خدایا این چه صحنهای بود؟ بی شک این مرد، اسطوره های همه جهان را با اقتدار به عقب راند و بالاترین جایگاه را به خود اختصاص داد. اگر من فردوسی یا هومر بودم شاید همان دیشب، حماسه ای ماندگار در وصف او می سراییدم. اکنون شک ندارم که دوران اسطوره ها تمام نشده است. شاید بدنبال این اسطوره، حماسه سرای بزرگی نیز ظهور کند.
صحنه مرگ او ملغمه ای از شجاعت، ابهت، سرسختی، نترسی، قهرمانی، تنهایی، بی پناهی و مظلومیتی خاکی بود که با صدای بلند سربلندی خود را بر سر جهانیان فریاد می زد. من سیاست نمی فهمم و این شکوه بزرگتر از آن است که به زبان بازیهای سخیف سیاسی آلوده شود. وارد آن نمی شوم، ولی شک ندارم که این صحنه میراث ماندگاری خواهد شد که بشر هرگز آن را فراموش نخواهد کرد.
بیش از این زبان قاصر است.
زنده کدام است بر هوشیار
آن که بمیرد به سر کوی یار (سعدی)
نظر شما