شهرستانی که طبق نوشته حمیدرضا میرمحمدی نویسنده این مجموعه، تا ماههای پایانی سال ۱۳۵۸ از توابع گلپایگان بوده و از بهمن ماه همان سال با اختصاص فرمانداری، به شهرستانی مستقل ارتقا مییابد.
وی برای نگارش کتاب از حجتالاسلام والمسلمین حاج سید مهدی ابنالرضا مدیر حوزه علمیه حضرت ولی عصر(عج) و حاج سید مرتضی علوی مدیر حوزه علمیه علوی این شهرستان راهنمایی و مشاوره گرفته و برای غنیتر شدن کتاب از منابع کتابخانه وزیری یزد بهره برده است.
فصل اول به زمینشناسی این دیار که حدود ۲ هزار و ۲۵۰ متر از سطح دریا بالاتر است و ۸۹۲ کیلومتر مربع وسعت دارد اشاره شده و همچنین از همین منظر خوانسار را در بخش مرکزی پیشکوههای زاگرس بررسی کرده است.
منطقهای با آب و هوایی استپی در حاشیه بیابان که تابستانهایی مطبوع و خنک و زمستانهایی سرد و برفی دارد و برجی، الشگر، سمیل، دروغاب و دم سنجاب از جمله کوهها و ارتفاعات آن هستند.
بیشتر غارهای آهکی این دیار همچون غاز اشکفت در ارتفاعی بالاتر از ۲ هزار و ۵۰۰ متر واقع شده است.
رودخانه جاری در این شهر "قبله" نام دارد که آبش از برفهای ذوب شده گلستانکوه معروف این خطه تامین می شود. چشمهها و نهرهایی به نامهای آخوند، حجادی، پیر، حسینه، جیدا و حج فرج الله و یهودیا و همچنین نهر نغیلا، یاساج، کراج و ملیچه نیز در این وادی خوش و خرم ساری و جاریاند.
گرانگبین و گون پوشش گیاهی عمده مراتع بکر خوانسار را شامل میشوند و همین بوتههای ارزشمند هستند که عسل خوانسار را به شهرت و معروفیت رساندهاند. بخشی از این شهرستان بنام "عربستان" مراتعی فقیر و قشلاقی دارد و انوع گل سرنگون یا همان لاله واژگون، گزعلفی و جوشیر یا جاشیر که قدیمترها برای مصارف نظامی و صنعتی کاربرد داشته است در کوهها و دشتهای سرسبز این شهرستان میرویند و طبیعتی زیبا را به تصویر میکشند.
نویسنده در فصل ششم دارد که هنگام سخن گفتن از زندگی جانوری در خوانسار، بیجهت و ناخودآگاه خرس خوانسار در زدهن تداعی میشود.
حیوانی که در این سالها کمتر دیده شده و در آب و هوای سرد این خطه با تنی مقاوم و تنومند به معروفیت رسیده و از همین رو این را سرودهاند که:
دو چیز است آنکه نتوان کرد انکار/ خر گلپایگان و خرس خونسار!
علاوه بر خرس، پازن پیر، قوچ، گرگ، آهو و گربه وحشی هم در بیابانها وکوههایش دیدهاند.
در بخش جغرافیای انسانی خوانسار و در بررسی چرایی نام نهادن این شهر به این نام آوردهاند که "خان" به معنی چشمه است و سار نیز به فراوانی و زیادی چیزی معنا شده و از همین رو ترکیب این دو، خانسار را شکل داده است. گویا در نوشتار نیز خانسار درست است و خوانساری که به مرور جا افتاده طبق منابع اشعاری و تاریخی نام برده در صفحههای ۷۸ و ۷۹ کتاب درست نیست چرا که در همه اشعار از خان و خانی بهره بردهاند و در مفهوم شاعرانی مثل خاقانی، نظامی یا اوحدی مراغهای همان چشمه و آب را برشمردهاند.
قدمتی به وسعت هخامنیشان
در باب تاریخ و آثار باستانی این منطقه آوردهاند: قدیمیترین مدارکی که از سابقه تاریخی این شهر در دست است تاریخ مهاجرت دستهای از قوم یهود به خوانسار و سرگذشت آنها بیان شده که به زمان پادشاهی کورش میرسد و مدارک و گزارشهای آن در همدان محفوظ مانده است.
بنابر برخی نوشتارها، قدمتش را تا زمان اسکندر میرسانند و از درگیری و جنگ میان او با داریوش سوم در منطقهای میان خوانسار کهرود و اصفهان نام بردهاند.
رونق این وادی نیز همچون بیشتر شهرها و آبادیهای ایران و اصفهان به دوران شکوه و امپراطوری صفویه باز می گردد. نشانههایش را هم بقعه باباترک، بابا پیر، مدرسه مریم بیگم، مسجد جامع و پل ساسون عنوان کردهاند.
صدرنوشت فصل چهارم کتاب چند خطی از ویلیام جکسن دارد که گفته بود: خوانسار در خاطره من به صورت پهنهای از تپه ماهورها، با نهرها و رودهای فراوان، سبزهزارها و درختان پرشکوه میوه باقی مانده است. هینریش کارل بروگش مصرشناس معروف آلمانی حدود ۱۵۰ سال پیش در دوره قاجار به ایران و خوانسار آمده و میگوید : جلو ما جنگل پر درخت و انبوهی قرار داشت که شبیه به جنگلهای آلمان بود مارا به یاد وطن میانداخت و واقعا تعجب آور بود که وسط صحراها و بیابانهای خشک و کم آب ایران چگونه چنین جنگلهای سرسبز و پردرختی نظیر اروپا به وجود آمده است.
دیار عالمان و بزرگان
خوانسار شهر عالمان و دانشمندان است که پیش از این در کتابخانه ایرنا کتاب "فرزانگان خوانسار" با حدود ۸۰۰ عالم، فقیه و پزشک و هنرمند را معرفی کردهایم.
محرمهای خوانسار را شاعری بنام هوشنگ ضیغمی اراکی متخلص به بشیر در چند بیت خلاصه کرده است.
شهر محرم شهر عاشوراست خوانسار/ مهد بزرگان قبله دلهاست خوانسار/ شهر عزاداران و دارالمومنین است/ جای جوانمردان بی پرواست خوانسار/ ایام تاسوعا و عاشورا ز ماتم/ وز سوگواری محشر کبراست خوانسار/ هر سوی آن برپا شود شور حسینی/ گویی که شهر زاده زهراست خوانسار
خوانسار کتابخانههایی چند نیز به نام بزرگانش دارد که کتابخانههای آیتالله صفایی خوانساری، آخوند ملاعلی خوانساری و شیخ علی خوانساری از آن جملهاند.
زبان و گویش این شهر و دیار را فارسی میانه و ماد غربی گفتهاند. اما درباره اقتصاد قدیم آن از زبان یکی از استادان دانشگاه کلمبیا بیان شده که این شهر علاوه بر موقعیت شاعرانه و وابستگیهای تاریخی بازار پر رونقی برای خرید و فروش کالای کتانی و پنبه ای است.
برای نگارش این مجموعه از ۱۷۱ منبع شامل نقشه، کتاب، وقفنامه، سفرنامه و اشعار شاعران دیروز و امروز بهره بردهاند.
انتشارات بهار کتاب "جغرافیای خوانسار" را در ۳۶۸ صفحه منتشر کرده است.
نظر شما