او دوشنبه در گفت و گو با ایرنا اگر چه با صدایی لرزان که بیانگر دل دردمند اوست از نبود بیمه و بی پناهی در روزگار کرونازده گلایه دارد اما می گوید من همیشه به اتحاد و همدلی توصیه کردهام، جامعه هنری بسیار بی دفاع و کوچک است، باید پشت به پشت هم باشیم و از هم حمایت کنیم.
عباسیان متولد فروردین ۵۵ در شهرک سعدی شیراز است و همانند سعدی معتقد است نباید مغرض و کینه ورز باشیم، شاید این تنها راه بیرون آمدن از شرایط سخت و فضای کاری در عرصه فیلمسازی شهر شیراز باشد.
امیر هوشنگ عباسیان از اواسط دهه هفتاد وارد عرصه هنر شد و به گفته خودش در ۲۵ سال کارنامه قابل قبولی از خود به جا گذاشته است.
او معتقد است: به خاطر مسائل و مشکلات و گاه بیماری نتوانستم به حد مطلوب از نظر کمی و کیفی فعالیت کنم ولی در کل راضی هستم.
سخنانش را چنین ادامه داد:اوایل در تئاتر مشغول به بازی شدم و با استادانی نظیرِ رحیم هودی، نادر شهسواری و شمس الافاق شفیعی همکاری داشتم تا اینکه در سال ۸۰ به پیشنهاد برادر کوچکترم در فیلمی با مضمون مذهبی در نقش منفی بازی کردم. به یاد دارم همان اوایل به خاطر ساخت فیلم، ماشین خود را فروختم تا فیلم به سرمنزل برسد و خوشبختانه فیلم خوبی از آب درآمد و بازخوردهای خوبی هم در همان سال ها داشت.
اواسط دهه هشتاد به دلیل مسائل مالی و معاش زندگی چند سالی از سینما فاصله گرفت تا اینکه در اوایل دهه نود با حضور در سریال های کوچه هفت پیچ به کارگردانی علی نیکومنش، سری اولی ها به کارگردانی مصطفی نامجو و تله فیلم های سایه پدر، نامه پر دردسر و واتاب، دوباره به این عرصه بازگشت.
عباسیان اظهارداشت:پس از مدتی متوجه شدم بازیگری دیگر توان راضی کردن مرا ندارد پس در پشت صحنه فیلم ها به عنوان تهیه کننده، بازیگردان و مدیر تولید مشغول شدم. مدتی به ساخت و تهیه کنندگی آثار مستند روی آوردم که آثاری نظیر مستندهای کوتاه حماسه مردمی، حرف دل و علومت تولید کردم.
این بازیگر شیرازی گفت: اوایل دهه ۹۰ بنا به دلایلی دوباره از این عرصه فاصله گرفتم ولی به توصیه ایرج جمشیدپور نازنین دوباره برگشتم. چند سالی با ایرج جمشیدپور فیلمساز فقید شیرازی کار می کردم که این اواخر هم در تیرماه امسال در تله فیلم غروب خاموش به کارگردانی وی و تهیه کنندگی مهدی جوهری و شمس الافاق شفیعی، به عنوان مدیر تولید و بازیگردان همکاری داشتم.
گلایه هایش به اوضاع گره خورده به کرونا که می رسد آه دلش سوزناک تر می شود وتاسف از دست دادن دو فیلمسازشهر شیراز را می خورد. کرونا جان نگهدار جمالی مردی عاشق سینما را که با کمترین هزینه و امکانات فیلم های وسترن می ساخت گرفت.
ایرج جمشیدپور که صبر و بردباری او در صحنه ی فیلمبرداری زبانزد عام و خاص بود به کرونا مبتلا شد و درگذشت.
عباسیان گفت: به یاد دارم روزی با مرحوم جمشیدپور گپ و گفتی درباره اسم فیلم میزدیم، من معتقد بودم وجه تسمیه تله فیلم غروب خاموش با مضمون فیلم تطابق ندارد ولی مرحوم جمشیدپور مصرانه به غروب خاموش تاکید ورزید و همین غروب خاموشی این پیشکسوت عرصه فیلمسازی در شهر شیراز شد و مجال ساخت همکاری بعدی در تله فیلم مرگ آرزوها را از ما گرفت.
" چرا من بعد از این همه فعالیت هنری نباید بیمه باشم؟ چرا برای یکی مثل من که عاشق این هنر هستم، باید همه چیز به قیمت از دست دادن خواسته ها و آرمان هایم تمام شود؟ چرا آن طور که باید و شاید به هنر و هنرمند بها داده نمیشود؟ چرا نظارت درستی نیست که هر کسی نتواند از اقصی نقاط ایران وارد شیراز شود و فضای هنری را متشنج کند؟ "
این ها بخشی از پرسش ها و گلایه های تند این هنرمند شیرازی است؛ هنرمندی که پرسش همیشگی دیگر هنرمندان فارس و شیراز را هم مطرح کرد که چرا هنوز که هنوز است بر سر مسئله قطعه هنرمندان در دارالرحمه شیراز بحث و جدل است؟ و هزاران هزار چرای دیگر که لاینحل باقی مانده است.
این بازیگر شیرازی ضمن تقدیر ویژه از فعالان راستین فرهنگی و هنرمندان حقیقی شهر شیراز گفت: به قول شاملو، تعهد در ذات هیچ هنری نیست؛ این هنرمند است که باید متعهد باشد یا نباشد. به عقیده من این جمله را باید تک تک هنرمندان سرلوحه فعالیت هنری خود قرار دهند.
عباسیان آرزوی دیگر خود را نیز بیان کرد: از خدا می خواهم هر چه زودتر سایه سنگین کرونا را از سر مردم کم کند و به حالت رونق و پویایی پیش از کرونا برگردیم.
نظر شما