به گزارش ایرنا، تاریخ اجتماعی زندگی بشر گویای این است که در مسیر طولانی حیات خود در مجموع جهتی پیشرونده و تکاملی داشته، سکوت و رکود دیرپا نابودگاهی گریز ناپذیر برای بقا و ادامه زیست انسان بوده وجود چنین درس بزرگ تاریخی است که کلمه« قهقرا» و معادل فارسی آن« پس رفت» در اذهان ما نگران کننده و دارای بار منفی شده است.
با افول نظام انسجام یافته کوچندگان، عشایر کوچنده پیشرفت خود را در دستیابی به زندگی یکجانشینی و مطلوبترین آن زندگی با الگوی شهری در تمام مظاهر و ابعاد آن میداند، از این رو است که یکی از آرزوهای خانوادههای کوچنده داشتن فرزندان تحصیل کرده است که بعدها دست کم از رنج و تنگناهای فزاینده کوچندگی رها شوند.
امروز کمتر خانواده کوچندهای است که با وجود هزینههای سرسام آور فرزندان خود را در کسب تحصیل پشتیبانی ننماید، علت عمده تهی شدن بقایای عشایر کوچنده از نیروی جوان، واداشتن نسل جوان به ادامه تحصیل و اگر در آن موفق نشدند اشتغال در زمینه غیر از دامداری و کوچندگی در جامعه عشایری است.
ترک کنندهای شیوه کوچندگی به ندرت بار دیگر به این سبک زندگی برگشتهاند و در این میان جوانان حتی برای مدت کوتاه، تاب ماندگاری در خانواده پدری خود را هم در سامانههای کوچ ندارند.
ابراهیم موسوی نژاد محقق و پژوهشگر حوزه عشایر و پیشنهاد دهنده مطالعات طرح توسعه مناطق عشایری، در قالب زیست بوم ها و کانون های قابل توسعه در خصوص تغییر و تحولات شیوه زندگی عشایری، مشکلات و چالش های آن و راهکارهایی برای کاهش بخشی از مشکلات این جامعه میگوید.
با توجه به تحولات اجتماعی که در زندگی ما در چند دهه اخیر رخ داده، زیست ایلی و عشایری دچار چه تحولاتی شده و این جامعه با چه مشکلاتی مواجه هست؟
محقق و پژوهشگر حوزه عشایر در پاسخ به این سوال میگوید: در بازدیدهای فصلی و موردی که در ۲ سال اخیر به همراه جامعه شناسان، از خانوادههای کوچنده داشتیم، مساعدت کم نظیر طبیعت و گرانی گوشت به نحو چشمگیری زندگی آنها را تحول و بهبود بخشیده آنچنان که شیوه دیرپای زیست کوچندگی که در نهایت یاس و خسران و فقر و وادادگی بود، شکوفا و امیدوار شده است.
موسوی نژاد افزود: این شرایط که پیش بینی و کنترل عوامل سبب ساز آن غیر قابل تخمین است، مورد انتظار بود که برخی از راندهشدگان از کوچندگی را دوباره به مدار کوچ برگرداند، اما کمتر قابل انتظار بود حتی جوانان تحصیل کرده، به کلی بریده از کوچندگی و این شیوه از زیست را به خود جلب و جذب نماید! بیتردید بهبودی مراتع، کاهش هزینه دامداران کوچنده و گران شدن گوشت، تنها عامل توجیح کننده این« قهقرا »نیستند، از بین عوامل دیگر، نبود زمینه کار در شهر و روستا و فشار توان و روان فرسای بیکاری بر جوانان، از عوامل دیگر برجستهترند.
مشکلات و نیازهای جامعه مناطق عشایری بروجرد
وی اظهار کرد: بدون برنامه ای از پیش تدارک شده و بر حسب تصادف به محض ورود به مالی در ییلاق دامنههای شمالی گرین در منطقه نامگذاری شده به جوجه حیدر (که در اصل به احتمال «جو حیدر »بوده است) عشایر جوانی ما را به چادر سفید خود دعوت نمود و پاسخگوی ما شد، خود را چنین معرفی کردند، رحیم اسدپور ایل حسنوند طایفه «بروم » (ابراهیم) متاهل دارای سه فرزند که آخرینها دوقلو هستند، دختر بزرگم، کلاس سوم ابتدایی است که در فصل قشلاق نزد پدربزرگش در شهر درس میخواند، (قشلاق، هلوش و زعفران، جنوب پل دختر)، ییلاق «خشکه» حیدر، سپس در پسچر، مزارع غالبا در الشتر، اندکی زمین زراعی در الشتر داریم که به علت کوچ و تبعات آن به اجاره واگذار شده است.
تعداد دام حدود ۲۰۰ راس بیشتر «میش» است که امسال قریب ۵۰ درصد آنها« دوبری» زاییدهاند یعنی دو بار در سال، (چنین زایمانی در قیاس با همسایهها فقط در گله ایشان روی داده و علت آن را تغذیه دامها در زمستان با سبزیجات زراعی منطقه چون هویج برگ سایر صیفیجات دانست).
وی تاکید کرد: این جوان عشایر عمده مشکلات را بیماری های دامی، شیوع بیماری تب مالت، نداشتن صفحه خورشیدی، کافی نبودن آرد سهمیهای میدانست و می گوید که محصول جو که توسط سازمان امور عشایر۱۰۵ هزار ریال فروخته شده را در بازار آزاد میتوان با ۹۰ هزار ریال خریداری کرد.
این جوان عشایر در ادامه گفت: دزدی دام که به علت افزایش قیمت گوشت زیادتر شده از نگرانیهایی است که تاکنون با نثار کردن آرامش و شب نخوابی در« مال » روی نداده است، کوچ خانواده و وسایل زندگی با ماشین، دامها پیاده و از ایل راه صورت میگیرد.
داشتن وانت نیسان از آرزوهای بزرگ این جوان عشایر بود که کمتر به آن تاکید میکرد!؟
مدرن شدن و کاهش همکاری و تعاون در جامعه عشایری
مسوول طرح زیست بوم عشایر ادامه داد: پاسخ دقیق نیاز به بررسی دارد اما بنا بر مشاهداتی که از این خانواده عشایری صورت گرفت می توان گفت که همکاری و کمک به همدیگر که سابقه کارساز و پر اعتباری در عشایر کوچنده داشته در این « مال» چندان به چشم نمیخورد زیرا برای شارژ کردن تلفن همراه میبایست در فرصت مناسب که کمتر در این زندگی به دست میآید به روستای نزدیک برود حال آنکه همسایههای هم خون صفحه خورشیدی دارند و کفاف خودشان را نمیدهد؟
موسوی نژاد گفت: در همین سفر به مناطق عشایری نوع برخورد شیوه بیان به کارگیری کلید واژههای غیر متعارف در بین عشایر کوچنده، وادارمان کرد بپرسیم سواد داری؟ که در پاسخ با کمرویی و همراه نوعی شرم گفته می شود بله لیسانس عمران دارم.
همسرت هم سواد دارد؟ بله، کاردانی گیاه پزشکی
با کمی سکوت همراه با بهت، از ایشان سوال کردیم چطور با این تحصیلات کار در شهر را رها کرده به کوچندگی روی آوردهاید؟ پاسخ میدهد: سال ۱۳۸۸ از دانشگاه آزاد خرمآباد لیسانس گرفتم به دنبال کارهای مختلفی از قبیل همکاری با مسکن مهر (انبارداری) سپس روی آوردن به فعالیت در آژانس و کارهای مختلف بیثبات و موقتی نتوانستم هزینه زندگی را تامین کنم، از اونجایی که پدر و نیاکان من عشایر کوچنده بودند و برخی اقوام نزدیکم نیز همچنان به این نوع زندگی مشغول بودند، در شرایطی که بیکاری و تنگدستی تحت فشارم قرار داده بود به فکر بازگشت به کوچندگی افتادم، مساعدت و آمادگی همسرم زمینههایی که در عرصه کوچندگی داشتم مراتع ییلاق و قشلاق اجرای این تصمیم که نوعی عقبگرد و دست کشیدن از تحصیلات عالی بود، برایم مقدور ساخت، ۲ سال گذشته با وجود زحمت و مشکلاتی که این سبک زندگی برایم داشت از لحاظ اقتصادی رضایتبخش بوده است.
جوان عشایر در جواب سوال موسوی نژاد میگوید: علاوه بر دشواریهای پیدا کردن مجدد این زندگی، نداشتن وسیله نقلیه برای جابجایی( نیسان وانت)، کمبود صفحه خورشیدی( که از نحوه توزیع آن به شدت شکایت داشت)، ناکافی بودن سهمیه آرد، ناامنی فعلا از مسائل و مشکلات ما هستند با حسرت به مشکل دیگری که «سرزنش و متلک گویی اقوام و همسایگان بود» اشاره کرد، آن هم به تمسخر گرفتن تحصیلات بیحاصل و سیرقهقرایی به کوچندگی بود.!!
موسوی نژاد ادامه داد: پنل خورشیدی امروزه از نیازهای اساسی عشایر کوچنده شده زیرا نور شبانه برای آسایش و تا حدودی امنیت، تامین میکند و مهمتر از همه «شارژ »تلفنهای همراه که ابزار ارتباطی مهمی در این جامعه هم شده اند، بدون این ابزار زندگی بسیار دشوار است.
آیا خانواده مورد مطالعه که از کودکی تا نزدیک میانسالی کم و بیش در آرامش زندگی شهری را تجربه کرده است با دو سال تجربه کرد کوچندگی امکان دوام و استمرار این زندگی دشوار را خواهند داشت؟ آیا این سیر قهقرایی را «بهینه »خواهند کرد به طوری که فرزندان جوان رمیده از کوچندگی را دوباره بدان جلب و جذب نمایند؟
موسوی نژاد در جواب این سوال می گوید: مساعدت طبیعت نقش بسیار مهمی در این رویکرد دارد که میدانیم عاملی غیر قابل پیشبینی و بسیار متغیر است اما آگاهی و درک درست و برنامهریزی سازمانهای مسوول به بسترسازی برای چنین بازگشتی، میتواند قابل پیشبینی و تا حدودی جبران کننده نامساعد بودن طبیعت باشد، بر این اساس آموزههای زیر میتواند مورد توجه قرار گیرد:
۱- دخالت دولت در نظام و ساختار ایلی موجب فروپاشی آن ساختار و ضعف در همیاری بین آنها شده در واقع پارهای از ارائه خدمات دولتی به عشایر کوچنده و تغییرات ابزار کار از عوامل سست شدن تعاونهای سنتی ایلی شده است، این خدمات که اوایل انقلاب گسترده، فعال و پا به پای کوچندگان به آنها عرضه میشد، به مرور به سمت طرح توسعه و ساماندهی عشایر کوچنده در «زیست بومها » و سامانههای کوچ آنها سوق پیدا کرد و اکنون سازمان امور عشایر با رها کردن آن طرح و فرو رفتن در لاک بروکراتیک خود در ساختمانها و تشکیلات گسترده اداری خدماتش در این جامعه کاهش یافته است و میبایست در شرح وظایف و عملیات خود تجدید نظر کنند و از زاویهای نو در تراز نیازهای نوین عشایر کوچنده در قالب طرح توسعه و در زیست بومهایشان بپردازند.
۲- حفظ امنیت، خدمات دامپزشکی، تامین کافی نهادههای دامی و ارزاق عمومی، از جمله انواع آب انبار، پنلهای خورشیدی، عرضه وانت نیسان به قیمت مناسب، ارائه خدمات فنی سیار از نیازهای فعلی عشایر کوچنده هستند.
این گونه خدمات میبایست در خارج از بروکراسی اداری در شهرها و در عرصه زیست بومها و سکونتگاههای آنان، برنامهریزی شده و مستمر ارائه گردد.
۳- طرح ساماندهی و اسکان مطالعه شده عشایر داوطلب اسکان، در محدوده زیستبومهایشان که مدتها روی اصول و شیوه اجرای آن کار شده و تا حدودی به کلی رها شده باید در دستور کار قرار گیرد، فعالیت های پراکنده و سلیقه ای تشکیل جشنوارههای نمایشی و برگزاری مسابقات ورزشی و امثال آن در شهرها و به نام عشایر، پیش از اینکه کمکی به تولید عشایر بکند کارگزاران بیکار اداری را در پشت خود پنهان می نماید!! عشایر کوچنده فرصت این نوع کارهای فانتزی و بیهوده و هزینهزا را ندارند
۴- برگشت یک خانواده جوان تحصیل کرده به کوچندگی به جای اینکه مورد تشویق و استقبال قرار گیرد از سوی اقوام و همسایگان موجب سر زنش و زخم زبان آزاردهنده قرار میگیرد، علاوه بر ضعف فرهنگ عمومی علت را باید در این باور دانست که مردم این سامان، تحصیلات را تنها مناسب ورود به سیستم اداری و کار راحت و دریافت حقوق ماهیانه میدارند، میدانند.
چنانچه نظام اداری در اینجا سازمان امور عشایر بازگشت این نسل جوان و تحصیل کرده را مورد تکریم و تشویق و حمایت مالی قرار دهد و رسانههای جمعی به ویژه صدا و سیما این گونه خانوارهای شجاع و زحمت پذیر را به خوبی معرفی نمایند، این« قهقرا بهینه» اقدامی سازنده و برای برخی دیگر هم سرمشق و الگو میشود، اینکه ملاحظه می شود، حتی جوانان تحصیل کرده میل به دامداری کوچنده ورمه گردانی پیدا کرده اند، شاید در دانشکده دامپروری اگر رشته ای در زمینه دامپروری سیار یا کوچی، ایجاد شود، ضرورت داشته باشد.
نظر شما