۱۹ اسفند ۱۴۰۰، ۱۲:۲۳
کد خبر: 84677851
T T
۱ نفر

برچسب‌ها

برگ خونین تقویم یک روستا

۱۹ اسفند ۱۴۰۰، ۱۲:۲۳
کد خبر: 84677851
برگ خونین تقویم یک روستا

ایلام - ایرنا - هشت سال جنگ، بمباران ، موشک و خمپاره، هشت سال آوارگی ، ویرانی و خانه به دوشی، روزهای غمناک مرگ و پر پر شدن عزیزان، خاطرات تلخ و شیرین آن روزها را مردم مرزدار ایلام خوب به یاد دارند.

به گزارش ایرنا، همه آن روزها برگ برگ تقویم نیست که می گذرد و در چشم به هم زدنی به سال می رسد، لحظات سخت و جانکاهی از ترس و دلهره و دست و پنجه نرم کردن با مرگ و زندگی است که این مردم سپری کرده اند که هر ثانیه اش سالی بود و دقیقه اش قیامتی.

مردمان مرزدار و غیور ایلام در حراست و مرزداری وجب وجب ۴۳۰ کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق در هشت سال با  پایداری و فداکاری جان و غیرت و شجاعت خود دوام آوردند و تاریخ باید آوازه مقاومت و رشادت آنها را با سربلندی یاد می کند.

روزهایی مملو از غم و اندوه و درد که هیچ مرحمی توان تسکین آن را نداشت.

مگر می شود در لحظه خنده و شادی و دورهمی و بازی و رقص و پایکوبی به یکباره همه چیز به هم بخورد و دود سیاه و خمپاره و موشک دنیای زیبایشان به جهنم مبدل و برای همیشه تصویر خنده و شادمانی عزیزی در ذهن‌شان محو شود.

نمی شود تنها با بیان چند گزارش و فیلم و ردیف کردن کلمات و تصاویر و یادبودها همه آن لحظه های مملو از درد و غم و صبوری را به تصویر کشید و آن خاطرات را بازگو کرد.

خاطره تلخ بمباران ۱۹ اسفند سال ۶۳ روستای ماربره که موجب شهادت ۵۸ نفر از زنان ، مردان و کودکان این روستا شد، یکی از روزهای خونین تقویم این مردم است که برای همیشه سیاهی خاطراتش در ذهن و وجود بازماندگانش باقی مانده است.

بازخوانی خاطره ۱۹ اسفند ۶۳

تا عید نوروز و شروع بهار تنها ۱۱ روز باقی مانده و طبیعت عروس زاگرس مثل همیشه خود را به بهترین شکل آراسته بود ، دامنه های پر گل و مخملین زیبایش و جوانه های تازه درختان بلوط آنچنان تصویری از شکوه جلال الهی رخ نموده بود که در میان شادی ، رقص ، هلهله و پایکوبی مردمان این دیار دلربایی اش دو صد چندان شده بود.

به دنبال بمباران های پی در پی رژیم بعث دیگر جایی برای ماندن در شهر باقی نمانده بود.

 چند دست رختخواب و وسایل اولیه شامل ظرف و ظروف محدود و چند دست لباس بچه ها تنها دارایی هر خانواده آواره ای بود زیر چادر خیمه ای ۶ یا ۱۲ متری .

با همه کمبودها، نارسایی ها و روزهای مشقت بار تحمل سرما و گرما در زیر همین چادرهای سفید و خاکستری باز زندگی جریان داشت و مردم دلخوش بودن به کنار هم بودن عزیزانشان.

آنچنان هوای همدیگر را داشتند که نمی گذاشتند نداری و مشقت سفره همسایه را خالی بگذارد و بچه ای گرسنه سر به بالین بگذارد.

همه آن روزها را خوب بیاد دارم، شب های مملو از شور و هیجان دور هم بودن مردان و زنانش در اطراف آتش بزرگی که محوطه وسط اردوگاه برپا می کردند و رقص و پایکوبی و شادی و نشاط که  هجوم دلهره و ترس و نگرانی را در نبود رسانه های شنیداری و دیداری کمتر می کرد.

حالا روستاهای مستقر در دامنه کوه ها مملو از جمعیت بود و شهر خالی از سکنه.

آسمانی آبی و زیبا و چند تکه ابر سفید، خورشید کم کم به میانه آسمان رسیده بود و زنان با تهیه غذاهایی مختصر خود را برای پذیرایی از کودکان و همسرانشان آماده می کردند، ساعت حدود ۱۱ و ۳۰ دقیقه قبل از ظهر بود.

به یک باره صدای غرش هواپیماهای جنگی همه سکوت روستا را بر هم زد و شلیک موشک و خمپاره و رگبار گلوله آنچنان قیامتی برپا کرد که جز دود و بوی مشمئز کننده تن های سوخته و جیغ و فریاد زنان و کودکان و لحظه های دلهره آور مرگ و زندگی هیچ چیز را به چشم نمی خورد و شنیده نمی شد.

لحظه های سخت پرپر شدن دهها کودک و زن و مرد و زخمی شدن شمار زیادی از مردم این روستا کابوس دهشتناک ۱۹ اسفند ۶۳ بسیاری از مردمان بجای مانده از آن بمباران تا سالهای سال بود.

واقعه ای بسیار تلخ و دردناک که نشان از سفاک بودن رژیم بعث صدام در حق مردمی بی پناه و مظلوم بود و سند محکم و گواه بر مظلومیت خانواده هایی که در آن حادثه تلخ ۱۰ نفر تا چند نفر از عزیزانشان را از دست دادند.

زنان و مردانی که با سر و صورت خونین ‌خاکی در میان انبوه ویرانی ها و آتش به دنبال تکه های بدن عزیزانشان می گشتند.

صدای دلخراش و غمناک مویه مادران و پدرانی که بدن بی جان کودکان خویش را در بغل می فشردند.

کودکانی که بر بالین بدن‌های تکه تکه شده مادر ‌و پدر خویش ضجه می زدند، دل سنگ را آب می کرد، لحظات تلخ آن خاطره غمناک بود.

هرچند سالها از وقوع این حادثه غم انگیز می گذرد، اما نشان داغ عزیزان و زنان و کودکان بی پناه و مظلومی که در آن روز به شهادت رسیدند، هنوز بر پیکر روستای ماربره بر جای مانده است زیرا که بسیاری از مردم این روستا به شهادت رسیدند.

به گزارش خبرنگار ایرنا، روستای کوچک ماربره در حد فاصل ایلام - محور عملیاتی میمک و مهران واقع است و در ۱۹ اسفند سال ۶۳ توسط بمب افکن های رژیم بعثی عراق، هدف بمباران هوایی قرار گرفت که در جریان آن در مجموع ۵۵ نفر از اهالی آن به شهادت رسیدند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha