد: مجروحان زیادی در بیمارستان پورسینا بودند، وضعیت بسیار دلخراش و نگران کننده بود.

او می گوید: به دلیل وخامت حالش " آسیب دیدگی از ناحیه لگن، شکم و پا" به بیمارستانی در تهران منتقل شد و تحت جراحی و مداوا قرار گرفت.

مهرنوش کمک های محلی و مردمی را از جلوه های زیبای زلزله رودبار بیان می کند و ادامه می دهد: نیروهای امدادگر نیز در زلزله رودبار برای کمک به مجروحان و بازماندگان حادثه، فداکارانه پای کار بودند.

مهرنوش تحت مراقبت های ویژه و انجام چند حراجی پس از ۲۱ روز از بیمارستان مرخص و به منزل دایی اش در تهران رفت، ۲ سال نزد دایی ماند و پس از آن با حمایت های خواهر بزرگش زندگی را ادامه داد.

پس از بهبودی و بعد از ۲ سال از وقوع حادثه زلزله رودبار به ادامه تحصیل پرداخت، با ورود به دانشگاه در رشته هنر لیسانس گرفت و مدرک فوق لیسانس مدیریت دولتی را دارد، او سال ۷۹ ازدواج کرد و اکنون دو فرزند پسر ۱۷ و ۱۹ ساله و یک دختر ۱۱ ساله دارد.

استقلال بازماندگان گرفته نشود

مهرنوش فکوری بازمانده زلزله رودبار در ادامه گفت و گو با خبرنگار ایرنا بیان داشت: آسیب دیدگان زلزله رودبار به ویژه زنان و دختران روزهای بسیار سختی را گذراندند و هنوز هم دردی حزن انگیز در دل دارند.

وی اظهار داشت: آسیب دیدگان در حوادث غیرمترقبه ای از جمله زلزله اگر چه باید تحت حمایت مالی و روانی قرار گیرند اما هیچ وقت نباید استقلال از آنان گرفته شود، تیم های حمایتی و روانی باید مشاوره داشته باشند اما اجازه داده شود تا آنان راهشان را پیدا کنند و به شرایط عادی زندگی برگردند.

زلزله رودبار گیلان و غمی که همچنان بر جان بازماندگان آوار است

در این حادثه تلخ برخی دوستان و همکاران خود را از دست دادند ولی هیچگاه یادشان را از خاطر نمی برند.

حامد رضایی از کارکنان  اورژانس ۱۱۵ گیلان هنگام وقوع زلزله مهیب رودبار سوم ابتدایی بود، اگر چه یادآوری روزهای تلخ و سختی ناشی از زلزله رودبار ناراحتش می کند اما از این که پدر، مادر و خواهرش را در آن حادثه آسیب جدی ندیدند، خوشحال است.

او می گوید: با پایان یافتن امتحانات دوره ابتدایی در تعطیلات تابستانی بسر می بردم برای پرکردن اوقات فراغت در کلاس ورزشی ثبت نام کردم، شب قبل از حادثه خوشحال با پدر کشتی گرفتم و خوابیدم، بیدار که شدم، کوچه، خیابان و شهرمان را ویرانه دیدم.

روح الله رضایی، پدر حامد شب زلزله، کشیک اورژانس ۱۱۵ مرکز رودبار بود، همکارش از لشت نشاء باید کشیک صبح فردای "زلزله" را تحویل می گرفت اما اجل اجازه نداد، چند ساعت قبل از زلزله خودش را به اورژانس رودبار رساند به پدر حامد گفت، امشب جای تو کشیک می مانم به منزل برو، خانواده تنها هستند.

پدر حامد به اصرار همکارش  به منزل رفت به این ترتیب "علی مومن نژاد" در زلزله رودبار جانش را از دست داد و شهید راه خدمت اورژانس استان گیلان شد.

حامد  با بیان این مطالب به خبرنگار ایرنا  اظهار داشت: پدر در شب حادثه زلزله رودبار پیش ما بود، کمک و هوشیاری او باعث شد که من، خواهر و مادرم زنده بمانیم.

او با تشریح زلزله هولناک رودبار با بیان اینکه پس لرزه ها تا صبح  ادامه داشت، اضافه کرد: هر خانواده، عزیزی را از دست داده بود، صحنه ها بسیار دلخراش و دردناک بود.

حامد ادامه می دهد: وسایل ارتباط جمعی نبود، هر کس در جستجوی عزیزانش بود، شب سختی را تا صبح گذراندیم، پدر به همراه همسایه ها و آشنایان تا بازشدن راه ها و رسیدن نیروهای امدادی به یاری مصدومان زلزله شتافتند.

حامد در زلزله رودبار پسرعمو و مادربزرگش را از دست داده است، دختر دایی ۲ ساله اش مفقود الاثر است و خانواده هنوز هم که هنوز است چشم انتظار فرزندشان هستند.

حامد  و خانواده اش نتوانستند شرایط سخت و بی خانمانی آن ایام را تحمل کنند، به رشت آمدند، با کمک بستگان با مشقت فراوان زندگی دوباره ای را شروع کردند و به شرایط عادی برگشتند.

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران 

مدینه صادق پور  بانوی اهل کلشتر رودبار می گوید : من خودم آن شب زیر آوار ماندم  . مادرم مرا نجات داد . پدرم برای آبیاری درختان زیتون رفته بود. درختان زیتون را نوبتی آب می دهند آن شب نوبت آب دهی باغ ما بود .

 موقع زلزله  ۱۲ساله بودم.  روز قبل تا دیر وقت با دوستان و دخترخاله هایم سر کوچه بازی می کردم . دو دخترخاله ام که از من کوچکتر بودند و پسرخاله ۱۱ ساله ام برای تعطیلات تابستانی به کلشتر آمده بودند .  هوا  تاریک شده بود که دخترخاله ام رزیتا و سمانه و پسرخاله ام جواد ،گفتند میخواهند شب را خانه مادربزرگ بروند هرچقد ما اصرار کردیم بمانند فایده ای نداشت.
خسته از بازی خوابیده بودم که با ریختن آوار روی سرم بیدار شدم تا زیر گلو در زیر سنگ و خاک و آجر دفن شده بودم . مادرم با تمام‌ توان داشت خواهر برادرهایم را از زیر خاک در می آورد و از خانه بیرون می برد . من آخرین نفری بودم که به هزار زحمت مرا بیرون کشید. 
دخترخاله ها و پسرخاله ام ،یکی از خاله هایم با یک پسربچه سه ساله زیر آوار ماندند و بعد از ۳ روز توانستند پیکر بی جانشان را پیدایشان کنند. خیلی از همسایگانمان  زیر آوار بودند . بچه یکی از همسایه ها زیر آوار مانده بود تا صبح  گریه میکرد اما نمیتوانستند نجاتش بدهند .کل خانه یک پارچه خراب شده بود.

چون راه روستای کلشتر  بخاطر رانش زمین بسته شده بود نیروهای کمکی بعد از ۳روز توانستند بیایند و مرا به بیمارستان رشت بردند . در بیمارستان خانمی هم اتاق من بود که شوهر و بچه هایش را از دست داده بود و  آرام و قرار نداشت.

یاد نیکان همواره ماناست 

فهیمه علیزاده بانوی گیلانی خاطرات تلخ خود از زمین لرزه رودبار را چنین حکایت می کند : آخرین روز خرداد ۱۳۶۹ بود.  هنوز از شوک زلزله ی نیمه شب به در نیامده بودیم  که خبر رسید خواهرم همراه همسر و شش فرزند در رودبار مصدوم شده و برای اعزام به  بیمارستان تهران به فرودگاه انتقال داده شده است.
 خودمان را به هر سختی بود به فرودگاه رشت رساندیم ، محوطه به  جبهه جنگ شباهت داشت . صدای ناله و گریه از هر سو بلند بود . آنقدر در میان مجروحان غرق خاک و خون گشتم تا سرانجام او را یافتم تنها. از شش فرزند و همسرش خبری نبود . صدای ضجه اش هنوز در گوشم هست نمی خواست او را جایی ببرند می گفت شوهر و بچه هایم زیر آوار مردند من چرا بمانم .
۲۰ روز در بیمارستان چمران تهران بر بالینش بودم تا کمی بهبود یافت و آماده بازگرداندن به گیلان شد . خاطره غمخواری و کمک و یاری بی دریغ مردم برای همیشه در ذهنم حک شده است . 

این تنها بخش کوچکی از روایتهای دردناک بازماندگان از زمین لرزه است . اندوه بسیارانی  همچنان در دلهاشان مدفون شده .  

گیلان  با  حدود دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر جمعیت بعنوان یکی از پرتراکم ترین استان های کشور بر روی گسل های متعددی قرار گرفته که عبارتند از گسل شمال البرز، گسل آستارا ، کلیشم ، لاهیجان ، منجییل ، جیرنده.

زلزله رودبار گیلان و غمی که همچنان بر جان بازماندگان آوار است

بسیاری از بازماندگان زلزله رودبار با تمام سختی های ناشی از آن ایام زادگاهشان را ترک نکردند، ماندند و زندگی دوباره ای ساختند، برخی نیز در جاهای دیگری سکنا گزیدند اما همه در یک چیز شریکند و آن خاطره تلخ آن روزها و غم از دست دادن عزیزان  است .

آنان امید دارند که این حادثه تلخ بار دیگر برای هیچ یک از هموطنانشان و فراتر از آن هیچ انسانی بر روی این کره خاکی تکرار نشود ، چرا که درد کشیده طبیب است.

ثبت بیش از ۳۰۰ زمین لرزه با بزرگای متوسط سه تا پنج (MN) ،توسط دستگاههای لرزه نگاری از سال ۱۳۷۰ تاکنون در استان گیلان، نشان از زمین ساخت جنبا و لرزه خیزی بالای این استان دارد.
بر اساس اطلاعات دریافتی از مرکز لرزه شناسی گیلان در حال حاضر گسل البرز بسیار فعال به نظر می رسد.

مدیران و مسئولان گیلان به هوش باشند و با جدی گرفتن قوانین نظام مهندسی ساختمان و آیین نامه های اجرایی در هنگام احداث مسکن ، پروژه های زیربنایی و روبنایی جهت توسعه و عمران شهری و روستایی ، تدوین راهبردهای طرح جامع شهرهای بزرگ فارغ از تغییرات آنی مدیریتی، همگرایی بین دستگاههای اجرایی و تربیت نیروهای کارشناس و کارآمد ، توجه جدی به امر مدیریت بحران ، تجهیز بخشهای امداد و نجات در نقاط مختلف استان، آموزش چگونگی مواجهه با زمین لرزه خود را برای زمین لرزه های احتمالی آینده آماده کنند که علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. 

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha