در مطلب زیر احمد قریشی استاد و رییس وقت دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی)، از برزخ شاه درباره ادامه دادن یک نظام چندحزبی معیوب یا تاسیس نظامی تکحزبی در کشور سخن میگوید.
سوالاتی از اهل فن
در یک جلسه ای نمایندگان حکومت ما را خواستند. هیاتی بود که بیشتر از همه دانشگاهیها عضو آن بودند. گفتند میخواهند ببینند چرا هیچ نوع مشارکت سیاسی از طرف مردم وجود ندارد و هیچ دیالوگی بین حکومت و مردم برقرار نیست. گفتند شما که به اصطلاح اهل فن هستید و در رشته های علوم اجتماعی و سیاست و حقوق درس خواندهاید این سوالات را بررسی کنید و برای حل این مسائل پیشنهاداتی به دولت بدهید.
حزب هویدا از پیش برنده بود
ما هم چندین جلسه بین خودمان برگزار کردیم. مسالهای که اغلب به آن اشاره میشد این بود که این خود دولت است که مسائلش را با مردم در میان نمیگذارد. مردم فکر میکنند که پول نفتی میآید و نصف این پول هم حیف و میل و بقیه آن بین مردم تقسیم میشود و هیچ نوع فعالیت سیاسی هم تحت این شرایط وجود ندارد.
دو حزب آن موقع وجود داشت. حزب ایران نوین و حزب مردم که هر دو حزب خودشان میگفتند وابسته به دستگاه حکومتند. حزب اکثریت که حزب ایران نوین بود و حزب اقلیت که حزب مردم نام داشت روی هیچ اصلی با هم اختلاف نداشتند. در واقع باید سیستم حزبی ایران را دگرگون کرد. اگر واقعا دولت میخواهد آزادی دهد باید یک فضای سیاسی بازی به احزاب بدهد.
انتخابات هم پیش رو بود و معلوم بود حزب ایران نوین با تشکیلات خیلی وسیعی که در سرتاسر مملکت داشت و با وجود رهبر این حزب یعنی امیرعباس هویدا که نخست وزیر هم بود، طبعا انتخابات را خواهد برد.
تجویز نسخه تک حزبی و مخالفت شاه
نظر ما این بود که انتخابات طبیعی و آزادتر باشد. یعنی این سیستم حزبی به این صورت که هست از بین برود. این دو حزب نیز باید منحل شوند و دو حزب دیگر با چهرههای تازه بیایند. بحثها خیلی مفصل شد. تا اینکه اصلا به این نتیجه رسیدیم که در کشورهایی که در سطح اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ما هستند سیستم دو یا سه حزبی به جایی نرسیده است. این بود که بحث شد که چرا اصلا مثل ممالک آفریقایی سیستم تک حزبی نداشته باشیم؟
روی این موضوع خیلی صحبت شد. گزارشی تهیه و پیشنهاد شد که در ایران سیستم دو یا چند حزبی از بین برود و یک حزب ملی فراگیر به وجود آید ولی در این حزب حق مخالفت و موافقت وجود داشته باشد. این گزارش در تابستان ۱۹۷۴ نوشته شد.
ما گزارش را ارائه دادیم اما تنها حرفی که ما بعد از مدتها شنیدیم این بود که این گزارش را به عرض اعلیحضرت رساندهاند و ایشان فرمودهاند: مگر اینها قانون اساسی را نخواندهاند؟ مگر کتاب مرا نخواندهاند که در آن گفتهام باید در ایران سیستم چندحزبی وجود داشته باشد و سیستم یک حزبی خلاف قانون است.
فرمان شاه برای تاسیس نظام تکحزبی
آنها دیگر هیچ نظری از ما نخواستند و ما هم مشغول تدریس خود در دانشگاه شدیم. دیگر کاری با این کارها نداشتیم تا یک روز در اسفند ماه، رادیو اعلام کرد در فلان ساعت همه به رادیو گوش دهند که اعلیحضرت نطق میکنند. رادیو را که باز کردیم دیدیم بله اعلیحضرت میفرمایند که همه این سیستم احزاب که در ایران است را منحل کردم و فقط یک حزب در ایران خواهد بود و آن حزب رستاخیر است.
منبع: پروژه تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد/ گفت و گو با احمد قریشی
نظر شما