یادگاری دوران دفاع مقدس در سینه قاری قرآن جا خوش کرده است+ فیلم

تهران- ایرنا- اگرچه قاریان قرآن بسیار کمتر از چهره‌های فرهنگی و هنری یا ورزشی در میان مردم شناخته شده هستند ولی «احمد ابوالقاسمی» از معدود قاریانی است که مردم او را می شناسند و دوستش دارند؛ همان پیشکسوت قرآنی و جانبازی که هنوز یک یادگاری از دفاع مقدس در سینه دارد. 

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، شاید بسیاری از کسانی که ماه رمضان امسال، پای تلویزیون نشستند و برنامه قرآنی محفل را تماشا کردند، با احمد ابوالقاسمی آشنا شدند درحالی که او چهار دهه است در ایران اسلامی فعالیت های قرآنی دارد و حتی طرفدارانی در هند و بوسنی و آمریکا دارد. از قدیم گفته اند مرغ همسایه غاز است. حالا حکایت ما هم همین است. وقتی یک قاری مصری برای تلاوت قرآن پا به ایران می گذارد، در بوق و کرنا می کنند و بسیاری از علاقه مندان هم مشتاقانه در جلسه حاضر شده و پای رحل می نشینند تا صدای قاری خارجی را بشنوند درحالی که بارها از سوی صاحبنظران عرصه تلاوت این موضوع مطرح شده که قاریان ایرانی دست کمی از قاریان مصری ندارند.

ابوالقاسمی در این زمینه گفت: مصری‌ها تمایل ندارند که هنر تلاوت قرآن از دست آنها خارج شود و از گذشته به شدت احساس خطر می‌کردند. البته در یک دوره‌ سرآمد جهان بودند و میان آنها با قاریان کشورهای دیگر فاصله زیادی وجود داشت اما باید توجه کنیم که دلیل این سرآمدی، هوش بالای آنها نیست بلکه سابقه بیشتری داشته‌اند و در یک زمان قاریان بزرگی نظیر مصطفی اسماعیل، محمد صدیق منشاوی و عبدالباسط در میان آنها ظهور کرده است.

حالا که در آستانه هفته دفاع مقدس قرار داریم، خوب است علاقه مندان به ابوالقاسمی بدانند در روزگاری که دشمن بعثی پنجه بر میهن کشید و انقلاب نوپای ایران را تهدید کرد، جوانان و غیورمردان به میدان آمدند و از شرف و عزت این مرز و بوم دفاع کردند که یکی از آنها ابوالقاسمی بود و در آن زمان که تازه به سن رشد و بلوغ رسیده بود عازم میدان نبرد شد و حضور در مناطق جنگی را به شرکت در مسابقات قرآن ترجیح داد و همین انتخاب باعث شد تا گاهی ترکشی که در ریه‌اش جا خوش کرده، خاطرات دوران جنگ را برایش زنده کند. چند سال پیش هم خاطراتش را جمع و جور کرد و در کتابی به نام «ترکش دوست داشتنی» منتشر کرد؛ ۱۱۷ نکته و داستان به یادماندنی از زبان این داور بین المللی قرآن از دوران دفاع مقدس که البته خاطراتی هم از جلسات و مسابقات قرآنی را چاشنی کتابش کرده است.

یادگاری دوران دفاع مقدس در سینه قاری قرآن جا خوش کرده است

بخش قابل توجهی از این کتاب به حضور استاد ابوالقاسمی در جبهه اختصاص یافته است و تجربیاتی نیز به نقل از وی درباره حضور در مسابقات قرآن و مسافرت‌های تبلیغی به گوشه و کنار کشور و دیگر کشورهای دنیا بیان شده است. زحمت جمع آوری و ویرایش کتاب را محمد خسروی راد کشیده و توسط انتشارات عیدگاه به چاپ رسیده با ۴۰۰ صفحه زندگی‌نامه و خاطرات ابوالقاسمی از دوران کودکی تا همین اواخر. ابوالقاسمی گفت که نویسنده به گونه ای قلم زده که ساحت قرآنی قاری رعایت شود و کتاب نیز خواندنی باشد. یعنی در نیمی از کتاب به اخلاق حرفه ای قاری قرآن پرداخته شده است که یک قاری باید مردمی باشد، تکبر نداشته باشد و بسیاری مسائل دیگر که از ضرورت های امروز قاریان نیز به شمار می رود.

حالا او که ۵۵ سال دارد، دایره فعالیت هایش را به مفاهیم قرآنی گسترش داده و در دانشگاه هم تدریس می کند و جوانان را با علم و تجربه اش آشنا می کند. ابوالقاسمی به خبرنگار معارف ایرنا گفت که از ۱۰ سالگی جذب کلاس های قرآن شده و در ۱۴ سالگی هم به دلیل تلاوت زیبا و پشتکار جدی توانسته تحسین اساتید را برانگیزد و با حضور در جلسات مختلف قرآنی تهران پشتکارش را ثابت کرده است. از سال ۶۵ در مسابقات استانی و کشوری شرکت کرد و در سال ۶۶ به مسابقات کشوری اوقاف و انتخابی حج راه یافت ولی باوجود آمادگی فراوان برای کسب مقام اول، حضور در مناطق جنگی را به شرکت در مسابقه ترجیح داد و از سفر حج بازماند.

او حدود ۲۰ ماه در جبهه حضوری داطلبانه داشت و چند بار نیز مجروح شد و آخرین بار در ۲۳ خرداد ۶۷ در منطقه شلمچه و دوران پایان جنگ زخمی و به بیمارستان منتقل شد و در آنجا خبر قبول قطعنامه ۵۹۸ را شنید. ابوالقاسمی که در پرونده خود فقط ۱۰ درصد مجروحیت دارد، درباره جراحتش گفت: در مدت حضورم در جبهه ترکشی در سینه ام قرار گرفت و سال ها دچار مشکل تنفسی بودم که بر روی تلاوت هایم نیز تاثیرگذار بود و هنوز این ترکش را در سینه دارم.

همین ترکش دوران جنگ تحمیلی باعث شد تا ابوالقاسمی دچار کمبود نفس شود و به همین دلیل از مسابقات کشوری در سال های ۶۷ و ۶۸ بازماند ولی در سال ۷۰ توانست با حضور در مسابقات کشوری جانبازان، مقام برتر را کسب کند و راهی خانه خدا شود. البته در سال ۷۱ نیز به نمایندگی از ایران در مسابقات بین المللی مالزی شرکت کرد و مقام اول را از آن جمهوری اسلامی ایران ساخت. از آن زمان تاکنون وی بیش از ۹۰ سفر تبلیغی به حدود ۳۰ کشور داشته و در سال ۹۶ نیز مدال خادم قرآنی کشور را بر گردن آویخت و مدتی نیز مدیریت رادیو قرآن را تجربه کرد.

یادگاری دوران دفاع مقدس در سینه قاری قرآن جا خوش کرده است

اگرچه قبلا با ابوالقاسمی مصاحبه کرده بودم ولی مرور خاطراتش خالی از لطف نیست؛ آن هم در ایام دفاع مقدس که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت که فرمود شکوفایی استعدادها و بروز قدرت و ابتکار جوانان کشور در دفاع مقدس، نشان داد جوانان همیشه قادرند همه مسائل کشور را حل کنند.

از حال و هوای دوره جنگ و فرهنگ قرآنی جبهه ها پرسیدم و ابوالقاسمی گفت که در آن زمان برگه هایی کوچک توزیع می شد که روی آن نوشته شده بود نمازها را در پنج وقت بخوانید، نماز شب را فراموش نکنید، قرآن بخوانید و سفارش هایی از این دست و رزمندگان نیز قرآن را به عنوان یک راهکار توصیه شده پذیرفته و در جبهه آن را تجربه کرده بودند و دوست داشتند از این طریق اوج بگیرند و شکوفا شوند.

وی این جمله را هم گفت: شاید در هیچ دوره ای جوانان کشور به اندازه ای که در زمان جنگ به سراغ قرآن می رفتند تا کنون نرفته باشند. من بسیار می دیدم که رزمندگان در خلوت های خود به صورت مرتب قرآن می خواندند در حالی که در محافل دیگر کمتر چنین صحنه هایی دیده شده است. مثلا در سطح بسیج مساجد نیز کمتر دیده می شود که تلاوت قرآن به عنوان یک موضوع مهم تلقی شود ولی در جبهه به ویژه برای اهل دل تلاوت قرآن جایگاه ویژه ای داشت.

ابوالقاسمی افزود: الان به هر کسی بگویند که عبادت کن، می بینیم که مشغول نماز شب و دعا می شود ولی تلاوت قرآن در جبهه، بخشی از برنامه های رزمندگان بود و نکته جالب این است که در بسیاری از وصیت نامه های رزمندگان شاهد بودیم که اشاره های زیبایی به آیات قرآن می کردند که این مساله نشان دهنده باور رزمندگان به قرآن بود.

در دوران دفاع مقدس اصطلاح ترکش طلایی میان رزمندگان به شوخی رد و بدل می شد و منظور ترکشی بود که کمترین آسیب را به رزمنده می زد و او را راهی پشت جبهه می کرد ولی زمانی که از ابوالقاسمی درباره جراحتش پرسیدم، توضیحاتی داد و گفت «همین ترکش توانست مسیر زندگی مرا بهبود بخشد» و این نکته را هم گفت که بودن این ترکش از نبودنش برای من بهتر و اثرگذارتر است. او گفت: در مسابقات جانبازان بود که به مسابقات کشوری راه پیدا کردم و به مالزی رفتم. البته شاید اگر ترکش هم نبود به مالزی می رفتم ولی این موفقیت را مدیون دوران هشت سال دفاع مقدس می دانم.

ابوالقاسمی درباره مجروحیت خود گفت: در۲۳ خرداد مجروح شدم و تا ۲۶ خرداد در حال خفگی و فوت بودم که شبانگاهان ۲۶ خرداد مرا با همان حالت جان دادن به تهران منتقل کردند و در بیمارستان قلب شهید رجایی عمل جراحی صورت گرفت.