به گزارش ایرنا؛ حادثه عاشورا نقش بسزایی در حیات و رشد و گسترش اسلام داشت و بیتردید یکی از گروههای نقش آفرین در این نهضت، زنان بودند و اگر اسلام با قیام امام حسین(ع) زنده است، سهم بزرگی از آن مربوط به زنانی است که تاریخ، مانند آن را کمتر دیده است.
کتاب «زنان عاشورایی»؛ نقش زنان در نهضت امام حسین علیهم السلام (از عاشورا تا سقوط امویان)، اثری از «زهره یزدانپناه قرهتپه» است که در خود سوانح احوال جمعی از بانوان شجاع و متخلق به اخلاق علوی و حسینی را دارد و در کتابخانههای عمومی ملایر معرفی شد.
این کتاب بیانی تاریخی و روایتی از واقعه عاشورا است که با رویکردی خاص به آن نگریسته است.
شاید در مقاتل و کتابهای مختلف، درباره سید شهیدان، امام حسین(ع) و یاران باوفایش و نحوه شهادت ایشان خواندهاید، اما در پشت میدان کربلا و در جایی که با نام «خیمهها» از آن یاد میکنیم، زنانی بودند که شاید بدون آنها، نخل کربلا به ثمر نمیرسید.
این پرورش یافتگان مکتب کربلا، بنای عهدی را استوار ساختند که تندبادهای حوادث روزگار و فراز و نشیبهای تاریخ قادر به رخنه در آن نیست.
از همین رو این زنان شجاع و قهرمان نام خود را با حضور در خیل عاشوراییان جاودانه کردند و دیگران پس از خود را نیز متذکر به این معنا کرددند که برای جاودانگی و نیک سرانجامی، راهی جز بودن در خیل عاشوراییان و ماندن در میان آنها تا آخرین لحظه از حیات نیست.
زنان عاشورایی به ما آموختند که دوستی اهل بیت(ع)، رمز ماندگاری است و پرورش نسل عاشورایی، تکلیفی که اگر بر زمین بماند، نیکبختی و اقبال از بشر روی بر میگرداند؛ چنانکه خود از معلم بزرگ دشت کربلا، حسین بن علی(ع)، آموخته بودند که عاشق صادق پاک باختهای است که در همه هستی جز حضرت دوست و تمنای او هیچ نمیشناسد.
سیدالشهدا(ع) نشان داده بود که کسی را دوست میدارد که میارزد تا ابد برای او در میانه میدان کربلا ماند و جنگید، چنانکه او نیز ماند، جنگید و به تمامی مفسر معنی عشق، عبودیت و آزادگی شد.
در بخشی از کتاب «زنان عاشورایی» آمده است: عبدالله بن الحسن از مادرش فاطمه بنت حسین(ع) روایت میکند که گفت: غارتگران به خیمه ما آمدند، آنگاه که من دختر بچهای بودم و خلخالی از طلا به پا داشتم.
مردی خلخال را از پایم درآورد و گریه میکرد، گفتم: ای دشمن خدا چرا گریه میکنی؟ گفت: چرا گریه نکنم در حالی که دختر رسول خدا(ص) را غارت میکنم.
گفتم: غارت نکن، گفت: ترسم اگر من غارت نکنم دیگری بیاید و بگیرد، فاطمه گوید: همهچیز را به غارت بردند، حتی پارچههای سر ما را بردند.
همچنین در بخش دیگری در حیاۀ الحسین(ع) آمده است: پس از شهادت امام حسین(ع) سپاه کوفه، به خیمهها حمله کرده، ضمن به آتش کشیدن آنها، هر چه در خیمهها بود را غارت کردند و از گوشها و پاهای اطفال گوشواره و خلخال بیرون آوردند.
از فاطمه صغری دختر امام حسین(ع) نقل شده است که پس از شهادت امام(ع)، یکی از سواران سپاه عمر سعد به طرف او که جلوی یکی از خیمهها ایستاده بود، حملهور میشود و با نیزه به او ضربتی میزند که بر زمین بخورد، آنگاه گوشواره از گوشش میکَند و خون جاری میشود.
در بخشی از کتاب زنان عاشورایی میخوانید: امکلثوم صغری دختر امیرالمؤمنین(ع) و مادرش امولد بوده است، مسعودی و ابناثیر، امکلثوم را در زمره اولاد علی(ع) معرفی کردهاند، اما مادرش فاطمه(س) نیست.
به گفته ابنحزم، زینبکبری(س) و امکلثومکبری(س) از جمله فرزندان حضرت علی(ع) و فاطمه(س) هستند، گرچه زینب صغری و امکلثوم صغری را نیز که مادرشان امولد بوده معرفی کرده است.
سیدبنطاووس مینویسد: سیده امکلثوم خواهر(پدری) امامحسین(ع) و زینبکبری(س) است که در مصائب کربلا شریک و همراه ایشان بود و همسرش نیز در راه اباعبداللهالحسین(ع) شهید شد.
وی زنی صبور و مطیع خدا و امامش بود، بانویی فصیح و بلیغ بود که در کوفه و شام سخنرانی کرد، او بانویی بسیار با حیاء و با عفت بود، هنگامی که اسرا را به همراه سرهای شهداء وارد شهر میکردند، از شمر خواست که از جهتی برود و سرها را جلوی کاروان اسرا ببرد که مردم ایشان را کمتر نگاه کنند.
آنچه مسلم است این بانو در حادثه کربلا، همراه خواهرش زینب(س) حضور داشته و در بارگاه ابنزیاد و یزید خطبههای غراء و کوبندهای خوانده و در منابع تاریخی نیز ثبت شده است.
به گزارش ایرنا؛ کتاب «زنان عاشورایی» که به قلم «زهره یزدانپناه قرهتپه» به رشته تحریر درآمده است، به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم و ترویج هر چه بیشتر فرهنگ عاشورا و نقشآفرینی زنان در این واقعه تاریخی، این کتاب به همت اداره کتابخانههای عمومی ملایر در کتابخانههای این شهرستان برای عضا و علاقهمندان معرفی شد.
نظر شما