بعثت، غدیر و عاشورا؛ ستون های محکم ایجاد، استمرار و ماندگاری اسلام ناب محمدی اند. اول، سخن از بعثت است و ما در این نوشتار به تبیین دستاوردهای بعثت می پردازیم. خداوند هیچ هدیهای به عظمت و وزانت بعثت، به بشریت نداده است. بعثت حامل گنجینههایی برای انسان است که هرگز آن گنجینهها تمام نمی شوند. بعثت دارای هدف های بزرگی است که در رأس آن توحید قرار دارد وَ لَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسولًا اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛ برای هر ملتی، پیامبری فرستادیم تا بگوید خدا را بندگی کنید و از طاغوت دوری نمایید. لذا اوّلین هدف بعثت پیامبر اسلام نیز دعوت به توحید خالص بود. توحید به معنای حاکمیّت مطلق پروردگار بر عالم تشریع و عالم تکوین و نفی حکومت طاغوت است.
نگاه های توحیدی، حاکمیت الهی و حکومت دینی را پی می گیرند. یکی از اهداف بعثت شکل دهی به نظام سیاسی است؛ نظامی که بتواند هدف های بعثت را با تشکیل برنامه ها، مناسبات اجتماعی و مناسبات گوناگون بشری تحقق بخشد و برای انسان ها، عقلانیت و اخلاق را به ارمغان آورد. اگر ما در میان سلسله ارزش های اسلامی، فقط ارزش گسترش عقلانیّت و پرورش اخلاق را در نظر بگیریم، تصدیق خواهیم کرد که این دو عنصر برجسته از ارزش های اسلامی، عالی ترین هدیه بعثت و وسیله سعادت دو سرای بشر هستند. چون در قرآن مجید درحدود صد بار با تعابیر تَعقِلون، تَتَفَکَّرون، اُولِی الاَلباب و یَتَدَبَّرون، تمام مردم را به تفکّر و اندیشه و عقل دعوت کرده است. در چند جای قرآن کریم نیز، در صدر اهداف بعثت، اخلاق و تزکیه را ذکر نموده است. مثلا در آیه دوم سوره جمعه آمده است هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم؛ هم او که در بین مردم بی سواد جزیره العرب، پیامبری از خودشان فرستاد تا آیه هایش را برایشان به دقت بخواند و جانشان را از آلودگی ها پاک کند.
همچنین خدای حکیم در این آیه، هدف بعثت را تزکیه معیّن کرده است و نظام سیاسی اسلام که خود زاییده بعثت است، توحید و عقلانیت و اخلاق را در جامعه بشری رونق می بخشد، تا با شکل دهی به جامعه اسلامی، پایه های تمدنی بزرگ را بنا نهد و جامعه بشری را دگرگون کند.
بعثت یک حرکت عظیمی است که برنامه جامع و نجاتبخش بشر را در اختیار انسان ها می گذارد و آن ها را برای یک حرکت بزرگ آماده می کند، تا جهانی پر از عدل و داد را شکل بدهند. همچنین بعثت، برای بشریّت حقایقی را روشن می کند که در پرتو آن روشنایی و ایمان مردم به آن حقیقت ها و التزام عملی انسان ها، بشریت به حیات طیّبه برسد و زندگی ای شیرین، پُرفایده، مطلوب، و پاکیزه را تجربه نماید.
ظهور نبوت و رسالت در غدیر
بعثت و اصل نبوّت و رسالت، منّت الهی و نعمت بزرگ خداوندی است؛ لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا مِن اَنفُسِهِم؛ به یقین خدا بر مسلمانان منت گذاشت و در بینشان پیامبری از خودشان فرستاد. همه این حقیقت در غدیر نیز ظهور و بروز دارد. غدیر، هدیه ای الهی و تبیین گر توحید، اثبات کننده نظام سیاسی اسلام، گسترش بخش عقلانیت، پرورش دهنده اخلاق، عامل تزکیه بشریت، نجات بخش انسان، شکل دهنده به عدالت، و رونق بخش حیات طیبه است. غدیر و ولایت امیرالمؤمنین یک نعمت بزرگ و یک منّت بزرگی بود؛ خَلَقَکُمُ اللهُ اَنوَاراً فَجَعَلَکُم بِعَرشِهِ مُحدِقینَ حَتّی مَنَّ اللهُ عَلَینا بِکُم؛ خداوند، شما را نورهایی آفرید و گرداگرد عرش خود، قرارتان داد تا این که به واسطه شما، بر ما منت گذاشت.
غدیر نعمت بزرگی است که مایهی یأس کفّار است؛ اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم؛ امروز با انتخاب جانشین پیامبر، دشمنان بی دینتان از نابودی دینتان نا امید شدند. آن روزی که مسئله ولایت مطرح شد، کّفار مایوس شدند. در واقع فقط درباره مسئله غدیر است که تعبیر الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم آمده است. چه قضیّه ای اتفاق افتاد که دشمن مایوس شد؟ قضیّه رهبری جامعه اسلامی و قضیّه نظام حکومت و امامت در جامعه اسلامی، و قضیه تعیین قاعده، دشمن را مایوس می کند.
ماجرای غدیر، ماجرای تعیین ضابطه و تعیین قاعده است. یک قاعدهای در اسلام درست شد و پیغمبر اکرم این قاعده را وضع کردند و آن قاعده، قاعده امامت و ولایت بود. اسلام امامت را قبول دارد. این قاعده اسلام است؛ قاعده حکومت و اقتدار و قدرتمداری در جامعه اسلامی، با غدیر معیّن و پایهگذاری شد. اهمّیّت غدیر این است. وقتی این قاعده وضع شد، آنوقت یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم؛ دیگر دشمن ها از این که بتوانند مسیر دین اسلام ناب محمدی را تغییر بدهند، مأیوس شدند.
به خاطر اهمیت غدیر و وضع قاعده ای برای حاکم و حکومت، خدای عزیز فرمود یاَایُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ مآ اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه؛ پیامبر! فرمان خدا را شفاف به مردم اعلام کن و بگو که جانشینت کیست. اگر این کار را نکنی، ماموریت پیامبری ات را به سرانجام نرسانده ای! اگر این حکم را ابلاغ نکنی، اصلاً رسالتت را انجام ندادهای. امامت اینقدر مهم است.
امام صادق (ع) در منا فرمودند اِنَّ رَسولَ اللهِ کانَ هُوَ الاِمام؛ پیغمبر، امام اوّل است؛ ثُمَّ مِن بَعدِهِ عَلیِّبنِاَبیطالِب، و بعد بقیّه ائمّه. پرداختن اسلام به امر حکومت و امر سیاست امّت، نشانگر اهمّیّت این موضوع از نظر اسلام ناب محمدی است. پیغمبر اکرم (ص) در آن موقعیّت حسّاس، و در آخرین ماههای زندگی، به دستور خدای متعال، یک مسئله اساسی و مهم را بیان می کنند و آن پرداختن به مسئله تشکیل حکومت علوی برای بعد از زمان پیغمبر است.
آنچه قابل نصب است، حکومت، کشورداری، سیاست، مدیریّت جامعه اسلامی و این را پیغمبر اکرم در روز غدیر به مردم توصیه کردند. یعنی نصب امیرالمؤمنین بهعنوان امامتِ بعد از پیغمبر و پرداختن به حکومت و سیاست و امامت و اداره امّت بعد از پیغمبر.
اسلام عالیترین مسئله در باب تشکیل جامعه اسلامی و نظام اسلامی و دنیای اسلامی را در مسئله غدیر متجلی کرده است. مسئله غدیر برای ما شیعیان، پایه عقیده شیعی است. ما معتقدیم که بعد از وجود مقدس نبی مکرم اسلام (ص) امام بهحق برای امت اسلامی، امیرالمؤمنین (ع) بود؛ این، پایه و مایه اصلی عقیده شیعه است. غدیر در این نقطه، وسیله و مایه اجتماع امت اسلامی است. امیرالمؤمنین را در این نقطه عالی، از لحاظ علم، از لحاظ تقوا، از لحاظ شجاعت - می نگرند.
دو مطلب در مساله غدیر اهمیت دارد. یکی تعیین امیرالمؤمنین (ع) و دیگری معیارهایی که در بیان علت تعیین امیرالمؤمنین در خطبه غدیر بیان شد. این ولایت، ناشی از حضور ولایت الهی در وجود امیرالمؤمنین است، همچنانکه در وجود پیامبر اکرم بود. نبی اکرم (ص) در بیان صفات امیرالمؤمنین می فرمایند اعدَلکم فی الرعیة؛ او عادلترین شما در بین مردم است. یعنی هم عدالت درونی و معنوی و فردی امیرالمؤمنین مراد است و هم عدالت رفتاری و عدالت اجتماعی آن حضرت. این علی (ع) به عنوان امام و الگو و صاحب حکومت معرفی می شود. در بعثت، پیامبر الگوی عملی است و اینجا سخن از علی شبه پیامبر است.
منت خدا در عاشورا
در عاشورا نیز سخن از منت خدا بر خلق است. حسین بن علی (ع) چه نعمتی است؟! خدای عزیز چه امام و راهنمایی به ما داد که به بی راهه نرویم و با او راه را گم نکنیم؟ امامی خداشناس، دوست شناس، دشمن شناس، وقت شناس و موقعیت شناس. وقتی امام عاشورا دید که با حاکمیت یزید، اسلام در خطر است و هنگامی که دید نظام اسلامی و حکومت نبوی و علوی به سمت ویرانی می رود، قیام کرد. یعنی به وقت، حرکت کرد و درست حرکت کرد. ما نیز باید به وقت حرکت کنیم. درست حرکت کنیم. عمل به هنگام داشته باشیم.
درحوادث شخصی و اجتماعی، سه عنصر اهمیت دارد. اول این که وقت و موقع را بشناسیم؛ دوم بفهمیم که وقت عمل است و سوم این که آن عمل را به موقع انجام بدهیم. در جریان عاشورای حسینی، هر سه عنصر نمود کامل دارد. یک حادثه عظیم در روز عاشورا اتّفاق افتاده که تمامشدنی نیست. این حادثه مثل خورشیدی است که غروب ندارد. همواره بوده تا امروز، بعد از این هم خواهد بود. شعاع نور عاشورا و امام عاشورا فراگیر است.
درس سیدالشهدا به امت اسلامی
درس امام عاشورا به امّت اسلامی این است که برای حقّ، اقامه عدل، مقابله با ظلم و برای تشکیل حکومت دینی باید همیشه آماده بود و موجودی خود را به میدان آورد. هستی خویش را برای فداکاری و گذشت به میدان آورد. امام حسین (ع) در تاریخ بشریّت، یک حرکتی را به تاریخ ارائه کرد و در مقابل چشم بشریّت گذاشت که هرگز فراموش نخواهد شد. یکی فداکاری برای هدف الهی، در آن حجم و در آن مقیاس عظیم و دیگر فداکاریِ به معنای دادن جان خود، جان عزیزان و اسارت حرم اهل بیت. تحمّل این حادثه سخت، برای اینکه اسلام بماند، چیزی است که دیگر نظیری برای آن نمی توان پیدا کرد.
اسلام، زنده به عاشورا و به حسینبنعلی (ع) است؛ همان طور که پیامبر (ص) فرمودند و انا من حسین؛ من از حسینم، یعنی دین من، ادامه راه من، به وسیله حسین (ع) است. آن حضرت همان هدف بعثت و غدیر را دنبال می کند. بنا دارد یزیدزدایی کند تا
پایه های حکومتی را محکم نماید که هدفش بسط عدالت و توحید باشد. نباید امت اسلامی ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، یک عبرت و یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. اسلام، زنده به عاشورا و به حسینبنعلی (ع) است و اگر حادثه عاشورا و این فداکاری عظیم در تاریخ اسلام پیش نمی آمد و اگر این تجربه و درس عملی به امت اسلامی داده نمی شد، یقیناً اسلام دچار انحراف می شد و چیزی از حقیقت اسلام و نورانیت اسلام باقی نمیماند.
برجستهترین و نمایان ترین خصوصیت عاشورا، فداکاری و ایثار و شهادت است. در ماجرای عاشورا حقایق دیگری هم وجود دارد. از آغاز حرکت امام از مدینه، بذر معرفت و بذر بصیرت پاشیده شد. اخلاص، موقعشناسی، پاشیدن بذر یک حرکت فزاینده تاریخی، از خصوصیات مهم عاشوراست. امام حسین (ع) برای اعلای کلمه حق و برای نجات خلق، همه داشتههای خود را به میدان آورد. این برخی از خصوصیاتی است که انسان به طور کلی در ماجرای عاشورا می تواند ببیند و نشان بدهد.
نسخه حسینبنعلی، نسخه لفاظی و حرافی و دستور بده، خودت بنشین نبود؛ نسخه عملی بود. او خودش حرکت کرد و نشان داد که راه این است. امام حسین (ع) در راه این قیام، جان مطهر و مبارک و گرانبهای خود را قربانی کرد و باور داشت که اسارت و پرداختن این بهای درشت، برای این مقصود سنگین نبود. هر آنچه پیامبر در بعثت به دست آورد، در غدیر نیز به دنبال همان بود و در عاشورا هم نتیجه همان دستاورد بعثت و غدیر شد.
نظر شما