به گزارش ایرنا، تا دو دهه پیش عرضه سنتی لبنیات به دلیل کم بودن تعداد واحدهای صنعتی تولید لبنیات عمدتا به شکل سنتی انجام میشد. توزیع شیر یارانهای به صورت روزانه و تشکیل صف برای تهیه شیر نیز در دهه ۶۰ و ۷۰ به بخشی از خاطرات مردم پیوند خورده است، اما با افزایش تعداد واحدهای صنعتی لبنی و برنامهریزی برای افزایش تولید شیر به عنوان ماده اولیه این صنعت و همچنین بالا بردن آمار و تنوع محصولات لبنی، دسترسی به لبنیات در کشور بیشتر و بهتر شد.
افزایش میزان تولید لبنیات در کشور با تغییر سبک زندگی مردم نیز همراه شد، سبکی که در آن مصرف شیر و سایر لبنیات مورد تاکید و تبلیغ قرار گرفت تا علاوه بر ایجاد تنوع فروان در محصولات لبنی ، رقابت تنگاتنگی را هم میان تولید کنندگان ایجاد کند و شهروندان را به فکر انتخاب برتر بیندازد. شاید در نتیجه این روند و همراهی دلایل دیگر مانند گرانی های ناشی از هدفمندی رایانه ها بود که باورهای اجتماعی مبنی بر سالمتر بودن لبنیات سنتی و شائبه وجود افزودنیها در محصولات صنعتی لبنیات و زیانآور بودن مصرف آنها در جامعه شیوع پیدا کرد به گونه ای که امروز تهیه لبنیات سنتی در جامعه چندان زیاد شده که علاوه بر سرمایه گذاری در چرخه صنعت مرتبط، برای سلامت جامعه هم نگرانی ایجاد کرده است.
البته به این عوامل باید افزایش قیمت لبنیات صنعتی طی ۲ سال اخیر را نیز افزود که به اعتقاد کارشناسان صنایع غذایی سبب کم شدن سرانه مصرف لبنیات در ایران شده و میل به تهیه لبنیات از واحدهای سنتی عرضه لبنیات را بیشتر کرده است. این وضعیت فلهفروشی لبنیات با توجه به حساس بودن لبنیات در زمینه سلامت و مستعد بودن این محصولات و بویژه شیر در انتقال برخی بیماریها به نظارتی جدی و گسترده نیاز دارد.
نایب رئیس انجمن صنایع غذایی و دارویی مازندران در گفتو گو با خبرنگار ایرنا با بیان این که مازندران جزو استانهای پیشرو در موضوع فله با شاخص فلهفروشی لبنیات است، گفت: استان مازندران چه در تحلیلهایی که در مورد فلهفروشی باید انجام میداد و چه در گزارشهایی که باید ارائه میکرد و جریانی که باید راه میانداخت، به سهم خودش بیشترین فعالیت را کرد. اما آمارها نشان میدهند که در این زمینه چندان موفق نبودیم. با وجود این که این همه تلاش کردیم همین حالا در مازندران بعد از خراسان رتبه دوم را در فلهفروشی شیر خام و لبنیات داریم.
اسماعیل خاتمیمقدم با اشارهای به روند در پیش گرفته شده در کشور برای خودکفایی پس از انقلاب ، اظهار داشت: بعد از سال ۱۳۶۸ به دلیل وابستگی زیادی که در گروههای مختلف مواد غذایی به واردات داشتیم، یکی از سیاستها در دولتها از جمله دولت سازندگی، خودکفایی و به ویژه خودکفایی در بحث محصولات غذایی و کشاورزی بود. جدا از بحث روشها و راندمان حرکت در این بحث، مسیری شروع شده بود که از نظر صاحبان صنعت و متخصصان غذا و بهداشت، یک مسیر امیدوارکننده را اگرچه با شیب کند پیش میبردیم.
هدفمندی یارانهها، ضربه اساسی به صنایع لبنیات
وی اجرای ناقص قانون هدفمندی یارانهها را سدی در این مسیر رو به پیشرفت عنوان کرد و گفت: دی ماه سال ۱۳۸۹ هدفمندی یارانهها شکل گرفت که معتقدم موضوع فلهفروشی را بعد از هدفمندی یارانهها بررسی کنیم. باید ببینیم چه اتفاقاتی افتاده و نقش هر کدام از ما اعم از مردم، دولت، تولیدکننده و تشکلها در این که امروز تقریباً در متوسط بدنه لبنیات کشور، ۳۰ تا ۳۵ درصد تولیدات به سمت محصولات فله و سنتی رفت چه مقدار بوده است؟
این فعال صنعت لبنیات توضیح داد: نتایج یک مطالعه انجام شده از سوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ در گستره ۱۹ استان کشور برای بررسی ۳ بخش خودمصرفی، تولیدات سنتی و محصولات صنعتی نشان میداد که صرفنظر از پایین بودن سرانه مصرف لبنیات در این مناطق، سهم هر کدام از بخشها حدوداً ۳۰ درصد بود.
خاتمیمقدم افزود: این مطالعه اگرچه دانشگاهی بود و یک دانشگاه آن را انجام داد، اما خیلی زود در اختیار دستگاههایی مثل وزارت جهاد و وزارت صنایع قرار گرفت. هم تشویقهایی برای تغییر این معادله انجام شد و هم هشدارهایی داده شد. پایان سال ۱۳۸۹ که شروع هدفمندی یارانههاست نسبت ۳۰ درصدی سه بخش تغییر کرد و ۶۰ درصد به طور مطلق به سمت صنعت و ۴۰ درصد دیگر به سمت خودمصرفی و سنتی تغییر رفت ، اما امروز بعد از ۸ سال این عدد دوباره در قسمت صنعت به حدود ۴۵ درصد رسیده است. یعنی حدود ۱۵ درصد افت کرد.
نایب رئیس انجمن صنایع غذایی مازندران گفت : در برخی از استانها سهم صنعت از کفِ ۲۷ درصد تا سقف ۶۰ درصد است. بستگی به این دارد که آن استان ماهیتاً خودش چقدر تولیدکننده شیر خام باشد و قابلیت عرضه شیر خام و محصولات دامی را داشته باشد یا نه . یکی از پیامدهای هدفمندی یارانهها که بیشتر حذف یارانهها بود، دستکم در بخش لبنیات این بود که شاخص بهداشتی رو به رشد که آن موقع بر مبنای افزایش سهم محصولات لبنی صنعتی تعریف میشد، دوباره با یک شیب تند به سمت گذشته برگشت.
این مسئول یادآور شد: از آن زمان سرانه مصرف لبنیات از حدود ۷۲ تا ۷۳ کیلوگرم که به سمتش در حرکت بودیم چه در کاهش مصرف داخلی و چه تمایل به سمت صادرات ، امروز در بهترین حالت ۶۰ کیلوگرم است. اگرچه فائو این عدد را برای ایران چیزی بین ۵۰ تا ۶۰ کیلوگرم میداند. البته در مورد سرانه مصرف لبنیات آمارهای میدانی ما با آمار وزارت جهاد کشاورزی همخوانی ندارد. در واقع هیچکدام از آمارهای ما با وزارت جهاد کشاورزی جور در نمیآید. از نظر ما آن موقع هم معیار بخش خصوصی بود و الان هم معیار بخش خصوصی است.
چرا فله مشتری پسند شد؟
یکی از تبعات مصرف لبنیات فله در کشور افزایش شیوع تب مالت طی تقریبا یک دهه اخیر بوده است. در این سالها به گزارش معاونت بهداشتی وزارت بهداشت بیماری تب مالت حدود ۲.۵ برابر شد. کارشناسان بهداشتی مهمترین شاخصی را که بر این وضعیت تأثیرگذار میدانند، رواج بازار سنتی و فله لبنیات است که به شدت گسترش پیدا کرد.
انجمن صنایع لبنی ایران سال ۱۳۹۵ پس از یک بررسی تعداد مراکز فلهفروشی کشور را حدود ۸ هزار واحد اعلام کرد. برخی معتقدند این آمار حداقل دو برابر این است ، چون گفته می شود این آمار در کل کشور گرفته نشد و اتفاقا بسیاری از استانهایی که فلهفروشی در آنها رواج دارد در این آمار نبودند.
این که تعداد واحدهای عرضه فله لبنیات در کشور دقیقا چه تعداد باشد، در اصل موضوع تغییری ایجاد نمی کند و اتفاقا هر چه تعداد آنها بیشتر باشد، نشانگر این است که مشتری پسندترند و همچنان نیز در حال فتح بیشتری از بازار این محصول هستند. اما با توجه به تبعاتی که برای سلامت جامعه در پی دارند، این پرسش مطرح می شود که چرا هر روز بر تعداد این واحدها اضافه می شود؟
خاتمی مقدم که خود مدیرعامل یکی از واحدهای بزرگ تولید محصولات لبنی در مازندران است ، در مورد دلایل گرایش مردم به سمت لبنیات فله اظهار داشت: ابتدا باید یک سوزن به خودمان بزنیم و بعد یک جوالدوز به دیگران؛ من مقصر اصلی را خود صنعت میدانم. امکان ندارد صنعت ما همه آن کارهایی که باید میکرد را کرده باشد و باز نتوانسته باشد اعتماد مردم را جلب کند. قطع به یقین من و همکارانم ضعفهایی شکلی یا محتوایی داشتیم که منجر شد بخشی از باورهای مردم آسیب ببیند. به هر حال یک بخش از بیاعتمادی مردم به لبنیات صنعتی ناشی از عملکرد خود صنایع است که سبب شده باورهای ذاتی مردم هر چیزی را که به پایههای خامش نزدیک باشد سالمتر بدانند.
وی افزود: موضوع دیگر تبلیغات منفی است. حداقل ۸ هزار مرکز و حتی به جرأت میتوان گفت ۱۰ هزار مرکز در کشور هر روز به مردم میگویند " لبنیات صنعتی نخورید؛ چون در آن انواع افزودنیها را میریزند و دستشان با دولت در یک کاسه است؛ چون محصولات سنتی خوب هستند". شبکههای اجتماعی هم به نوبه خود این وضعیت را تشدید میکنند. عملکرد ناقص و گاه بد خود دولتمردان ما در نسنجیده اعلام موضع کردن نیز دخیل است. به ویژه آن بخش از دولت که در بحث سلامت مورد وثوق مردم است. ما ماجرای عجیب پالم را فراموش نکردیم که چه اتفاقاتی برای صنعت لبنیات رقم زد. حتماً آن جا صنعت مسئول بود، اما مسئولتر مقامی بود که یک مشکل موضعی را به عنوان مشکل ملی مطرح کرد. خراب کردن، کارِ یک لحظه و درست کردن کاری دشوار و زمانبر است.
خاتمی مقدم گفت: اشتباهی در جامعه جا افتاده که میگویند «حق با مشتری است»؛ در حالی که باید بگوییم «حق انتخاب با مشتری است»؛ نه این که هر چه مشتری بگوید درست باشد. چون هر چه آگاهی مشتری بیشتر شود، قدرت انتخابش بالاتر میرود.
این فعال صنایع لبنی ناهماهنگی بین دستگاههای نظارتی و نبود اولویت در این بخش را عامل دیگر در بروز این وضعیت عنوان کرد و یادآور شد: تفاهمنامههایی بین استاندارد و نهادهای مرتبط امضا شده که امیدوارم به نتیجه برسد. اما تا امروز چند بار مؤسسه استاندارد، سازمان غذا و دارو و سازمان دامپزشکی با هم نشستند و در این زمینه ارزیابی ریسک کردند؟ به نظر میرسد همانقدر که صنعت مسئول است، قطع به یقین دولت و بخش نظارتی که نقش حامی مصرف کننده را در بخش سلامت و کیفیت دارد به مراتب مسئولیتاش جدی است. من منتقد هر سه دستگاه هستم که قطعاً در این زمینه خوب عمل نکردند و نتایج این عملکرد را امروز میبینیم که هیچ جای دفاعی هم ندارد.
خاتمی مقدم گفت: موضوع دیگر قدرت اقتصادی خود مردم است. میدانیم محصولات صنعتی هزینه تبدیل دارند. خطری را از سال ۱۳۸۵ عنوان میکنیم و میگوییم که یک اتفاق اقتصادی بزرگ در حال به هم ریختن امنیت غذایی ما است، اما هیچ کسی تا کنون به آن توجه نکرد و هیچ برنامه ای هم داده نشد.
وی توضیح داد: شاخص سود در سبد صنعت غذا حدود ۵ درصد است، اما در حاشیه بازار به ۵۰ درصد رسیده است. بازار ۵۰ درصد به هزینههای ما اضافه میکند. مصرفکنندهای که روز به روز قدرت خریدش کمتر و سبدش کوچکتر میشود، چرا باید هزینه ۵۰ درصدی من تولیدکننده و بازار را بپردازد؟ برای شروع کار ترجیح میدهد ماده خام تهیه کند و خودش در خانه فرآوری را انجام دهد. پس بخشی از این گرایشها هم مربوط به این موضوع است. متأسفانه بخش اقتصادی ما چه در بخش تشکلهای اقتصادی و چه سازمانهای دولتی کلاً سکوت کردند و هر گاه سوالی پرسیده میشود نشنیده میگیرند.
این فعال صنعت لبنیات کشور گفت : فراموش نکنیم مراکز فله نسبت هزینه به درآمدشان خیلی مناسبتر از بخش صنعت است. یعنی میزان درآمدشان به مراتب بیش از سرمایهگذاری انجام شدهاشان است. یک محاسبه اقتصادی بر مبنای حاشیه سود که دوستان ما در انجمن انجام دادند نشان میدهد سود فلهفروشی به ازای یک واحد کالا حدود ۶ برابر سود کارخانه در صنایع تبدیلی است. سرمایهگذاری بسیار محدودی هم میخواهد. به عبارتی اشتغال پایدار ما در حال حرکت به سمت اشتغال ناپایدار است. جدا از بحث ایمنی غذا، امنیت اقتصادی هم جای بحث دارد.
چه باید کرد؟
به هر حال در وضعیت کنونی ، فله فروشی لبنیات و تمایل زیاد جامعه به خرید آن در حدی گسترش یافته است که نمی توان امیدوار بود براحتی بازگشت به عقب داشته باشد. تولید هر کالایی بر اساس قانون حاکم بر بازار به تقاضا وابستگی دارد. تقاضا برای فله خری لبنیات در جامعه داغ است و با گذشته زمان هم داغ تر می شود و این یعنی که حالا حالاها تقاضا به اندازه کافی وجود دارد و با توجه به درگیری صنایع با حاشیه سود بالای شبکه توزیع ، نمی توان امیدوار بود که به این زودی ها رونق از این بازار گرفته شود.
نایب رییس انجمن صنایع غذایی و دارویی مازندران در پاسخ به این پرسش که برای کنترل وضعیت موجود و کاهش تبعات آن چه باید کرد، اظهار داشت : نمیگوییم همه فلهها بد کار میکنند و در این بین کاسبان با مسئولیتی هم وجود دارند، ولی انگیزههای تخلف واحد صنعتی در واحد سنتی هم وجود دارد. ما از هیچ کارخانه بدی هم حمایت نمیکنیم. ما خطری را از سال ۱۳۸۵ به دولت تذکر دادیم، در سال ۱۳۹۰ به مجلس بردیم، به وزارت جهاد کشاورزی دادیم و گفتیم اگر موضوع فلهفروشی را ساماندهی نکنید، کارخانجات فلهفروش خواهند شد. چرا فکر میکنیم اگر یک نفر مغازهای جایی باز کرده و شیر فروخته، کارخانه با آن همه امکانات اقتصادی نمیتواند چنین کاری کند؟ آن گاه چیزی از صنعت ممکلت باقی میماند؟
وی افزود: هر راهکاری باید ناظر بر دو اصل «افزایش آگاهی مردم» و «ساماندهی نظام توزیع» باشد. خارج از این دو مسیر فقط هزینهها را اضافه کردهایم. سهم من تولیدکننده، تشکلها، دستگاههای نظارتی، دستگاههای اجرایی، دانشگاهها و آموزش و پرورش در افزایش این آگاهی کجاست؟ این بند کاملا مغفول است. اگر هر بحثی میکنیم باید ناظر بر این بند باشد.
خاتمی مقدم گفت: ساماندهی نظام توزیع یعنی این که باید نظارت های قانونی و برخوردهای قانونی وجود داشته باشد و بازار رها نباشد ضمن این که باید صرفه صلاح درازمدت جامعه اعم از سلامت ، سرمایه گذاری و دیگر وجوه دیده شود.
این فعال صنعت لبنیات با بیان این که در کشور به اندازه کافی قوانین و مقررات در زمینه کنترل بازار فله فروشی وجود دارد و نیازی به قانون جدید نیست ، تاکید کرد: متاسفانه دستگاههای ذیربط به وظایفشان در این راستا به هر دلیلی عمل نمی کنند و شرایط نیز با گذشته زمان وخیم تر می شود.
وی مدعی شد: استاندارد، غذا و دارو، معاونت بهداشتی و دامپزشکی به طور جدی به این موضوع ورود نکردند، وگرنه قوانین کافی و شفاف است. استاندارد ۲۰۲۸ تجدید نظر بهمن ۱۳۸۱ دقیقا در مورد شرایط بهداشتی مراکز فروش مواد غذایی صحبت میکند. در بند ۷-۲ همین استاندارد، صراحتاً اعلام شده «عرضه و فروش شیر خام توسط لبنیاتیها ممنوع است». چه قانونی از این بالاتر؟ بند ۷-۱۳ عنوان میکند که «همه فرآوردههای مورد عرضه و فروش باید پاستوریزه باشد.» این قانون فقط برای تولیدکننده صنعتی نیست. فروشنده سنتی هم باید لحاظ کند.
او افزود: بند ۷-۱۹ همین بحث میگوید «کالای غذایی مورد عرضه و نگهداری در مراکز باید از کارخانه یا واحد تولید مجاز باشد.» یعنی در بند بندِ استاندارد به تهیه، نگهداری و عرضه کالاهای بستهبندی شده و دارای شناسنامه تأکید دارد و اصولاً با فلهفروشی مخالف است. اما کمترین عملکرد را از استاندارد دیدیم. دست کم سازمان غذا و دارو یا سازمان دامپزشکی گامهایی برداشتند.
خاتمی مقدم گفت: معاونت بهداشتی وزارت بهداشت نیز در این زمینه دستورالعمل دارد که کارگاهها و مراکز عرضهای که میخواهند لبنیات را به صورت سنتی عرضه کنند باید چه چیزهایی داشته باشند. در استان مازندران ۷۰۰ مرکز عرضه شیر خام را مورد بررسی قرار دادیم که مشخص شد کمتر از ۱۰ درصد این واحدها حداکثر ۵۰ درصد این معیارهای اعلام شده را داشتند. چه نهادی و به چه حقی این مجوزها را صادر میکند؟
وی افزود: سازمان دامپزشکی در سال ۱۳۹۲ وقتی که بحث فلهفروشی پیش آمد، تصمیم گرفت گامی بردارد. دستورالعملی را با عنوان «آمادهسازی و بستهبندی شیر خام» ارائه کرد. چرا سازمان دامپزشکی که متولی محصولات خام دامی است، طبق دستورالعملی که داده، اجازه میدهد که حداقل در استان مازندران ۷۰۰ مرکز، در کشور به زعم دوستان ۸ هزار مرکز و از نظر خودم حداقل ۱۵ هزار مرکز فعالیت کنند؟ سازمان دامپزشکی کدام سند را ارائه کرده و گزارش داده که بررسی کرد و دریافت این بخش از فلهفروشی طبق ضوابط آن ها عمل میکند؟
خاتمی مقدم گفت: یک بحث هم در مورد قانون نظام صنفی سال ۱۳۹۲ مطرح است. این که «واحدهای فاقد پروانه کسب را شناسایی و پلمب کند.» همین بررسی ما از ۷۰۰ مرکز عرضه شیر خام در استان نشان داد که ۶۸ درصد این مراکز فاقد هر گونه مجوزی در این زمینه بودند. یعنی قانون داریم، اما اجرا نمیشود.
نایب رئیس انجمن صنایع غذایی مازندران افزود: سازمان حمایت از حقوق مصرفکنندگان هم اعتقاد دارد کالا باید با نشان استاندارد عرضه شود و محل تولید پروانه داشته باشد. در فصل ۲ از ماده ۷ نوشته شده: «تبلیغات خلاف واقع و ارائه اطلاعات نادرست که موجب فریب، یا اشتباه مصرفکننده از جمله از طریق وسایل ارتباط جمعی و برگههای تبلیغاتی شود ممنوع است.» در شهرهای مازندران با آدرس دقیق میتوانم مراکزی را نشان دهم که همین تخلف را آشکار انجام میدهند. بروید ببینید چند مرکز تبلیغ میکنند که محصول ارگانیک میفروشند. نهادهای نظارتی این حوزه چه کار میکنند؟
این فعال صنایع لبنی یادآور شد: ششمین قانون هم قانون تعزیرات حکومتی است. ماده ۳۲، ۳۳ و ۳۶ بر همین موضوع به صراحت تأکید دارند. پس ما به اندازه کافی قانون داریم، اما اراده نداریم. مشکل ما اولویتهاست. چه اتفاقی باید بالاتر از این بیفتد که وزارت بهداشت اعلام کند بیماری تب مالت که در اغلب کشورهای توسعهیافته ریشهکن شده، در کشور ما نسبت به چند سال پیش روند صعودی گرفت؟ قبل از هدفمندی یارانهها در سال ۱۳۸۹ با شیب بسیار خوب در حال حذف این بیماری بودیم، اما حدود یک سال پیش به ۲.۵ برابر سال ۱۳۸۹ رسید.
خاتمی مقدم گفت: متأسفانه نگاهمان نسبت به مسئولیتهای اجتماعی را از دست دادیم. من تولیدکننده چیزی جز منافع خودم نمیبینم، نظام عرضه جز منافع خودش چیزی نمیبیند، دستگاههای دولتی هم جز روال خطکشی شده خودشان چیزی را نمیبینند. هر کسی فرآیند خودش را به خوبی انجام میدهد، اما انتهای فرآیند نتیجه نمیگیریم. مسئولیت اجتماعی در تکتکِ ما گم شده است. هر آن چه که باید تشویق کنیم و تبلیغ کنیم، مسئولیت اجتماعی ماست.
۹۹۲۷/۱۶۵۴
نظر شما