بازگشت حمایت از فلسطین به مدار اصلی در دولت سیزدهم/ عادی‌سازی روابط با تل‌آویو به کما رفت

تهران - ایرنا - در نشست هم‌اندیشی خبرگزاری ایرنا با حضور کارشناسان غرب آسیا، حضور موثر و تعیین‌کننده رئیس‌جمهور در نشست اضطراری اخیر در ریاض مورد بحث و بررسی قرار گرفت و تاکید شد که عملیات «طوفان‌الاقصی» عادی‌سازی روابط برخی کشورهای منطقه با رژیم صهونیستی را به کما برد.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، غافلگیری رژیمی که خود مدعی غافلگیر کردن منطقه و فلسطین بود، یکی از مهم‌ترین پیامدهای عملیات طوفان‌الاقصی بود که در ۱۵ مهر(هفتم اکتبر) از سوی گروه‌های مقاومت فلسطین و با محوریت حماس در سرزمین‌های اشغالی انجام شد و برای همیشه معادلات فلسطین، غرب آسیا و حتی جهان را تغییر داد.

یک و ماه و نیم پس از دفاع جوانان غزه از آزادی خود و بمباران بی‌وقفه و کشتار وحشیانه مردم بی‌دفاع غزه از سوی رژیم اشغالگر، کشورهای جهان اسلام با محوریت جمهوری اسلامی ایران، در ریاض عربستان گرد هم آمدند تا برای این فاجعه‌ی انسانی چاره‌ای بیاندیشند.

خبرگزاری ایرنا به منظور بررسی نقش‌آفرینی ایران در حمایت از مردم غزه و تبیین دستاوردهای دیپلماتیک حضور آیت‌الله «سید ابراهیم رئیسی» در نشست اضطراری سازمان همکاری‌های اسلامی در پایتخت عربستان، نشستی را با حضور «مهدی شکیبایی» تحلیل‌گر مسائل غرب آسیا و فلسطین، «رحمت ابراهیمی» دبیر کمیته سیاسی جمعیت دفاع از مردم فلسطین و «علیرضا عرب» کارشناس مسائل غرب آسیا برگزار کرد.

در این نشست که با مشارکت کارگروه تولید محتوای اتاق وضعیت فلسطین مرتبط با دبیر خانه دائمی کنفرانس حمایت از انتفاضه، برگزار شد، کارشناسان به بررسی ویژگی‌ها، اهداف و دستاوردهای عملیات طوفان‌الاقصی و نیز ابعاد حضور رئیس‌جمهور پرداختند.

غافلگیری رژیمی که غافلگیر می‌کرد

ایرنا: به عنوان شروع بحث، بفرمایید که چه ویژگی‌هایی، عملیات طوفان‌الاقصی را برای همیشه در تاریخ ماندگار کرد؟

شکیبایی: اقدامات هیستریک و دیوانه‌وار رژیم صهیونیستی نشان‌دهنده غافلگیری این رژیم بود؛ این رژیم همیشه فلسطین و منطقه را غافلگیر می‌کرد اما این بار خود غافلگیر شد و هنوز هم در موضع غافلگیری قرار دارد و ۴۰ روز پس از طوفان‌الاقصی، هنوز نتوانسته به ثبات در تصمیم برسد و تاکنون سه بار هدف معلوم خود را تغییر داده است.

واقعیت آن است که اساسا غزه برای رژیم اسرائیل، منفور و نفرین شده است و بسیاری از سران و فرماندهان این رژیم، دوست داشتند که روزی باشند و ببینند که غزه نیست؛ این منطقه همیشه از همان دوران استعمار، شمایل مقاومت داشته و بیگانگان را آزار داده است.

«شیمون پرز» آمده بود که تکلیف این منطقه را مشخص کند اما در نهایت دور خود حصار کشیدند و بعد هم سال ۲۰۰۵ و همزمان با افزایش هزینه امنیتی از ناحیه مقاومت آن‌ها ناچار به ترک نوار غزه‌ای شدند که در سال ۱۹۶۷ و در جنگ معروف اعراب و اسرائیل، آنجا را اشغال کرده بودند؛ مانند آنچه حزب‌الله در جنوب لبنان با اسرائیل انجام داد و این رژیم را مجبور به فرار کرد.

ابراهیمی: درباره ابعاد مختلف طوفان‌الاقصی و نکات متمایز این عملیات می‌توان گفت که در هر جنگی، خود جنگ هدف نیست و جنگ برای جنگ صورت نمی‌گیرد. هر جنگ اهداف، علل و عواملی دارد که باعث وقوع آن می‌شود. کارشناسان امور دفاعی و جنگ معتقدند، در هر جنگ اگر شروع‌کننده حمله به تمامی اهداف دسترسی پیدا کند، پیروز کامل است و به هر میزان نتواند به آن اهداف دسترسی پیدا کند، درصد پیروزی کم و ناقص خواهدبود و طوفان‌الاقصی هم از آن مستثنا نیست.

رژیم اسرائیل رژیمی پادگانی است که برای تأمین منافع و اهداف غرب در منطقه غرب آسیا ایجاد شده و دولت بی‌ملت است و مردم در اسرائیل، از جاهای مختلف جهان و در اثر غفلت در جنگ جهانی دوم، مستقر شده‌اند. این رژیم از همان ابتدا با زور و جبر روی کار آمد و تنها مسیری که می‌تواند در آن ادامه کار دهد، همین مسیر ظلم و بی‌عدالتی است. این رژیم، بخش‌های زیادی از سرزمین مردم فلسطین را اشغال کرد و پس از آن، امپراطوری رسانه‌ای به کار افتاد تا با استفاده از ابزارهای مالی و تربیتی و رسانه‌ای، سیطره ‌آن‌ها را عادی جلوه دهند.

در برابر این جنگ شناختی، رهنمود رهبر معظم انقلاب مبنی بر جهاد تبیین و روشنگری در عرصه جهان می‌تواند، خساراتی را برای طرف مقابل ایجاد کند. انقلاب اسلامی ایران یکی از این روشنگری‌هاست و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اتفاقات عظیمی، هم در سطح جهان و هم منطقه را شاهد بودیم که لبنان و سوریه و یمن و فلسطین هم از این داستان مستثنا نبودند.

بازگشت به مسلمانی، قدرتی به مردم مسلمان داده است و آینده‌ای که قرآن و خداوند برای مسلمانان ترسیم کرده، به این دلیل که از آن مستضعفان خواهد بود، نویدبخش و امیدآفرین است. امروز شهادت مردم بی‌دفاع فلسطین را شاهدیم، همانگونه که در عاشورا هم شاهد شهادت مظلومان بودیم اما پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانش، تفکر زیربار ظلم نرفتن میان مسلمانان حاکم شد و امروز هم مردم فلسطین به این باور رسیده‌اند که اگر قرار است بمیرند، بهتر است مرگ با عزت داشته باشند نه با ذلت و به همین دلیل به آن‌ها مظلوم مقتدر می‌گوییم.

مردم فلسطین به اسلام و تفکر نرفتن زیر بار ظلم بازگشته‌اند و در این مسیر، نیازمند توانمندسازی هستند. یکی از ویژگی‌های این عملیات اخیر از زبان تحلیلگران غربی چون «جان‌ جوزف مرشایمر» توانمندی حماس بود که در نتیجه اعتقاد به باور مورد اشاره، حاصل شد.

بازگشت حمایت از فلسطین به مدار اصلی در دولت سیزدهم/ عادی‌سازی روابط با تل‌آویو به کما رفت

طوفان‌الاقصی تمرین آزادسازی سرزمین‌های اشغالی بود

ایرنا: چرا جوانان مقاومت فلسطین در این برهه دست به چنین عملیاتی زدند؟

ابراهیمی: جنگ میان رژیم صهیونیستی و فلسطین علل آشکار و پنهان دارد؛ پیشگیری از اهانت‌های بی‌شمار به اماکن مقدس مسلمانان و جلوگیری از ترور گاه و بی‌گاه و آزار مردم فلسطین و آزادسازی زندانیان فلسطینی، از اهداف آشکار اعلام شده این جنگ بود. طوفان‌الاقصی، تمرین آزادسازی سرزمین‌های اشغالی بود و نخستین بار حماس از حالت تدافعی به تهاجمی وارد شد.

با شناختی که حماس از رژیم اسرائیل داشت، تلاش کرد هزینه‌های داخلی را برای نتانیاهو بالا ببرد و این نوید آزادسازی سرزمین‌های اشغالی را می‌دهد. برخلاف ادعاها و اختلاف‌افکنی‌ها میان شیعه و سنی، این هلال اسلامی و نه شیعی است که توسط ایران در حال تولد است و امروز جمهوری اسلامی ایران، به بهترین حامی و مدافع حماس تبدیل شده است.

حماس و گروه‌های دیگر فلسطینی به عنوان جریان‌های آزادی‌بخش و بر اساس قوانین بین‌المللی، در مسیر دفاع از خود اقدام کردند. یکی از اهداف ادعایی رژیم صهیونیستی، آزادسازی‌ گروگان‌هاست؛ ادعایی که با هدف مُحق جلوه‌دادن خود اعلام کردند و این در حالی است که رژیم اسرائیل، گروگانگیر اشغالگر است و سال‌هاست نزدیک به ۶ تا ۱۰ هزار انسان را بی‌دلیل زندانی کرده و آن‌ها را از حقوق ابتدایی و حتی غذا محروم ساخته‌اند.

آزادسازی این افراد، یکی از اهداف اعلام‌شده از سوی حماس است. درباره اهداف پنهان این نبرد هم به نقل از تحلیل‌گران غربی چون «مرشایمر» می‌توان گفت که یکی از ویژگی‌های این نبرد گستردگی آن بود اما نه این گستردگی که وجود لایه‌های پنهان در طوفان‌الاقصی هم در بعد داخلی و هم بین‌المللی موجب تعجب تحلیلگران غرب شده است. ممکن است تاکتیک‌های غرب عوض شود اما از اهداف خود دست برنمی‌دارند؛ برای مثال در سال ۲۰۰۶ اندیشکده‌های آمریکایی اعلام کردند که برای اجرای طرح «خاورمیانه بزرگ» باید مشخص شود که بهتر است از کل به جز برسند یعنی اول ایران را هدف قرار دهند یا از جز به کل.

اجرای نقشه خاورمیانه به صورت جز به کل و با هدف حذف حزب‌الله لبنان آغاز شد اما جریان مقاومت این طرح را باطل کرد و در نهایت حزب‌الله از یک قدرت کوچک داخلی به یک قدرت منطقه‌ای و جهانی تبدیل شد و اکنون هم این احتمال درباره حماس وجود دارد.

یکی از تبعات و اهداف پنهان جنگ، از زبان تحلیل‌گران غربی از بین‌رفتن بحث عادی‌سازی است که با نشان‌دادن توانمندی و قدرت بیشتر مقاومت در برابر قدرت سازش، انجام شد و طرح عادی‌سازی را به کما برد. از سوی دیگر، انتقال قدرت از غرب به شرق با طوفان‌الاقصی تسریع شده است؛ چین و روسیه به این موضوع به صورت صریح و سریع ورود کرده‌اند، قدرت نمادین رژیم اسرائیل و آمریکا حتی از سوی یمن فرو ریخت و رژیم صهیونیستی به تنهایی نتوانست نقشه و پاتک خود را عملی سازد و آمریکا مجبور به ورود شد؛ اما حتی در مسئله تبادل گروگان‌ها با رژیم صهونیستی اختلاف دارد و هر یک در پی آزادسازی گروگان‌های خود هستند و ابرقدرتی آمریکا امروز توسط یک جریان کوچک در حال از بین‌رفتن است.

در داخل آمریکا، موضوع انتخابات و در خارج از آن، جنگ اوکراین می‌تواند به انتقال قدرت از شرق به غرب شتاب بخشد. به اعتقاد «مرشایمر» یکی از نگرانی‌های موجود، بازگشت دوباره جهان اسلام به جنگ و تحریم علیه رژیم اسرائیل و غرب است؛ اگر نفت صادر شده از سوی ترکیه و جمهوری آذربایجان، کمک‌های امارات و گاز صادراتی قطر قطع شود، فشارها افزایش می‌یابد.

یکی دیگر از اهداف این حمله، اثبات ناکارآمدی جریان سازش بود و به رغم همه کشتارها، مردم غزه حامی حماس هستند. جنگ‌ها باعث وحدت در جامعه فلسطین شده است و این دستاوردی است که در نتیجه ناکارآمدی جریان سازش است. حماس، طرح دو دولت را نمی‌پذیرد چون رژیم اسرائیل تاکنون به هیچ قانونی پایبند نبوده است و عملیات طوفان‌الاقصی اجرای این طرح دو دولتی را زیر سوال برد و مسکوت گذاشت؛ البته از آن طرف، رژیم اسرائیل هم زیر بار طرح دو دولتی نخواهد رفت.

آرمان فلسطین به مدار اصلی خود بازگشت

ایرنا: دولت جمهوری اسلامی ایران و شخص رئیس‌جمهور، در تلاشی شبانه‌روزی برای پایان‌دادن به جنایات رژیم اسرائیل از همان ساعات ابتدایی آغاز طوفان الاقصی هستند که تازه‌ترین نمود آن، سفر آیت‌الله رئیسی به عربستان و حضور در نشست اضطراری سازمان همکاری‌های اسلامی بود، این تلاش‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شکیبایی: آنچه در ریاض اتفاق افتاد، ماحصل تلاش دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران از سومین روز پس از عملیات طوفان‌الاقصی و آغاز وحشیگری رژیم اسرائیل، بود. در نتیجه اقدامات رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه کشورمان، میدان و دیپلماسی با هم ظهور و بروز کردند و نشان دادند که این دو با همدیگر، می‌توانند اثرگذار باشند. همزمان که گروه‌های مقاومت در غزه درگیر ارتش رژیم صهیونیستی بودند، دیپلماسی جمهوری اسلامی هم فعال شد و اجلاس ریاض و پیش از آن، اجلاس وزرای امور خارجه هم پیشنهاد ایران بود.

گرچه توقف جنگ سخت است اما رئیس‌جمهور در تماس‌های متعدد با سران جهان بر توقف جنایات تأکید کرد؛ اولین رئیس‌جمهوری که از دنیا با طرف فلسطینی تماس گرفت، رئیس‌جمهور کشورمان بود و از آن طرف، اولین اظهار همدردی با رژیم صهیونیستی از سوی رئیس‌جمهور آمریکا بود و این به خوبی نشان می‌دهد که صحنه در اختیار جمهوری اسلامی ایران و آمریکاست. مسئله فلسطین اصلی‌ترین موضوع سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران است که در دولت سیزدهم پس از چهار دهه، بار دیگر به مدار اصلی بازگشته است.

حاکمیت و نظام از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، از فلسطین حمایت کرده است اما دولت‌ها نسبت خود را با مسئله فلسطین درست تعریف نکردند؛ اما در دولت سیزدهم شاهد هستیم که اصل سیاست خارجی که عمق استراتژیک نظام جمهوری اسلامی ایران هم تعریف می‌شود(حمایت از فلسطین)، به مدار اصلی خود برگشته است.

همه فکر و ذکر دولت قبل، برجام و وزیر خارجه آن دوران هم متخصص برجام بود. اکنون اما جمهوری اسلامی ایران به مدار خود برگشته و همه را به دنبال خود می‌کشاند. پیش از این، ادعا می‌شد که ایران فقط در دوران برجام بود که انزوا نداشت اما در حال حاضر بدون اینکه به برجام بازگردیم، از انزوا خارج شده‌ایم و فعال هستیم و حتی در کشورهای دیگر، موج ایجاد می‌کنیم.

دیپلماسی، هنر به کارگیری ظرفیت‌های سیاستی برای رسیدن به اهداف تعریف می‌شود و هدف جمهوری اسلامی ایران حمایت از انقلاب ملت فلسطین و ابزار، استفاده از همین ظرفیت‌هاست. اینکه دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم توانست هم سازمان همکاری‌های اسلامی و هم اتحادیه عرب را در یک جلسه اضطراری گرد هم آورد، همان استفاده از ظرفیت دیپلماسی است.

وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران در خاک آمریکا، در مجمع عمومی سازمان ملل و در بحبوحه جنگ، سخنرانی و آمریکا را از خاک این کشور تهدید کرد و صدای مردم فلسطین را به جهان رساند. هیچ یک از رهبران جهان اسلام به اندازه رئیس‌جمهور ایران، فعال نیست و این اذعان خود غرب است.

در قانون اساسی، دولت موظف به حمایت از انقلاب مردم فلسطین به هر نوع و در هر سطح و توانی تعریف شده که این با همراهی دیپلماسی و میدان امکان‌پذیر می‌شود. حماس زنجیره‌ای از محور مقاومت است و وقتی دیپلماسی برای حمایت از این زنجیره تلاش می‌کند، همان حمایت دیپلماسی از میدان است. تماس‌ها و سفرهای رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه در منطقه و جهان، نشان می‌دهد که «چِلّه» دیپلماتیک بسیار عالی داشتیم و همین از دیپلماسی مورد انتظار است و نشان می‌دهد که نه تنها ایران در انزوا نیست که حرکت پویا و سیالی در صحنه مناسبات بین‌المللی دارد؛ کاری بسیار بزرگ که در دوران تحریم و بدون حضور برجام، انجام می‌شود.

سخنرانی رئیس‌جمهور در نشست اضطراری همکاری کشورهای اسلامی یکی از سخنرانی‌های شجاعانه بود و استفاده بسیار خوبی از تریبون این سازمان انجام شد. با سخنرانی رئیس‌جمهور در این نشست و فعالیت‌های دستگاه دیپلماسی، برای بسیاری از فعالان رسانه‌ای و مدنی در جهان عرب و اسلام، این پرسش به وجود آمده است که این چه انزوایی است که جمهوری اسلامی ایران از تریبون‌های مختلف صدای مردم فلسطین است، در حالی که صدای بسیاری از کشورهای دیگر که در تحریم هم نیستند، چندان به گوش نمی‌رسد.

ابراهیمی: جمهوری اسلامی ایران در عرصه عمل، همواره حامی محور مقاومت بوده است. در عرصه دیپلماسی هم رئیس‌جمهور با شعار همگرایی کشورهای مسلمان وارد میدان شد تا اعلام کند که جهان، فقط محدود به غرب نیست. از سوی دیگر برای ایجاد این همگرایی، نیازمند نقاط مشترک با دیگر کشورهای جهان اسلام هستیم و فلسطین، این پتانسیل را دارد که نقطه مشترک جهان اسلام باشد.

طوفان‌الاقصی، نظریه و عمل جمهوری اسلامی را به اثبات رساند که ایران هم در عرصه دیپلماسی و هم در عرصه میدان، حامی مردم فلسطین است. رهبر معظم انقلاب پیش از این اعلام کردند که هر کسی دشمن رژیم صهیونیستی باشد و نیاز به کمک داشته باشد، ما پشتیبان او هستیم. در عرصه دیپلماسی هم سفرهای متعدد وزیر امور خارجه نشان از این حمایت دارد. همین نشست‌های مختلف در عرصه بین‌المللی، رایزنی با چین و روسیه و همراه‌سازی آن‌ها، یکی از دستاوردهای بزرگ ایران است.

درخواست برگزاری نشست از سوی رئیس‌جمهور ایران مطرح شد و در صورت همراهی بیشتر دیگر کشورها، دستاوردها بیشتر هم خواهد شد. بزرگ‌ترین خواسته حماس، پایان این جنایات است و اگر در این نشست همراهی بیشتری انجام می‌شد و کمک بیشتری از سوی دیگر دولت‌های اسلامی صورت بگیرد، می‌توان این جنایات را پایان داد.

نشست ریاض، بخشی از اهداف جمهوری اسلامی ایران و حقانیت کشورمان را تحقق بخشید. تهران تلاش می‌کرد این مهم را به دیگر کشورهای اسلامی اعلام کند که فلسطین، نقطه مشترک جهان اسلام است. ایران تمام قد، هم در میدان و هم در دیپلماسی، پشت سر مردم فلسطین خواهد ایستاد. دشمن تلاش بسیار کرد که بین ما و دیگر کشورهای مسلمان همگرایی صورت نگیرد اما این نشست، شروع بسیار خوبی برای همگرایی بود.

اگر بتوانیم این مهم را تبیین کنیم که هر کسی به رژیم اسرائیل کمک کند، دشمن جهان اسلام است، یا اگر کشورهای اسلامی به سازمان‌های بین‌المللی فشار آوردند که در صورت تداوم حمایت از رژیم صهیونیستی، آن‌ها از این نهادها خارج خواهند شد، این اقدامات می‌تواند فشار زیادی به رژیم اسرائیل وارد آورد. برای نخستین بار، شاهدیم که تظاهرات گسترده‌ای در شهرهای کشورهای غربی رخ میدهد که حتی گاهی به جریمه افراد حاضر در آن هم منجر می‌شود اما ادامه می‌یابد.

بازگشت حمایت از فلسطین به مدار اصلی در دولت سیزدهم/ عادی‌سازی روابط با تل‌آویو به کما رفت

بیداری اسلامی واقعی، پس از طوفان‌الاقصی آغاز شده است

ایرنا: پس از علمیات طوفان‌الاقصی، شاهد بیداری مردم منطقه و جهان بودیم. این مهم چه تأثیری بر تصمیم‌گیری‌های آتی دولت‌های مسلمان و غرب خواهد داشت؟

عرب: ملت‌های منطقه به ویژه ملت اردن و مصر، همواره از آرمان فلسطین حمایت زیادی داشتند. به عنوان مثال ۵۱ درصد اردنی‌ها، فلسطینی‌تبار هستند و خود را فلسطینی می‌دانند. ادامه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه بر امنیت ملی اردن و مصر تاثیر راهبردی خواهد داشت. گروه‌های اسلامی در داخل کشورهای عربی مانند «اخوان‌المسلمین» اکنون با حماس و مردم غزه هم‌درد هستند و دولت‌های عربی را تحت فشار قرار داده‌اند. همه صحبت‌هایی را که بیان می‌کنم برای این است که بگویم نشست اخیر سران کشورهای اسلامی در ریاض می‌توانست دستاوردهای بیشتری حداقل برای خود اعراب داشته باشد.

اتفاقی در جهان اسلام افتاده که ما از آن غافل هستیم. نهادهای دینی رسمی در جهان عرب و جهان اهل سنت به‌طور ویژه الازهر، آمده‌اند و می‌خواهند کاملا از حماس و مساله فلسطین و ملت فلسطین حمایت کنند. اخوان‌المسلمین و الازهر هیچ‌گاه به صورت متحد، موضع نگرفتند که اکنون این اتفاق افتاده است. در واقع بیداری اسلامی واقعی چیزی است که ما الان به برکت خون‌هایی که در غزه ریخته می‌شود و حرمت مسجدالاقصی شاهد آن هستیم؛ به عنوان مثال در میان شیعه و سنی همه، رژیم صهیونیستی و جنایت این رژیم را محکوم می‌کنند و خواهان آتش‌بس هستند. الازهر نماد اسلام میانه‌رو و حکومتی است و بودجه آن را دولت مصر و امارات می‌دهد. در حال حاضر مواضعی که الازهر اتخاذ کرده، کاملا در محکومیت رژیم صهیونیستی است و حتی پیروان خود را به قیام مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی فرامی‌خواند.

درست همان روزی که الازهر فتوا می‌دهد، یک پلیس مصری در ۱۸ اکتبر، دو توریست اسرائیلی را در اسکندریه می‌کُشد. این نشان‌دهنده ارتباط الازهر و نیروی انتظامی مصر است. شخصیت‌های مذهبی در جهان، اکنون جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم می‌کنند و از آرمان‌های حماس و فلسطین حمایت می‌کنند. «احمد طیب» امام اعظم الازهر، پیروان خود را به عملیات مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی فرامی‌خواند و می‌گوید فلسطینیان و حماس، روح ایمان را در ما دمیدند و ما را به زندگی بازگرداندند. همه این‌ها فشارهایی است که از طرف ملت‌های عرب بر دولت‌های عرب وارد می‌شود.

بنابراین دولت‌های عرب نمی‌توانند به فشارهای سیاسی داخلی، بی‌توجه و غافل باشند؛ فشارها نیز از جانب افکار عمومی، نهادها و گروه‌های مذهبی و شخصیت‌های اسلامی دائما در حال افزایش است و همه، خواهان دنبال آتش‌بس هستند و حتی در ۵ آبان و در بیست‌ویکمین روز جنگ که قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید، بر دو مساله آتش‌بس و کمک‌های انسان‌دوستانه تاکید شد.

این اجلاس در ریاض می‌توانست گام بزرگی در ارتباط با فشار بر غرب و آمریکا باشد زیرا خیلی از کشورها، متحد آمریکا هستند. اگر آمریکایی‌ها می‌خواهند طرحی را در منطقه اجرا کنند، باید با متحدین خود هماهنگ باشند. این کشورها می‌توانستند هم آمریکا را تحت فشار بیشتری قرار دهند و هم به فشار افکار عمومی خودشان پاسخ مثبتی بدهند. هر چقدر که جنگ بیشتر جلو برود، فشار افکار عمومی بیشتر می‌شود و ما می‌توانیم شاهد نقاط عطفی باشیم. دولت‌های عرب می‌توانستند در این نشست، جواب بهتر و مناسب‌تری به افکار عمومی خودشان بدهند اما فرصت‌سوزی کردند.

پیشنهادات خاص ایران به سازمان همکاری کشورهای اسلامی

شکیبایی: پیشنهادات ارائه شده، صدای مردم فلسطین بود که در حال حاضر خواستار آتش‌بس هستند. ملت فلسطین تریبونی ندارد و رهبران دیگر هم مانند آیت‌الله رئیسی باید صدای این مردم می‌شدند که شدند. راهکار دومی که از سوی رئیس‌جمهور اعلام شد، رفع محاصره و امدادرسانی بود و سومی، خروج نظامیان و محاکمه رژیم اسرائیل بود. تسلیح مردم فلسطین، دیگر خواسته رئیس‌جمهور ایران بود تا مردم غزه بتوانند در برابر مدرن‌ترین تجهیزات رژیم صهیونیست‌ها مقاومت کنند. همه این ۱۰ راهکار، خواسته مشخص و شفاف مردم غزه است که از زبان رئیس‌جمهوری اسلامی ایران اعلام شد و جمهوری اسلامی ایران وظیفه انسانی، اسلامی و ملی خود را به نحو احسن، در این نشست انجام داد.

عرب: ما می‌توانیم در زمینه پیشنهادات خاص جمهوری اسلامی ایران در نشست ریاض هم صحبت کنیم؛ نخست دفاع از حق مشروع ملت فلسطین است و اینکه کشورهای اسلامی اقدامات عملیاتی و کمک‌های تسلیحاتی برای فلسطینی‌ها داشته باشند؛ در واقع تاکید بر این است که جنبش حماس با آنچه که ما در غزه می‌بینیم، جنبشی آزادی‌بخش است نه یک جنبش تروریستی؛ در حالی که صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها سعی می‌کنند از حماس یک حماس تروریست بسازند. درست در زمانی که نبرد میان افکار عمومی و اسرائیلی و روایت فلسطینی و مقاومت وجود دارد، این بند یعنی دفاع از حق مشروع مردم فلسطین که به معنای شکستن اسطوره رژیم صهیونیستی است، مطرح می‌شود.

صهیونیست‌ها به این اسطوره‌ها معتاد هستند؛ وقتی اسطوره‌های هولوکاست را ساختند برای آن‌ها مشروعیت ایجاد شد که بیایند و فلسطین را غصب کنند. آن‌ها ابتدا اسطوره را می‌سازند و بعد با توجه به هیمنه و سیطره رسانه‌ای‌شان، آن اسطوره را قالب و بعد عمل، خود را مشروع می‌کنند. چگونه است که این اسطوره الان شکل نگرفته است؟ چگونه اکنون در جهان اسلام همه از فلسطین حمایت و رژیم صهیونیستی را محکوم می‌کنند؟ این نشان می‌دهد که دیگر قدرت اسطوره‌سازی رژیم صهیونیستی مانند سابق نیست و این اسطوره، شکل نگرفته است. این بند از پیشنهاد خاص جمهوری اسلامی به موضوع مبارزه با روایت رژیم صهیونیستی برمی‌گردد. همانطور که آمریکا هم کمک دفاعی و تدافعی و هم کمک مستقیم نظامی دارد، این حق مشروع فلسطینی‌ها است که از اقدام عملیاتی و کمک تسلیحاتی برخوردار باشند.

تحریم رژیم صهیونیستی توسط کشورهای اسلامی و عربی به ویژه در حوزه نفت، دیگر پیشنهاد جمهوری اسلامی است و این موضوع هم امری منطقی است. توقف استفاده از فضای آسمانی کشورهای منطقه، به عنوان پیشنهاد دیگر جمهوری اسلامی، میتواند فشارها را بر رژیم صهیونیستی افزایش دهد. جلوگیری از ارسال سلاح از پایگاه‌های آمریکایی در منطقه به سمت رژیم صهیونیستی نیز پیشنهاد دیگری از سوی جمهوری اسلامی است. بسیاری از پایگاه‌های رژیم صهیونیستی در قطر و بحرین هستند؛ اساسا چرا باید از این کشورها برای رژیم اسرائیل سلاح ارسال شود؟

پیشنهاد دیگر جمهوری اسلامی این است که تهدیدات هسته‌ای رژیم اسرائیل در شورای امنیت و شورای حکام و در سایر مراجع قضایی بین‌المللی، بررسی و محکوم شود. اکنون بیش از ۱۰ سال است که نتانیاهو دائماً ایران را به عنوان تهدید اول منطقه و خودش عنوان می‌کند و در سطح اول این تهدیدها، تهدید هسته‌ای ایران را مطرح می‌کند. اکنون وزیر رژیم صهیونیستی، عملا توصیه می‌کند که غزه را با بمب اتم هدف قرار دهند و این صحبت، یعنی رژیم اسرائیل بدون نظارت بین‌المللی، بمب اتم دارد.

این بند از پیشنهاد جمهوری اسلامی، به منافع ملی ما و ضربه‌زدن به ارکان امنیت ملی رژیم اسرائیل برمی‌گردد و کاملاً منطقی هستند ولیکن اعراب فرصت‌سوزی کردند می‌توانستند در این اجلاس، نقش و سهم بیشتری را داشته باشند. حمایت آمریکا از رژیم اسرائیل هم از دیگر نکاتی است که باید آن را بررسی کنیم و ابعاد آن را بسنجیم و ببینیم که آیا احتمال تغییر حمایت آمریکا از رژیم اسراییل وجود دارد یا خیر و اگر این حمایت‌ها وجود دارد، در چه نقاط و مربوط به چه مسائلی است.

در حال حاضر که تقریباً ۴۰ روز از جنگ می‌گذرد، دولت آمریکا هنوز تاکید می‌کند که زمان آتش‌بس فرا نرسیده و هدف از جنگ غزه، نابودی حماس است؛ این تقریباً همان موضع روز اول است اما در اینجا ما شکافی را شاهد هستیم. واقعه‌ای که در اوکراین اتفاق افتاد، یک ویژگی داشت و آن این بود که اروپایی‌ها را علیه روسیه متحد کرد اما طوفان‌الاقصی در ۷ اکتبر، اروپایی‌ها را متفرق کرد؛ ما شاهدیم که بین کشورهای اروپایی و حتی خود اتحادیه اروپا، فواصلی ایجاد شده است.

در این میان، «امانوئل مکرون» رئیس‌جمهور فرانسه در این دسته‌بندی‌ها و متعاقب ۷ اکتبر در حمایت از رژیم صهیونیستی پیشتاز بود اما اکنون بعد از گذشت بیش از یک ماه از آغاز جنگ، می‌بینیم که مکرون موضع دیگری را اتخاذ می‌کند که خلاف موضع آمریکا است. مکرون از رژیم صهیونیستی می‌خواهد که کشتار نوزادان و زنان را متوقف کند و بخش دوم صحبت وی این هست که آتش‌بس به نفع رژیم صهیونیستی است؛ فرانسه عضو شورای امنیت و در میان کشورهای اروپایی، در حمایت از رژیم اسرائیل پیشتاز است اما اکنون صدای مخالف آمریکا از آن شنیده می‌شود.

برای روزنامه‌نگاران، خبرنگاران و مطلعین و متخصصینی که لابه‌لای سطور را مطالعه می‌کنند، این دو صدایی و خلاف موضع آمریکا صحبت‌کردن بعد از یک ماه، باید نشانه مهمی باشد. در ضمن می‌دانید که فرانسه دارای بزرگ‌ترین جامعه یهودی در اروپا است؛ بسیاری از اسرائیلی‌ها، تابعیت فرانسه دارند، یعنی فرانسوی تبار هستند و حتی زمانی که طوفان‌الاقصی آغاز شد، این‌ها علاوه بر اینکه در قالب اتحادیه اروپا بیانیه‌ای صادر کردند، به صورت جداگانه با آمریکا و ایتالیا بیانیه دیگری را صادر کردند که تندتر بود. بنابراین مکرون از موضع قاطع خود که در هماهنگی کامل با آمریکا بود الان به دو بخش رسیده است؛ کشتار نوزادان و زنان را متوقف کنید و اینکه آتش‌بس به نفع رژیم صهیونیستی است.

در ارتباط با آمریکا در حال حاضر وقفه‌های بشردوستانه‌ای که آنها مدعی هستند و از سوی رژیم صهیونیستی پذیرش شد، ظاهراً خواسته آمریکا را برآورده می‌کند و به همین دلیل آمریکا هنوز از رژیم صهیونیستی حمایت همه‌جانبه می‌کند. این وقفه‌های بشردوستانه، فشار فزاینده افکار عمومی در سطح بین‌المللی و در میان نهادهای حقوق بشری بر رژیم صهیونیستی را کمتر می‌کند و به رژیم صهیونیستی فرصت می‌دهد که بیشتر مقاومت کند و عملیات نظامی‌اش را بیشتر پیش ببرد.

بنابراین ما فعلاً حمایت آمریکا را به عنوان یک پارامتر مهم و تعیین‌کننده در آتش‌بس باید در نظر بگیریم، اما شاید در یک نقطه خاص که این نقطه خاص می‌تواند یک جنایت بزرگ در غزه یا یک واقعه بزرگ که تلفات زیادی داشته باشد یا یک شکست نظامی معنادار باشد که کشتی ارتش رژیم صهیونیستی را در غزه به گل بنشاند. در یک نقطه خاص، شاید حمایت کامل آمریکا از ارتش صهیونیستی تغییر کند.

فشار مردم آمریکا به سران کاخ سفید

ایرنا: به موضوع اعتراضات در غرب علیه رژیم صهیونیستی و علیه حمایت دولت‌های غربی از این رژیم اشاره کردید. ارزیابی شما چیست؟

عرب: اکنون افکار عمومی داخل آمریکا با افزایش جنایات در غزه بسیار ملتهب است و فشار زیادی به دولت بایدن وارد می‌کند؛ انتقادات فزاینده‌ به ویژه در بخشی از آمریکایی‌ها که حامی سنتی حزب دموکرات هستند. در واقع افکار عمومی داخلی آمریکا، یکی از آن پارامترهای راهبردی است که روی دولت آمریکا اثر می‌گذارد و آن اندازه که افکار عمومی داخل آمریکا موثر است، ممکن است افکار عمومی سایر نقاط جهان موثر نباشد؛ آن هم در آستانه انتخابات و بر دولت دموکرات بایدن.

این انتقادات و فشارهای افکار عمومی در داخل آمریکا در بخشی از مردم که به صورت سنتی به دموکرات‌ها رای می‌دهند، تاثیر بیشتری دارد. بر اساس نظرسنجی‌ها، افزایش انتقادات مخصوصا در میان رای‌دهندگان جوان دموکرات، مشهود است. یعنی جوانان حامی حزب دموکرات خیلی برآشفته هستند. مسلمانانی که در برخی از ایالات آمریکا مانند «میشیگان» با جمعیت سه درصد مسلمان حضور دارند و اینها برای دولت بایدن کاملاً از دست رفته است. علاوه بر آن، انتقادات شدیدی بین دیپلمات‌های خود آمریکا از رفتار دیپلماتیک و حمایت سیاسی، حقوقی و نظامی آمریکا از رژیم صهیونیستی شکل گرفته است. بنابراین هم افکار عمومی داخل آمریکا و هم بخشی که رای دهندگان حامی حزب دموکرات و هم انتقاداتی که دیپلمات‌های برجسته آمریکایی از مشی سیاست خارجی آمریکا در ارتباط با رژیم صهیونیستی دارند، در حال افزایش است.

بازگشت حمایت از فلسطین به مدار اصلی در دولت سیزدهم/ عادی‌سازی روابط با تل‌آویو به کما رفت

نهادهای بین‌المللی، رژیم صهیونیستی را به نسل‌کشی محکوم می‌کنند

ایرنا: آیا این انتقادات را می‌توان به عنوان ایجاد چالش جدی میان آمریکا و رژیم صهیونیستی، تحلیل کرد؟

حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی سه بخش دارد؛ حمایت سیاسی و حقوقی، حمایت دفاعی و حمایت مستقیم نظامی و از ابتدا تا الان جاری و ساری بوده است. حمایت سیاسی و حقوقی آمریکا این است که در مواضع دیپلماتیک به‌طور کامل از رژیم صهیونیستی حمایت و تلاش کرده که حمایت بین‌المللی برای این رژیم فراهم کند و مشروعیت جهانی رژیم صهیونیستی را تضمین کند. این حمایت همه‌جانبه البته به زعم آمریکایی‌ها، مشروط به عمل رژیم صهیونیستی در قالب و در چهارچوب قوانین جنگ بوده است که این اتفاق نیفتاده است. اکثر شخصیت‌ها و نهادهای بین‌المللی رژیم صهیونیستی را به نسل‌کشی، جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت محکوم می‌کنند.

البته این‌ها تا به امروز توسط آمریکا نادیده گرفته شده‌اند؛ منتها نسل‌کشی مسئله‌ای است که بر سر آن در سطح شخصیت‌های بین‌المللی علیه رژیم صهیونیستی اجماع وجود دارد. حمایت دفاعی آمریکا از رژیم صهیونیستی نیز تقویت تسلیحاتی آن‌ها است، مانند رهگیری‌های گنبد آهنین، تهیه مهمات و موشک‌های هدایت‌شونده دقیق، مانند اطلاعات از حماس و سایر گروه‌های مقاومت در سراسر منطقه است که آمریکایی‌ها این‌ موارد را در اختیار رژیم صهیونیستی قرارداده‌اند.

حمایت مستقیم نظامی آمریکا نیز فرستادن دو ناو گروه ضربتی «آیزنهاور» و «جرالد فورد» به منطقه، تیم کماندویی و تیم عملیات ویژه برای آزادی اسیران فرستاده شده است. آمریکا همچنین نیروهای «دلتافورس» و «جیمز گلین» سپهبد تفنگدار دریایی را به ستاد ارتش اسرائیل و اتاق جنگ این رژیم به عنوان نماینده ویژه بایدن فرستاده است و نیز پاتریوت و سامانه دفاعی تاد، اسکادران‌های اف ۱۶، اف ۱۵ و اف ۳۵ خود را به منطقه اعزام کرده است و همه این‌ها در قالب حمایت مستقیم نظامی جای می‌گیرند.

این حمایت نظامی و تدافعی مستقیم در حالت کلی بر دو فرض استوار شده است؛ یکی اینکه آمریکا بتواند حمایت خود را در دو جبهه یعنی اسراییل و اوکراین کما فی‌السابق ادامه دهد و تدارکات آن‌ها را تامین کند و همچنین اینکه آمادگی جهانی خود را در سراسر جهان حفظ کند، یعنی در جاهایی که نیرو و پایگاه داشته، حضور خود را را ادامه دهد.

فرض دوم این است که آمریکا درگیری نظامی مستقیم در جنگ پیدا نکند. «جان کربی»، روز ۹ اکتبر و در روز سوم جنگ، خیلی واضح گفت که آمریکا هیچ قصدی برای گذاشتن چکمه روی زمین ندارد، یعنی قرار نیست مستقیماً وارد جنگ شود گرچه حمایت همه جانبه را از رژیم اسراییل دارد. از این دو فرض به این نتیجه می‌رسیم که اگر طول مدت جنگ و گستره جنگ وسیع شود، این دو فرض هم به مرور تغییر خواهند کرد و در اینجا می‌توانیم شاهد کاهش حمایت نظامی آمریکا از رژیم صهیونیستی باشیم.

درخواست‌های رژیم صهیونیستی از آمریکا فعلاً ساده و سهل‌الوصول است؛ به عنوان مثال رهگیری‌های گنبد آهنین، اما هر چقدر دامنه جنگ وسیع‌تر شود این امکانات و تجهیزات پیچیده‌تر می‌شود و در آن صورت، حمایت نظامی از دو جبهه اوکراین و رژیم صهیونیستی برای آمریکایی‌ها سخت خواهد شد. چند روز از جنگ گذشته بود که لحن برخی از مقامات آمریکایی تغییر کرد و محتاط‌تر شدند. به عنوان مثال، وزیر ارتش آمریکا گفت که ما هم بودجه بیشتری می‌خواهیم و هم باید تجهیزات نظامی بیشتری تولید کنیم؛ بنابراین احتمال کاهش حمایت‌های آمریکا با وسیع‌ترشدن دامنه جنگ و طولانی‌تر شدن زمان آن، بیشتر خواهد شد.

موضوعی که من بیشتر روی آن تاکید دارم، این است که تغییر حمایت سیاسی حقوقی آمریکا چه زمانی اتفاق می‌افتد. اهداف رژیم صهیونیستی در جنگ به زعم آمریکایی‌ها باید شفاف، منطقی و دست‌یافتنی باشد. با توجه به اینکه دولت آمریکا اکنون در عرصه داخلی و بین‌المللی به شدت تحت فشار فزاینده است و این فشار دائماً بیشتر می‌شود، برآورد ما این است که یکسری مسائل روی حمایت آمریکا اثر مهمی می‌گذارد.

پارامتر نخست، حجم جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و پارامتر دیگر، دستاورد نظامی رژیم صهیونیستی در غزه است. مباحث بشردوستانه، آینده غزه و موضوع آخر یعنی فشار افکار عمومی هم از دیگر موضوعات تعیین‌کننده هستند. این چهار مورد روی حمایت سیاسی و حقوقی آمریکا از رژیم صهیونیستی، اثر مستقیم خواهد گذاشت. بنابراین اگر کشتی جنگی رژیم صهیونیستی در غزه به گل بنشیند و در آنجا با مشکل مواجه شود، حمایت سیاسی و حقوقی آمریکا نیز کاهش پیدا می‌کند.

با توجه به این موضوع، بسیار مهم است که ارتش رژیم اسرائیل در غزه چگونه عمل می‌کند، اگر دچار جنگ فرسایشی شود، به احتمال زیاد، حمایت آمریکایی‌ها کاهش خواهد یافت. همچنین رفتار دولت رژیم صهیونیستی که راستگراهای افراطی در آن هستند نیز اکنون دچار مشکل است. «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا خیلی شفاف و واضح اعلام کرد که اشغال بلندمدت غزه از سوی رژیم صهیونیستی، اشتباه بزرگی است و ما این موضوع را نمی‌پذیریم و اقدامات رژیم صهیونیستی باید در چارچوب قوانین جنگی باشد.

همچنین بایدن اعلام کرد که ما مخالف گسترش جنگ به منطقه هستیم و غزه باید آغاز یک راه‌حل سیاسی باشد. موضوع مدنظر آمریکایی ها، ایجاد ارتباط میان این راه‌حل سیاسی با سازش و عادی‌سازی روابط کشورهای منطقه است. بنابراین وقتی هر روز از رژیم صهیونیستی دورتر می‌شوند، دیگر آینده غزه مطابق میل آمریکایی‌ها نیست و می‌توانیم شکاف میان آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها را در چشم‌انداز ببینیم. «بلینکن» در پایان نشست گروه ۷ در توکیو اصول آینده آمریکا را در ارتباط با غزه، خیلی واضح مطرح کرد. او در این نشست گفت که نباید هیچ جابه‌جایی اجباری مردم غزه را داشته باشیم. بلینکن در صحبت‌هایش خیلی واضح و شفاف بیان کرد که غزه نباید اشغال و محاصره شود و در جای دیگری نیز اشاره کرد که حکومت آینده غزه باید شامل غزه و کرانه به صورت متحد و تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان فلسطین باشد.

بنابراین نظر آمریکایی‌ها تاکید بر راه‌حل دو کشوری در آینده غزه و نقش تشکیلات خودگردان فلسطین است اما نتانیاهو می‌گوید که رژیم اسرائیل قصد کنترل امنیتی غزه برای مدت نامعلومی را دارد و امکان نقش‌آفرینی و بر عهده گرفتن کنترل غزه توسط تشکیلات خودگردان وجود ندارد و ما چنین اجازه‌ای را به آنها نمی‌دهیم؛ بنابراین اختلاف در مورد آینده غزه میان رژیم صهیونیستی و آمریکا از همین حالا در حال شکل‌گرفتن است.

بحث کنترل و اشغال امنیتی غزه به مدت نامعلوم که از سوی رژیم صهیونیستی مطرح شده، موضوعی است که هم بایدن و هم بلینکن نه یک بار بلکه چندین بار با آن مخالفت کرده‌اند و نتانیاهو مسئله نقش تشکیلات خودگردان در آینده غزه که مورد تاکید آمریکایی‌ها است را به هیچ عنوان قبول ندارد؛ بنابراین میان آمریکا و فرانسه اختلاف مهمی ایجاد شده است. اینکه مکرون عنوان می‌کند که پذیرش آتش‌بس به نفع رژیم صهیونیستی است، به اعتقاد من به این دلیل است که شاید می‌داند که در غزه، چه بلایی سر ارتش رژیم صهیونیستی می‌آید.

ارتش رژیم صهیونیستی دچار جنگ فرسایشی شده است و با ادامه عملیات رژیم صهیونیستی در غزه، جنایت این رژیم افزایش پیدا می‌کند و تلفات آن‌ها نیز در جنگ بیشتر می‌شود و ما می‌توانیم قاطعانه بگوییم که ارتش رژیم صهیونیستی تا الان عملا در نبرد افکار عمومی در سطح منطقه، جهان عرب، جهان اسلام و هم در سطح بین‌الملل شکست کامل خورده است. لذا مکرون به رژیم صهیونیستی توصیه می‌کند که به نفع آن‌هاست که آتش‌بس را بپذیرند. ما شاهد فاصله میان آمریکایی‌ها و فرانسوی‌ها به عنوان نماد اروپا هستیم. در ارتباط با مباحث مهمی مانند مباحث بشردوستانه و آینده غزه میان رژیم صهیونیستی و آمریکایی‌ها اختلاف ایجاد شده است و ممکن است در آینده این اختلافات افزایش هم پیدا کند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha