به گزارش روز دوشنبه ایرنا، قتل یک نوجوان ۱۷ ساله به دست پلیس و تنها به دلیل تمرد از دستور توقف خودرو، موجی از خشم و اعتراض را در سراسر فرانسه برانگیخت که با گذشت ۶ شب همچنان ادامه دارد. این ناآرامی ها با وسعت بیسابقه و برآمده از خشمی کنترل نشدنی، مساله خشونت پلیس فرانسه، رفتار نژادپرستانه نیروهای مسلح، مساله حاشیهنشینان و نسلهای مختلف مهاجران را در این کشور اروپایی با ادعای همیشگی پایبندی به ارزشهایی چون برابری، برادری و رعایت حقوق اقلیت، مطرح کرد و مورد توجه رسانهها قرار داد.
نشریه «لو تان» سوئیس در بررسی نگاه رسانههای اروپایی به این ناآرامیها جریانی را مشاهده میکند که به وقایع مشابه سال ۲۰۰۵ بیارتباط نیست و فوران خشمی است که مدتها در جامعه وجود داشته.
روزنامه فایننشال تایمز معتقد است که آنچه امروز در فرانسه رخ میدهد برای بسیاری از فرانسویان همان واژه فرانسوی «دژاوو» و «آشناپنداری» است؛ امری که قابل پیشبینی. بسیاری از رسانههای اروپایی موافق با این دیدگاه به «شکاف عمیق در جامعه، تنشهای بین جوانان و پلیس و نیز ناتوانی دولتهای متوالی در بهبود شرایط زندگی در حومه شهر با وجود برنامهریزیهای ۴۰ ساله» اشاره میکنند.
ساندی تایمز نیز با نظری مشابه، جامعه فرانسه را «ملت از هم پاشیده» توصیف می کند، جایی که «روابط نژادی در دو دهه گذشته با افزایش جمعیت مهاجر تیرهتر شده است». این نشریه با اشاره به ناآرامیهای سال ۲۰۰۵ که در پی کشته شدن دو نوجوان حین فرار از دست پلیس به دلیل برق گرفتگی جان سپردند، ابراز نگرانی میکند که «این بار وضعیت به سرت سال ۲۰۰۵ کنترل شدنی نباشد». چرا که «خیزش مردمی قبلی علیه مکرون» به این معنی است که «امروز کشور خشمگینتر و جامعه بیشتر از گذشته متفرق است».
بحران به شکل فرانسوی
خبرنگار روزنامه ایتالیایی «لا استامپا» در مقایسهای واضح میان دو ناآرامی امسال و سال ۲۰۰۵ که به ناآرامیهای حومه پاریس شهرت داشت، به دفتر یادداشت خود در همان سال اشاره میکند و میگوید: وقایع چنان مشابه است که فقط کافی است تاریخ را از کنار رویدادها حذف کنید.
این خبرنگار «کوری و ریاکاری طبقه سیاسی شکستخورده فرانسه» را در حدود ۲۰ سال گذشته محکوم میکند و معتقد است: این جوانان معترض نوه مهاجرانی هستند که رویای گذرنامه فرانسوی داشتند و در مدارس فرانسه سرود ملی و ارزش های برادری را فرا گرفته اند. امروز آنها گذرنامه فرانسوی دارند اما دیگر نمیخواهندش.
این خبرنگار نتیجه می گیرد: این بحران، مدل فرانسوی است که وعدهای میدهد اما آن را محقق نمیکند.
روزنامه اسپانیایی «ال پائیس» در این باره از عبارت « سال عصیان بزرگ در مناطق حاشیهای» استفاده کرد و نوشت: پس از مساله «جلیقه زردها» و «اعتراضات مربوط به افزایش سن بازنشستگی» این سومین موج «نارضایتی اجتماعی است که امانوئل مکرون با آن مواجه شده است» که هر زمانی ممکن است «غیرقابل کنترل» شود. «فرانسه در سال ۲۰۲۳ میلادی یک ناهنجاری را تجربه میکند».
روزنامه آلمانی «فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ» مقایسه وضعیت فعلی با پاییز ۲۰۰۵ چندان درست نمیداند. چون در آن زمان گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی وجود نداشت. این روزنامه مینویسد: اینترنت آتش (درگیری) را سریعتر از تصاویر تلویزیونی منتشر میکند.
در سوئیس اما مساله احتمال تسری ناآرامیهای فرانسه نیز نگرانیهایی ایجاد کرده است. روزنامه سوئیسی «نویه زورشر زایتونگ» نوشت: رویدادهای پاریس حدود یکصد جوان را تحریک کرد تا در پاسخ به فراخوان شبکه های اجتماعی شنبه شب در مرکز لوزان تجمع و محل را ناآرام کنند.
پایگاه خبری «۲۴ ساعت» نیز از «آشوب» در این تجمع خبر داد که در جریان آن نوجوانان ۱۳ تا ۱۵ ساله شیشهها یکی فروشگاه را شکستند اما تجمع گسترده تر نشد.
روزنامه «لو سوآر» سوئیس همچنین از به آتش کشیده شدن ۲ خودرو در بروکسل، بازداشت حدود یکصد نفر که بیشتر آنان زیر سن قانونی هستند در بلژیک خبر داده است. این نشریه در مصاحبه با اگزاویه روسو استاد دانشگاه لوون، به نقل از وی نوشت: وقتی یکصد خودرو در فرانسه سوزانده میشود، یکی هم در بروکسل یا لیِژ به آتش کشیده میشود.
وی به تکرار این مساله در سال ۲۰۰۵ و کشید شدن پای ناآرامیهای فرانسه به بلژیک و سوئیس اشاره کرد.
فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ همچنین وضعیت فرانسه را «وخیم» ارزیابی کرد و عنوان کرد: رئیس جمهوری فرانسه با موقعیت دشواری مواجه شده است. هر قدر که ناآرامیها گسترده و ادامهدارتر شود، اعتماد شهروندان به مدیریت مکرون کاهش مییابد.
دو نشریه آلمانیزبان (Tages Anzeiger و Süddeutsche Zeitung) نیز اهمیت سفر لغو شده مکرون به آلمان را برجسته کردند و با اینحال نوشتند که مکرون به قدرت نمادها آگاه است و صورت گرفتن سفر کسی که «خانه خودش در حال سوختن است در افکار عمومی خشمگین فرانسه پذیرفتنی نبود».
روزنامه زوریخ با بیان اینکه فرانسه برای حل مساله به « یک کاپیتان روی عرشه نیاز دارد»، نوشت رئیسجمهوری این کشور با دو مساله مواجه است: خشونت پلیس و آدمکشی آن و وضعیت حومه و مناطق حاشیهای شهرهای بزرگ.
زوددویچه زایتونگ در این باره نوشت: هرچند که مساله فرانسه ناگهان مطرح شد و همه روزنامهنگاران و سیاستمدارن را متوجه خود کرد اما در حقیقت « فرانسه و حاشیهنشینی » مساله تازهای نیست و از چند دهه گذشته مساله مناقشه برانگیزی و خشمی در سایه در این عبارت نهفته بوده است.
ناآرامی در فرانسه و رد پای احزاب راست افراطی
فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ به ۱۰ سال عقب تر از سال ۲۰۰۵ رفته و مینویسد: با وضعیت نامطلوب حاشیهنشینی اشاره می کند و با اشاره به فیلم «نفرت» ساخته ماتیو کاسوویتس در سال ۱۹۹۵، معتقد است که «نفرت حاشیه نشینان بیش از هر چیز از امیدهای ناامید شده سرچشمه میگیرد».
زوددویچه زایتونگ نیز خاطر نشان کرد: فعالان زیادی از جامعه مدنی و حتی سیاسی برای اصلاحات تلاش کره اند که فعالیت آنها «دیده و شنیده نشد».
این روزنامه آلمانی معتقد است: سال هاست که بلندگوهای نفرت و نژادپرستی «گفتمان ملی» را در انحصار خود در آورده اند.
فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ در پایان معتقد است: این فوران خشونت آورده خوبی برای کشور ندارد، زیرا به احزاب راست افراطی رونق بیشتری میدهد. به همین دلیل است که مارین لوپن (چهره سیاسی راست افراطی) حتی نیازی به اظهار نظر در مورد این رویدادها ندارد.
نظر شما