۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۴:۴۵
کد خبر: 85112945
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

به مناسبت شهادت امام جعفر صادق(ع)؛

از شعر مذهبی تا شعر معنوی

۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۴:۴۵
کد خبر: 85112945
رضا اسماعیلی l شاعر و منتقد ادبی
از شعر مذهبی تا شعر معنوی

تهران- ایرنا- شاعران بزرگ ادب پارسی پیش و بیش از آن که شاعر مذهبی باشند، شاعر معنوی بوده‌اند.

شعر معنوی که در سیرت و حقیقت دین ریشه دارد، محصول تربیت معنوی است. تربیت مذهبی ظاهر ما را مذهبی و تربیت معنوی باطن ما را مذهبی می‌کند. شعر معنوی از آنجا که بر درونه و سیرت دین تاکید می کند، می تواند پرچمدار «وحدت ادیان» و «تقریب» مذاهب باشد.

از وجوه تمایز بارز شعر مذهبی و شعر معنوی این است که غایت شعر مذهبی توصیف و تجلیل است، حال آن که جان و جوهر شعر معنوی تبیین و تحلیل است.

شاعر مذهبی در پله اول دینداری که اقرار به زبان و پذیرش صوری احکام و اعتقادات است، متوقف مانده و دین و آیین در چشم وی به مجموعه ‌ای از شعائر و مناسک خشک عبادی خلاصه می‌شود؛ ولی شاعر معنوی، انسانی است که معنویت به واسطه ایمان و معرفت دینی در درونش نهادینه شده و به معنا و حقیقت دین راه برده است.

از همین رو، شعر مذهبی بیشتر به صورت دین و شعر معنوی به سیرت دین می‌پردازد. از این منظر، شعر معنوی راهکاری مناسب برای خط زدن فاصله ها و رسیدن به نقطه «وصل» و همدلی است.

امام صادق(ع)، پرچمدار "تقریب مذاهب"

صحبت از «وحدت اسلامی» یا به تعبیری دیگر «تقریب مذاهب اسلامی» بدون پرداختن به سلوک و سیره دینی و سیاسی امام جعفر صادق (ع) بحثی ابتر و ناقص خواهد بود. چرا که آن امام هُمام به راستی و درستی از منادیان تقریب مذاهب اسلامی در عصر و زمانه خویش بوده است.

در عصر امام صادق (ع) با رشد قارچ گونه فرق و مذاهبی چون معتزله، جبریه، مرجئه، غلات، زیدیه، زنادقه، مجسمه، تناسخیه، متصوفه، و… توجه به «وحدت اسلامی» ضرورتی حیاتی و مضاعف پیدا کرد.

برای تحقق این مهم و به منظور تحکیم پایه های وحدت اسلامی، امام صادق (ع) با روشنگری، نقد عالمانه، و به تعبیر مقام معظم رهبری برپایی کرسی های آزاداندیشی، در راستای رمزگشایی و رونمایی از سیمای اسلام ناب محمدی (ص) گام برداشت.

روش و منش امام صادق (ع) در برخورد با فرق مذهبی، روشی وحیانی و قرآنی و با استناد به آیه ۳۲ سوره «روم» بود. خداوند در این آیه با پرهیز از تفرقه و توصیه به وحدت خطاب به مومنان می فرماید: «مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُون: از کسانی نباشید که در دین خود اختلاف کردند و فرقه فرقه شدند و هر فرقه‌ای به آنچه نزد آنان است، شادمانند».

امام همواره به پیروان خویش می فرمود «کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید رغبت پیدا کنند». از همین رو، موضع امام در برابر نقدها و شبهاتی که از سوی رهبران فرقه های مختلف بر دین وارد می شد، هرگز تکفیر و تهدید و دعوت به سکوت نبود، سیره و سنت آن حضرت استقبال از مباحث علمی و دینی و پاسخگویی مستدل و عالمانه به سوالات و شبهات با رویی گشاده و سعه صدری بی نظیر بود.

آن امام همام برای نزدیکی قلوب و تحکیم و تقویت وحدت اسلامی در بین فرق گوناگون اسلامی از روش های عالمانه ای استفاده می کرد که از جمله مهم ترین آنها می توان به شیوه های زیر اشاره کرد: پرهیز از مجادلات و منازعات سیاسی، تعامل سازنده با رهبران مذاهب مختلف، دعوت به گفت و گو و روشنگری عالمانه برای مقابله با بدعت‌ها، خرافات و انحرافات، و احترام و تکریم پیروان مذاهب دیگر در چهارچوب آموزه های اصیل اسلامی.

از شعر مذهبی تا شعر معنوی

با پیروی از سیره عملی امام صادق (ع)، ما باید آستانه نقدپذیری خودمان را بالا ببریم و از بزرگان دین، شیوه گفت و گوی علمی و تحمل نظر مخالف را بیاموزیم. باید در برابر کسانی که با نظر و دیدگاه ما مخالفند، سعه صدر داشته باشیم و به جای برافروختن، تهمت زدن و بیانیه های آتشین صادر کردن، در فضایی آرام به مباحثه و مفاهمه بنشینیم. چرا که بر اساس آموزه های قرآنی و سنت و سیره نبوی اگر اختلاف نظر به مجرای صحیح - تعامل و گفت و گوی سازنده علمی - هدایت شود، نه تنها امری ناپسند و مذموم نیست، بلکه باعث هم افزایی، رشد و بلوغ فکری جامعه نیز خواهد شد. چنان که مولی الموحدین، حضرت علی (ع) در نهج البلاغه راه حل اختلافات دینی را پیروی از سنت نبوی و پرهیز از خودرایی و هواپرستی می داند و می فرماید:

«فَیَا عَجَباً! وَ مَا لِیَ لَا أَعْجَبُ مِنْ خَطَإِ هَذِهِ الْفِرَقِ عَلَی اخْتِلَافِ حُجَجِهَا فِی دِینِهَا، لَا یَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِیٍّ وَ لَا یَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِیٍّ وَ لَا یُؤْمِنُونَ بِغَیْبٍ وَ لَا یَعِفُّونَ عَنْ عَیْبٍ، یَعْمَلُونَ فِی الشُّبُهَاتِ وَ یَسِیرُونَ فِی الشَّهَوَاتِ، الْمَعْرُوفُ فِیهِمْ مَا عَرَفُوا وَ الْمُنْکَرُ عِنْدَهُمْ مَا أَنْکَرُوا، مَفْزَعُهُمْ فِی الْمُعْضِلَاتِ إِلَی أَنْفُسِهِمْ وَ تَعْوِیلُهُمْ فِی الْمُهِمَّاتِ عَلَی آرَائِهِمْ، کَأَنَّ کُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ إِمَامُ نَفْسِهِ قَدْ أَخَذَ مِنْهَا فِیمَا یَرَی بِعُرًی ثِقَاتٍ وَ أَسْبَابٍ مُحْکَمَاتٍ

ترجمه: «در شگفتم، و چرا در شگفت نباشم از خطاهای این فرقه های گوناگون که هر یک را هم در دین خود حجّت و دلیلی دیگر است. از هیچ پیامبری پیروی نمی کنند و به هیچ وصی پیامبری اقتدا نمی نمایند و به غیب ایمان ندارند و از عیب نمی پرهیزند. اعمالشان شبهت آمیز است و در طریق امیال و هواهای نفسانی خود گام می زنند. هر چه را که خود پسندند نیکش دارند و هر چه را که ناخوش دارند منکر شمارند. در مشکلات به افکار و اندیشه های خود پناه می برند و در مبهمات به آرای خود تکیه دارند. هر یک از آنها گویی که خود پیشوای خود است و چنان پندارد که خود محکم ترین دستگیره ها و استوارترین وسیله هاست / نهج البلاغه، خطبه ۸۷.»

«برحذر باشند مسلمان ها از ایجاد اختلاف؛ فرقی نمی کند، همه‌ی فِرَق، شیعه و سنّی ندارد. همه‌ی فِرَق اسلامی باید سعی کنند در اینکه اختلافات فکری خودشان را در زیر مشترکات فراوانی که وجود دارد، مورد اغماض قرار بدهند و از آن اغماض کنند.»(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، ۲۷ آذر ۱۳۹۵)

جان کلام آنکه «وحدت» ضرورت هنوز و همیشه جهان اسلام است. با توجه به این مهم، حنجره شعر آیینی نیز باید منادی «وحدت» باشد، نه بلندگوی اختلاف و تفرقه و حنجره‌ای برای دمیدن در تنور عصبیت‌های دینی و مذهبی. از این منظر شایسته است که شاعران آیینی همچون قله های شعر و ادب پارسی، پیش و بیش از شعر مذهبی، در مسیر تقویت «شعر معنوی» گام بردارند و با خلق و آفرینش آثار فاخر ادبی در تحکیم بنیان های «وحدت اسلامی» بکوشند.

شعر معنوی، آمیزه درد و درک دینی

شعر معنوی، آمیزه ای از درد و درک دینی و محملی مناسب برای دعوت به وحدت است. شاعر اصیل آیینی باید سفیر همدلی و وحدت در جهان اسلام باشد. با عنایت به این دقیقه، شاعر آیینی نباید با شعر خود، میدانی برای جولان دادن عناصر متعصب و تندروی مذهبی ایجاد کند. برای مثال من به عنوان شاعر شیعی بگویم: «به منکر علی بگو نماز خود قضا کند» و شاعر سُنی هم به این بهانه اعتقادات و باورهای مرا زیر سوال ببرد و برای مقابله به مثل به ساحت مقدس امام علی (ع) اسائه ادب کند. چنان که مقام معظم رهبری می فرماید: «امیرالمؤمنین را مایه ی اختلاف بین شیعه و سنی و فرقه‌های اسلامی قرار ندهید. امیرالمؤمنین نقطه وحدت است، نه نقطه افتراق.»(بیانات در خطبه‌های نمازجمعه، ۱۵ آبان ۱۳۸۳)

در دین مبین اسلام، مذاهب اسلامی و ادیان الهی هم خانواده و هم ریشه اند. رسالت شاعران آیینی نیز حرکت هوشمندانه در این مسیر برای برای رونمایی از حقیقت محمدی و خنثی کردن توطئه «اسلام ستیزی» است.

با عنایت به توصیه ها و دغدغه های عالمان روشن اندیش جهان اسلام، باید «درد دینی» را با «درک دینی» بیامیزیم، فرصت ها را دریابیم و با «وحدت کلمه» به دنبال به اهتزاز در آوردن پرچم «لااله الاالله» و احیای کلمه «توحید» باشیم. امروز روز قهر و تقابل و جدایی نیست، روز آشتی و تعامل و هم افزایی است.

با آرزوی تحقق «وحدت اسلامی»، این نوشتار را با شعری از یکی از طلایه داران «وحدت» و«تقریب مذاهب»، علامه اقبال لاهوری به پایان می برم. شعر عمیق و قابل تاملی که جانمایه آن دعوت به وحدت و پرهیز از تفرقه است:

حق تعالی پیکر ما آفرید/ وز رسالت در تن ما جان دمید

حرف بی صوت اندرین عالم بدیم/ از رسالت مصرع موزون شدیم

از رسالت در جهان تکوین ما/ از رسالت دین ما، آئین ما

از رسالت صد هزار ما یک است/ جزو ما از جزو «مالاینفک» است

آن که شان اوست «یهدی من یرید»/از رسالت حلقه گرد ما کشید

حلقه ملت محیط افزاستی/مرکز او وادی بطحا ستی

ما ز حکم نسبت او ملتیم/اهل عالم را پیام رحمتیم

از میان بحر او خیزیم ما/مثل موج از هم نمی ریزیم ما

امتش در حرز دیوار حرم/نعره زن مانند شیران در اجم

معنی حرفم کنی تحقیق اگر/بنگری با دیده صدیق اگر

قوت قلب و جگر گردد نبی/از خدا محبوب تر گردد نبی

قلب مؤمن را کتابش قوت است/حکمتش حبل الورید ملت است

دامنش از دست دادن ، مُردن است/چون گل از باد خزان افسردن است

زندگی قوم از دم او یافت است/این سحر از آفتابش تافت است

فرد از حق ، ملت از وی زنده است/از شعاع مهر او تابنده است

از رسالت هم نوا گشتیم ما/هم نفس هم مدعا گشتیم ما

کثرت هم مدعا وحدت شود/پخته چون وحدت شود ملت شود

زنده هر کثرت ز بند وحدت است/وحدت مسلم ز دین فطرت است

دین فطرت از نبی آموختیم/در ره حق مشعلی افروختیم

این گهر از بحر بی پایان اوست/ما که یک جانیم از احسان اوست

تا نه این وحدت ز دست ما رود/هستی ما با ابد همدم شود

پس خدا بر ما شریعت ختم کرد/بر رسول ما رسالت ختم کرد

رونق از ما محفل ایام را/او رسل را ختم و ما اقوام را

خدمت ساقی گری با ما گذاشت/داد ما را آخرین جامی که داشت

«لا نبی بعدی» ز احسان خداست/پرده ناموس دین مصطفی است

قوم را سرمایه ی قوت ازو/حفظ سر وحدت ملت ازو

حق تعالی نقش هر دعوی شکست/تا ابد اسلام را شیرازه بست

قلب ما از هند و روم و شام نیست/مرز و بوم او به جز اسلام نیست

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha