بهشتِ نجف که برسی غم از دل می‌رود+فیلم

نجف- ایرنا- مگر می‌شود شیعه مولا باشی، بطلبد و بیایی؛ وسط حرم امیرالمومنین (ع) حس غم و غربت داشته باشی؟ غم برای زمانی است که جا بمانی از اربعین، اینجا بهشت است و غم عالم از دلت می‌رود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی اعزامی ایرنا، فوج فوج عاشق دلداده مولا راهی عراق است، نبض هستی در کوچه‌های این شهر می‌تپد، غریبه‌ای در میان‌مان نیست، اصلا غربت معنا ندارد، اینجا بهشت نجف است، هر چه غم عالم در دلم بود رفت.

هر وقت آرزوی اربعین داشتم از ته دل می‌گفتم «یاعلی»؛ دعوت شدم و کوله را که بستم، گفتم «یاعلی»؛ قبل از سفر از هرکسی حلالیت خواستم تا گفتم «یاعلی»، گفت «یاعلی»، شهر به شهر آمدم هرکه التماس دعا داشت گفتم «یاعلی»؛ عراق، نام نجف بر روی هر تابلویی دیدم که فقط همین چند کیلومتر مانده، دیگر اشک امانم نمیداد بلندبلند می‌گفتم «یاعلی»، اما وسط حرم مولا چشمم که به گنبد و گلدسته‌ها افتاد؛ دست به آسمان گرفتم و گفتم «یا حسین».

زیارت اولی که باشی حالت با بقیه زوار فرق دارد، تابلو تابلو می‌شوی، گریه کردنت هم فرق دارد، زیارت اولی‌ها در اربعین حال عجیبی دارند، تصویر زیاد دیده‌اند از نجف اشرف، اما غرق می شوند در شکوه بارگاه مولا، جذب می شوند در جذبه حرم. من هم بار اول دلم از همان قدم‌های اول راه‌پیمایی اربعین، برای ایوان نجف می‌تپید، کلی حرف داشتم با آقا، درد و غم و آرزو؛ همه اش یادم رفت.

بهشتِ نجف که برسی غم از دل می‌رود
نجف حرم امیرالمومنین (ع)

برات «کربلایی شدن» را از نجف می‌دهند

اصلا بهشتِ نجف جای عجیبی است، جلال و جبروت مولا می‌گیردت، مسحورت می‌کند، همه غم دنیا را هم داشته باشی، بی‌اختیار اشک می‌شود و جاری می‌شود، فراموش می شود، پایت می‌لرزد، دلت می‌لرزد، هر چه در تمام این سال‌ها از دنیا و عقبا می‌خواستی یادت می‌رود، فقط از امیرالمومنین می‌خواهی اربعین سال بعد هم دعوتت کند.

حس و حال عجیبی دارد نجف و کربلا، اصلا حس غریبی و غربت ندارد، جوانی که زیارت اولی است می‌گوید «امیدوارم هر کسی هر جای این کره خاکی زندگی می‌کند یک بار هم شده نجف را ببیند، اینجا را اصلا نمی‌شود توصیف کرد، باید دید.»

زیارت اولی‌ها کاروانی هم آمده‌اند، کاروان رهسپاران عصر ظهور برای سال دوم جوانان زیارت اولی را برای اربعین و تشرف به نجف اشرف و کربلا معلی همراه کرده است، تا کربلایی شوند، جوانانی از ۲۰۲۰ محله از سراسر کشور.

نجف و کربلا همسفری مریدان است و همسایگی با مراد، سفری از خاک است تا افلاک، تاریخ عاشقی و دلدادگی از همین جا آغاز می‌شود، خدا قسمت کند کربلایی شویم، کربلایی شدن آسایش وآرام جان است، اما براتش را از نجف می‌دهند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha