به گزارش ایرنا، متاسفانه نوجوانان و جوانان هم در این اتفاقات و حوادث ناخوشایند نقش پر رنگ تری نسبت به زندگی سنتی والدین خود در دهه های قبل پیدا کرده و در خبرهای تکان دهنده ای که از تصمیمات هیجانی منجر به حوادث ناگوار شنیده می شود، ردی از نسل جدید هم دیده می شود.
در یکی از شهرهای دورافتاده پسری ۱۸ ساله از پدر و مادر خود می خواهد برایش ماشین بخرند، اظهار ناتوانی والدین در برآورده کردن این خواسته پسر باعث می شود تا در اقدامی غیرمنتظره و تلخ با خوردن تعداد زیادی قرص به زندگی خود پایان دهد.
دختر ۱۶ ساله دیگری وقتی با پاسخ منفی خانواده برغم تمایل خود برای ازدواج با خواستگارش مواجه می شود، با شلیک یک گلوله به زندگی خود پایان می دهد و در نقطه ای دیگر دختری نوجوان پس از مواجه شدن با تذکرات جدی مادر در خصوص رفتارهایش، در یک جسارت و عصیانگری غیرقابل کنترل او را با سیم شارژر خفه می کند.
پسر نوجوانی نیز با وجود نداشتن گواهینامه رانندگی و با علم به خواب بودن پدر، سوییچ ماشین را بدون کسب اجازه برداشته و از خانه خارج می شود و در برخورد با بانویی میانسال که در حال عبور از جاده روستایی بوده منجر به مرگ او شده و خانواده ای را داغدار می کند.
اخیرا نیز براساس اخبار منتشره در فضای مجازی و رسانه ها عده ای جوان پس از بگو مگوهای مجازی، برای تسویه حساب شخصی با یک دختر او را ربوده و کلیپ هایی غیراخلاقی، غیرانسانی و نامناسبی را از وی در فضای مجازی به اشتراک می گذارند.
این افراد علاوه بر بازی با جان این دختر، برای همیشه لطمات و صدمات جبران ناپذیری را به روح او و خانواده اش وارد می کنند، اما جامعه هم هنوز درگیر چرایی و سوگ این اتفاق است.
هر از گاهی خبری از این دست اتفاقات قابل تامل در گوشه و کنار کشور منتشر می شود که حکایت از نقش آفرینی تلخ نسل جدید جامعه در وقوع اتفاقات ناگوار دارد و روح و روان افراد جامعه را به بازی می گیرد که بررسی چیستی و چرایی آن نیازمند آسیب شناسی دقیق توسط کارشناسان، تحلیلگران و کنشگران اجتماعی می باشد.
ضرورت افزایش اندوخته رفتاری و اخلاقی نسل جدید
این اتفاقات تلخ و ناگوار از سوی نسل جدید و آینده ساز جامعه در حالی روی می دهد که در سال های پیش رو تربیت نسل بعد، بر دوش آنها خواهد بود، بنابراین باید در راستای افزایش اندوخته رفتاری و اخلاقی آنها در خانواده و جامعه بیش از پیش اقدام کرد.
نمی توان گفت، تنها والدین هستند که در این نوع تربیت نقش آفرینی داشته اند، چراکه با همه گیری استفاده از شبکه های مجازی و البته کمترین آموزش ها و فرهنگ سازی مناسب قبل استفاده از این فضای بی در و پیکر، تربیت در بیرون از خانواده هم رخ می هد.
امروز رواج اینترنت و بسیاری از عوامل بیرونی دیگر در تربیت فرزندان نقش آفرینی می کنند و کودکی که تا دیروز تنها سرگرمیش تماشای تلویزیون و بازی با توپ و عروسک و ماشین بود، به یکباره در فضایی بدون مدیریت و نظارت رها می شود که حاصل آن را امروز در رفتارهای پرخاشگرانه و بدون فکر و منطق می توان دید.
تحولات نسلی با پارامترهای جدید
یک جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی لرستانی در این خصوص به ایرنا می گوید: امروزه شاهد تحولات نسلی ناشی از وارد شدن در فضایی جدید با پارامترهای جدید هستیم که سرعت و عمق تحولات را بیشتر کرده است.
مجتبی ترکارانی با اشاره به اینکه نسلهای قبلی در جامعهای زندگی میکردند که محیط اطرافشان شتاب دهنده جدی نداشت می افزاید: در دهه ۵۰ و ۶۰ ارتباط جوان با دنیای اطراف تنها از طریق رادیو و تلویزیون امکانپذیر بود اما در شرایط کنونی ارتباطات با وجود اینترنت و شبکه های اجتماعی جهانی و پارامترهای جدیدی وارد دنیای جوان شده که سرعت تحولات را رقم زده است.
وی می گوید: در عین حال نتوانسته ایم در کنار انتظارات و خواستهها و مطالبات نسل جوان منابع و شرایط مورد نیاز را فراهم کنیم.
این جامعه شناس لرستانی یادآور می شود: طبیعی است نتوانیم همه خواستههای نسل جوان را فراهم کنیم اما می توانیم آنها را تعدیل نماییم که در این زمینه در برخی جوامع دیگر سیستم آموزشی به مدد آمده و انتظارات جوان را تعدیل و او را وارد سیستم مشارکت کرده است.
ترکارانی معتقد است این نهادها باعث میشود تقاضاهای جوان و نوجوان منطقی و تعدیل شود ضمن اینکه بخشی از خواستههای نسل جوان را خانواده و کشور نیز میتواند تا حدی تامین کند و چنانچه ممکن نباشد جوان را آگاه می کنند که برای رسیدن به خواستههایش تلاش نماید.
افزایش سطح توقعات و خواسته های نسل جدید
به گفته ترکارانی جامعه کنونی با ۲ مشکل مواجه است، امکانات و وسایل ارتباط جمعی و شبکههای اطلاعاتی و مجازی باعث شده که خواستهها و انتظارات جوان بالا برود ضمن اینکه امروزه خانواده هستهای شکل گرفته یعنی پدر، مادر و فرزندان تنها زندگی میکنند و همه برای رسیدن به خواسته های فرزندان تلاش دارند بنابراین نسل جدید به نوعی پر توقع بار آمده و انتظار برآورده شدن تمامی خواسته های خود را از سوی خانواده دارد.
وی با اشاره به اینکه خانواده ها به دلیل شرایط اقتصادی توان برآورده شدن همه خواستههای فرزندان را ندارند عنوان کرد: هرچه خانواده نیازهای جوان را بیشتر برطرف کند نیازهای جدیدتری از سوی او شکل میگیرد و وقتی میبیند نمیتواند به خواستههای خود دست یابد دست به خشونت، قتل و یا خودکشی میزند که این ناشی از بالا رفتن خواستهها و انتظارات و افزایش سطح امکانات است.
کاهش تاب آوری و تحمل در نسل جدید
این پژهشگر اجتماعی لرستانی می افزاید: جوان یا نوجوان وقتی میبیند خواستههایش برآورده نشده خود را با محیط اطراف و حتی با نسل جدید کشورهای دیگر مقایسه و با کاهش تاب آوری، شروع به گرفتن تصمیمات هیجانی همچون خودکشی، خشونت با دیگران و عدم تعادلات روانی میکند.
ترکارانی با بیان اینکه نوجوان و جوان تصمیمات خامی را عملی میکنند که بخشی از آن به خاطر عقدهها و دست نیافتن به آرزوها و خواستههای شخصی است تصریح کرد: آنها خشم ناشی از ناکامیها، سرخوردگیها و بحرانهای جنسی و عاطفی خود را اینگونه عملی میکنند و انتقامی هم که میگیرند از همان جنس است.
وی می گوید: بحرانهای مختلف عاطفی و اجتماعی، کمبود امید به آینده، نبود گفتگوی بین نسلی در درون خانواده ها، نبود شادی و نشاط اجتماعی و سرکوب شدن از سوی جامعه و نداشتن کار و منزلت اجتماعی باعث شده نسل جدید خشونت را به شکل دیگر نشان دهد و بسیاری از آنها در مواقعی در تخریب نیز با هم، هم داستان و متحد شوند چرا که همه درد مشترکی دارند.
این جامعه شناس لرستانی اعتقاد دارد وقتی احساسات، حاکم میدان شود ناکامیها و بحرانهای عاطفی و جنسی هم به سراغ جوان میآیند و اتفاقی تلخ را رقم میزنند.
لزوم ارتباط گیری درست نسل جدید با یکدیگر
این پژوهشگر اجتماعی در خصوص راهکارهای جلوگیری از این اتفاقات می گوید: باید نهادهایی ایجاد شود که نسل جدید بتواند ارتباط درست را با دیگران یاد بگیرد تا در محیطهای سالم، ارتباط درست و منطقی با یکدیگر داشته باشند در حالی که اکنون اینگونه نیست.
ترکارانی می افزاید: مراکز فرهنگی همچون انجمن جامعه شناسی و بنیاد ایران شناسی شکل گرفته اما این فضاها نتوانسته به گونهای باشد که جوانها را جذب کند و بحثها به گونهای جذاب نبوده که بتواند آنها را ترغیب نماید همچنین در جامعه هم نتوانسته ایم در خصوص چنین موضوعات اساسی و جذاب به راحتی بحث کنیم برای همین جوان به این محیطهای فرهنگی نمیآید و موضوع جدیدی یاد نمیگیرد.
وی می گوید: نسل جدید با وجود این مشکلات نمی تواند ارتباط سالمی با همدیگر برقرار کند در حالی که اگر نوجوانان و جوانان بتوانند در محیطهای فرهنگی سالم دور هم جمع شوند و به تبادل نظر بپردازند حتی اگر نگاههای آنها هم به یکدیگر جنسی و عاطفی باشد تعدیل می شود چراکه با یکدیگر گفتگو کرده و تصورشان از هم واقعی می شود.
وی ادامه می دهد: در چنین فضایی حتی اگر به یکدیگر هم توهین کنند میتوانند آرام و منطقی با هم گفتگو کرده و صحبتهای خود را تصحیح نمایند اما متاسفانه بسیاری از نهادهای واقعی جامعه تعطیل و صحبتها به فضای مجازی کشیده شده است که در این فضا امکان تصحیح خطاها کم و سوء تفاهم، خطاها و اشتباهات زیاد است.
این پژوهشگر اجتماعی عنوان می کند: در فضای مجازی انسانهایی با هویتهای گمنام حضور دارند و شناخت خوبی نسبت به یکدیگر وجود ندارد که این باعث میشود چنین اتفاقاتی رقم بخورد.
لزوم افزایش فضاهای فرهنگی عمومی در جامعه
ترکارانی می گوید: باید فضاهای فرهنگی عمومی بیشتری در جامعه ایجاد شود تا نسل جدید در محیطهای عمومی با یکدیگر به گفتگو نشسته و آداب معاشرت، گفتمان، مدارا و تحمل را یاد بگیرند و وقتی چنین آموزشهایی دیدند و محیط هم برایشان فراهم شد خانواده نیز به کمک آنها می آید در نتیجه خشمها سرکوب و مشکلاتی که در جامعه وجود دارد کمتر شده و جوان میتواند سالمتر زندگی کند.
وی می افزاید: در چنین شرایطی جوان و نوجوان هنگام عصبانیت تصمیمات درست، بهتر و منطقی تری خواهند گرفت و بالاخره چند نفر از آنها عاقلانه تر تصمیم خواهد گرفت.
وی گفت: جوانها با بحرانهایی در سطوح مختلف مواجه هستند و این بحرانها هنوز بخوبی شناسایی و اولویت بندی نشده بنابراین آرام آرام دست به دست هم داده و در بعضی مواقع چنین فجایعی در جامعه به بار میآید.
فاصله نسل جدید از خانواده و نهادهای اصلی
این جامعه شناس لرستانی معتقد است این بحرانها باید شناسایی و اولویت بندی و روی مسائل بحرانیتر به صورت جدی کار شود تا به نقطهای نرسیم که جوان بحران بیکاری، جنسی و ناآگاهی را با هم مخلوط کند و چنین فجایعی به بار آورد.
ترکارانی با تاکید بر لزوم سیاست گذاری های فرهنگی و آموزشی عنوان کرد: در چنین شرایطی اگر جوان عصبانی هم بشود می تواند آن را کنترل و با صحبت کردن با مشاور یا خانواده تصمیمات درستتری اتخاذ کند.
وی تاکید می کند: بریدگی نسل جدید از خانواده و نهادهای اصلی همچون مدرسه و دانشگاه باعث شده تصمیمات در محیطهای کوچکتر و منزوی گرفته شود و تصمیمات اخذ شده در چنین محیطهایی با حلقه دوستان و همسالان، مطمئنا بار عقلانی کمتری خواهد داشت و خطاهای بیشتری نیز روی خواهد داد.
به هر حال به نظر می رسد چنانچه مسوولان و متولیان امر در کنار نهاد خانواده برنامه های تربیتی و فرهنگی مناسبی را صورت ندهند در آینده، بحران هویتی و تصمیمات هیجانی منجر به وقوع حوادث ناگوارتری در نسل های بعدی جامعه خواهد شد.
نظر شما