به گزارش ایرنا، حدود یک هفته گذشته -۶ آذر- شهرداری رامسر ماکت جنگنده اف۴ شهید حسین خلعتبری، قهرمان ملی اهل رامسر را در ورودی شهر نصب کرد. اما از همان زمان تا به امروز انتقادهایی به جانمایی و شکل نصب این ماکت از سوی کارشناسان و شهروندان مطرح شد. یعنی هر چقدر شهرداری رامسر به دنبال اجرای طرحی نو و ماندگار بود، به همان اندازه از شهروندان رامسر بازخورد منفی دریافت کرد.
این المان مجموعهای از کج سلیقگی و درک نادرست از کارکردهای یک اثر محیطی را در خودش جای داده است. از جانمایی اشتباه، ارتفاع نامناسب و شکل بدقواره ستون گرفته تا پنهان ماندن ماکت پشت تابلوی تبلیغاتی! ضمن اینکه ماکت درست وسطِ فارسینوشت «رامسر بهشت زمینی خدا» قرار دارد. این وضعیت نشان میدهد پیش از طراحی و نصب برایِ تمامِ ابعاد مرسوم چنین کاری فکر و دوراندیشی انجام نشده است. مخاطب در اولین مواجهه تصور میکند کمر کلمه «رامسر» شکسته و از وسط جدا شده است.
سردرگمی مخاطب
از همه این موارد که بگذریم، این کار به لحاظ کارکردِ ارتباطی المانها در نما و سیمای شهری یک ایراد اساسی و پررنگ دارد. اِلمان یعنی «ارتباط معنایی سریع و بیواسطه با مخاطب». درواقع اِلِمانها به خاطرِ تاثیری که در ذهن مخاطب میگذارند از گذشته تا به امروز مورد توجه قرار هستند.
«ارتباط» تعریف مشخصی دارد؛ دکتر «مهدی محسنیان راد» در کتاب معروفِ «ارتباط شناسی» و در توضیح نظریه مدل «منبع معنی» میگوید: «ارتباط زمانی شکل میگیرد که معنی مورد نظر فرستنده پیام در ذهن گیرنده پیام متجلی شود.» در غیر این صورت ارتباط شکل نگرفته یا ناقص است.
در مورد این المان هم انقص انتقال معنی، سردرگمی و ارتباط ناقص با گیرنده پیام به شکل برجستهای وجود دارد. چون پاسخِ روشنی برای پرسشهای ذهن مخاطب ندارد. البته این خطای اول شهرداری رامسر نیست، در مورد المان کنوانسیون رامسر هم همین اتفاق رخ داد.
چرا این اِلمان و اصلاح آن اهمیت دارد؟
شهید خلعتبری یکی از قهرمانهای ملی دوران دفاع مقدس و از چهرههای بینالمللی و شاخص هوانوردی کشور است که به خاطر شجاعت، ایثارگری و مانورهای خیرهکنندهش با جنگنده اف۴ زبانزد دوست و دشمن بوده است. این المان در حالی طراحی و نصب شده دستِ کم به لحاظ فنی و محتوایی وجهِ شاخص از شخصیت این اسطوره رو به نمایش نگذاشته و مهمتر اینکه در نقطه نامناسبی از شهر جانمایی و نصب شده است.
در ذهن کسی که برای نخستین بار وارد شهر میشود و جنگنده را میبیند مفهوم شجاعت و ایثارگری شهید خلعتبری تداعی یا چون ارتباطی برقرار نکرده است از آن میگذرد؟ به نظر میرسد این المان در ناتوانترین حالت ممکن برای انتقال معنیهای گفته شده قرار دارد. حتی شاید مخاطب ناآشنا با این اسطوره وقتی وارد شهر شد، این معنی در ذهنش تداعی شود که «مگه رامسر هم جنگزدهست!؟» این المان تاکنون نه تنها مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفته، بلکه گاهی توسط شهروندان عادی هم به تمسخر گرفته می شود.
باید نبایدهای المانهای شهری
کامران افشار نادری از معماران صاحب نظر ایران پیش از این و در واکنش به ضعفهای معنایی و فنی المان کنوانسیون رامسر در تشریح ویژگی های المان های ماندگار و ضرورت توجه مسوولان در ساخت المان ها به این ویژگی ها به خبرنگار گفت : اِلمان و عناصر معماری در منظر شهر دارای تاثیر مثبت و منفی فراوان بر طیف وسیعی از مردم و ناظران کشور های دیگر هستند. المان های شهری بر استنباط مردم پیرامون منزلت یک شهر تاثیر قابل توجهی دارند و به معنای دیگر عناصر شهری معیاری برای قیاس و سنجش یک شهر به شمار می روند.
وی افزود: زمانی که می خواهیم یک اثر ِماندگار برگرفته از سنبل و نماد یک رویداد را که فراتر از مرزهای سرزمینی یک کشور تاثیر دارد، در شهر داشته باشیم، بیش از هر چیز باید به این فکر کنیم که اجرای این طرح موجب افزایش ارزش یک مکان شود، اما متاسفانه در اکثر موارد کارهای اجرا شده اثر معکوس دارد و باعث کاهش ارزش مکان می شود.
این منتقد معماری توضیح داد: یکی از مهم ترین عوامل در خلق اِلمان های معماری «مقیاس» یک اثر است، بر همین اساس یکی از مجسمه سازان معروف دنیا به نام «الدنبرگ» مجسمه هایی را خلق کرده است که هیچ چیز جدیدی در آن وجود نداشته، بلکه فقط مقیاس اثر بوده که به آنها ارزش بخشیده، مثلا مجسمه ای از یک سوزن و یا چکش که آن را چند صد برابر بزرگ کرده است، در واقع این تغییر مقیاس است که به این اِلمان ها ارزش و اعتبار داده است.
او با تاکید بر اینکه مقیاس یک اِلمان شهری می بایست متناسب با سوژه و اهمیت آن باشد، گفت : در کشورهای مختلف دنیا و کشورهایی که در همسایگی ما هستند المان ها و عناصر مورد استفاده به عنوانِ عناصر منظری، از بُعد مقیاس به طور کامل با ایران متفاوت هستند. در ایران اکثر سازه ها به جای آن که حس غرور و افتخار به وجود آورد، به نوعی حس شلختگی را القا می کند. به همین خاطر هم معتقد هستم بهتر است این عناصر اصلا اجرا نشوند و اگر قرار است اجرای شود در درجه اول مقیاسش باید متناسب با سوژه باشد. به معنای دیگر خلق یک المان شهری در مقیاسِ درخور خیلی مهم است.
وی افزود: نکته مورد اهمیت بعدی اجرای صحیح کار از سوی یک هنرمند است. از سوی دیگر توجه به دوامِ این المان ها در طول زمان مساله قابل اهمیت بعدی است که باید مورد توجه قرار گیرد، ِالمان شهری نمی بایست به گونه ای طراحی شود که بعد از یک سال خراب شود، اتفاقا می بایست این حس را ایجاد کند که این اِلِمان در این نقطه از شهر برای همیشه ماندگار است، انسان می تواند به آن تکیه کند و حس موقتی بودن را القا نکند، بنابراین بودجه ساخت و مصالح مورد نیاز باید به گونه ای تامین شود که دوام این آثار را تضمین کند.
بنیانگذار جایزه «معمار» گفت: اجرای چنین طرح هایی چنانچه با اصول گفته شده همراه باشد، باعث افزایش ارزش آن مکان می شود، بهترین مثال برای این ادعا مجسمه "داوود" اثر "میکل آنژ" است که بعد از مدتی به موزه منتقل و یک اثر شبیه سازی شده از آن در شهر فلورانس جانمایی شد. درواقع آثاری از این دست بود که موجب زیبایی و شکوه شهر فلورانس شد و این شهر به دلیل برخورداری از چنین آثاری که زمانی از سوی بزرگترین هنرمندان تاریخ بوجود آمدند ارزش پیدا کرد.
ویژگیهای گفته شده از سوی این استاد برجسته معماری و مجسمهسازی نشان میدهد، شهرداری رامسر برای جبران این اشتباه نواقص این طرح را برطرف کند. این اِلِمان هیچ نشانی از قهرمان ملی رامسری را ندارد و معرفِ خوبی برای نشان دادن شخصیت شهید خلعتبری نیست. ضمن اینکه اگر قرار است تندیس شهید کنار هواپیما کار شود میبایست با کمترین نقص و بیشترین شباهت طراحی و ساخته شود. اگر الگو را سردیس شهید خلعتبری که ابتدای پیاده راهِ معلم نصب شده درنظر بگیریم بسیار ابتدای است و اثری درخور شأن این قهرمان ملی محسوب نمیشود.
نابلدی
یک کارشناس معماری در توضیح پیرامون اصلاح این المان به خبرنگار ایرنا گفت: چنین اقدانی بیش از هرچیز ناشی از فرایند ناقص اجرای چنین طرحهایی محسوب میشود. شهردار یا معاون فنی به تنهایی و لحاظِ دانشِ تخصصی صلاحیت ایدهپردازی و اجرایی چنین طرحهایی را ندارند. آن هم در شرایطی که یک المان شهری مربوط به یک قهرمان ملی است و نقشی هویتساز دارد.
خشایار معتمدی لزوم حضور مشاور هنری با سوادِ معماری و طراحی و در نهایت سپردن کار به طراح را لازمه اجرای المانهایی از این دست از سوی شهرداری معرفی کرد و توضیح داد: طراحی و اجرای المانهایی با این سطح از اهمیت به روشهای گوناگونی انجام میشود. از فراخوان مسابقه و طراحی گرفته تا سپردن کار به یک مشاور هنری و معماری. در چنین فرایندی طرح برگزیده انتخاب و بر اساس بودجه، استانداردهای لازم و میزان اثرگذاری و زیبایی یک طرح انتخاب و نظارت مشاور هنری اجرایی میشود.
ستون و جای خالیِ اوج و شکوه
این معمار با سابقه فعالیت در پروژههای طراحی و اجرای آثار هنری اجرای ستون و قراردادن هواپیما روی آن را اشتباهِ نخستِ فنی و معنایی این کار معرفی کرد و گفت: قرار دادن جنگنده روی ستونی با این فرم که در ساختِ بنا مرسوم است، معنی و حسِ توقف، سکون و ثبات را در ذهنِ مخاطب تداعی میکند. شهید خلعتبری به مانورهای خیره کننده و جسارت در انجام این کار معروف است بنابراین به ستونی نیاز داریم که هواپیما را در حالتِ پرواز به سوی آسمان و اوج و شکوه نشان دهد. ستون باید به گونهای طراحی و اجرا شود که در امتداد اوج گرفتن هواپیما باشد. این درحالی است که ستون با این حجم بیشتر از هواپیما به چشم میآید.
او توضیح داد: وضعیت ظاهری ستون و هواپیما نشان میدهد که ماکت جنگنده وزن سنگینی دارد. در نگاهِ مخاطب گویا موضوع اصلی ستونی است که وزنِ سنگین یک هواپیما را تحمل میکند. یعنی سازنده و کارفرما پیش از اجرا درباره تمام زوایای طرح به ویژه وجهِ هنری و معنابخشی آن فکر نکرده است.
وی توضیح داد: این ستون باید به شیوهای اصلاح شود که زیر هواپیما حسِ سبکی القا شود. وقتی درباره اوج گرفتن، خلبانی و جسارت یک قهرمان در مانورهای جنگی و ... صحبت میکنیم نمیتوانیم یک هواپیمای نشسته روی ستون را نشان دهیم. دستکم باید درهای آن باز باشد تا شروع یک عملیات یا پایان آن را به تصویر بکشد.
این دانشآموخته معماری با تاکید بر اینکه ماکت حتی در صورت اصلاحهای انجام شده نیز به یک اِلمان انسانی نیاز دارد، توضیح داد: اگر قرار است تندیسی در کنارِ جنگنده قرار گیرد می بایست در امتداد و در ارتباط با هم باشند. مثل زمانیکه خلبان از هواپیما پیاده یا سوار بر آن میشود. جانمایی صرفِ یک تندیس در کنار هواپیما نیز تداوم همان کارِ ناقص و خالی از اهداف و معانی مورد نظر چنین طرحهایی بهشمار میرود.
به گزارش ایرنا ما در دوران حکمرانی پدیدهای به نام «اقتصادِ توجه» زندگی میکنیم که تبِ سوشالمدیا بر اساس همین موضوع شکل گرفت و همهگیر شد. دنیایی که همه را وادار کرده است برای دیدهشدن و لایک گرفتن رقابت و برای آنکه جا نمانند بهترینها را ارایه کنند.
اِلِمانها چنین نقشیی را نما و منظر شهرها ایفا میکنند. جاذبه گردشگری و ابزاری برای دیده شدن به حساب میآیند. ما از دیدن همین سازهها در شبکههای اجتماعی پیگیر میشویم که این اِلمان در کدوم شهر وجود دارد. بنابراین خوب است که شهرداری نه فقط در جزئیات این ماکت، بلکه حتی در جانمایی اِلِمان آن هم تجدید نظر کند. این ماکت را به همراه تندیسی باشکوه با اندازه استاندارد در یکی از نقاط قابل دسترس همه مثل قسمتهای ساحلی رامسر قرار دهد.
اِلمانی فاخر درباره قهرمان و خلبان نامدار رامسری که همه برای عکس گرفتن کنارش صف بکشند و صفحههای مجازی به عرصه بازنشر تصاویر نماد و تندیس این قهرمان ملی تبدیل شود. این روزها هم که دانش و هوش مصنوعی به کمک آمده است. حتی میتوان با نصب کیوآرکد در کنار ماکت، مخاطب را به شنیدن یا دیدن و خواندن محتوا درباره شهید خلعتبری و رشادتهایش دعوت کرد.
نظر شما