به گزارش ایرنا، راننده تاکسی حرفش را دوباره با یک قلپ آب قورت داد و چند ثانیه سکوت کرد، پرسیدم یعنی اگه رای نمیدادیم و رییس جمهور انتخاب نمی کردیم اوضاع من و شما بهتر بود؟
مسافر جلویی با خنده گفت: ای بابا، اگه ما رای نمیدادیم بقیه میرفتن و رای میدادن، به هر حال یکی انتخاب میشد، آقای راننده حرفش چیز دیگه ایه.
راننده یک نگاه به آینه بغل کرد و به سمت خیابان کاشانی پیچید،کمی بعد دستش را به طرف داشبورد ماشین برد و شناسنامه اش را نشان داد و گفت: نگفتم که رای ندیم این همه مُهری که توی شناسنامه ام خورده را ببینید؛ این کارنامه من و شماست، اما کارنامه مسوولان چی؟
شناسنامه اش را گرفتم و نگاهی به آن انداختم، راست میگفت، از بوی کهنگی و کاغذهای چروکیده و جوهرهای نم داده به صفحه شلوغ مهرهای شناسنامه اش، میشد فهمید که او به دوره های مختلف انتخابات بی اعتنا نبوده و از حق رای خود بارها استفاده کرده است.
پرسیدم مناظره ها را دیدید؟ راننده که گرمای هوا کلافه اش کرده بود در جواب خندید و گفت: مگه میشه راننده تاکسی باشی و مناظره کاندیداها را نبینی؟
مسافر جلویی با کمی طعنه گفت: خب پس یعنی این جمعه هم میری و رای میدی؟
راننده تاکسی با چند دستمال کاغذی عرق پیشانی اش را پاک کرد و شناسنامه اش را توی داشبورد گذاشت و گفت: کاری به مناظره نامزدها نداریم بخاطر همین قرار گذاشتیم شب انتخابات با راننده های دیگه مناظره بزاریم و ببینیم بالاخره به کی باید رای بدیم؟
پرسیدم به غیر از روزهای انتخاباتی توی تاکسی بحث سیاسی هم می کنید؟ جواب داد: تقریبا هر روز درباره هر موضوعی که فکرش را بکنید، از سیر تا پیاز همه چیز از دلار گرفته تا طلا و انتخابات آمریکا و مصوبه های مجلس و اخبار تلویزیون و سریال ها، اصلا بدون این بحث ها روزمان شب نمی شود.
مسافر جلویی گفت: مشکلی از مملکت هم تونستید با این بحث ها حل کنید و زد زیر خنده، از رک گویی اش خوشم آمده بود، انگار قلق اش این بود که حرفش را در لفافه و با شوخی و خنده برساند.
راننده همزمان با او خندید و گفت: حل مشکلات که با من و شما نیست؛ اما صحبت با مردم که فکر و نظر متفاوت دارند برای راننده های تاکسی هیجان انگیز و جالبه، یکبار حتی بحث به قدری داغ شد که باهم گلاویز شدیم(با قهقهه) اما با میانجی گری مسافران دیگر حل و فصل شد، گرچه حق با من بود.
پرسیدم نظرتون درباره برنامه های نامزدهای ریاست جمهوری چیه؟ راننده در حالی که شیشه های تاکسی را بالا می کشید کولر ماشین را روشن کرد و گفت: برنامه ها و راه حل هایی که میگفتند همه اش خوب بود، برای همه چیز برنامه داشتند، از اقتصاد و جیب مردم تا روابط خارجه و تعامل با دنیا؛ اما نمی دونم چرا وقتی این افراد در مملکت ما قبل از این روزها هم مسوولیت داشتند مشکلات مردم هنوز پابرجاست، کاش همین حرف ها و ایده ها را در طول سال ارائه و اجرا می کردند، همیشه که نباید نامزد ریاست جمهوری یا کاندیدای مجلس بود که حرف های قشنگ و وعده های جذاب داشت.
راننده که انگار که از یک تریبون آزاد پایین آمده دوباره بطری آب یخ را سر کشید و گفت: توی مناظره ها همه نامزدها از مسائل کشور و مشکلات مردم آگاه بودند، همه می دانستند که درد مردم چیست و کشور در کدام مسائل دارد درجا میزند، اما نگرانی ما مردم اینه که وقتی یکی از کاندیداها رییس جمهور شد بعدش چی؟ همه رقبا می روند پی زندگی خودشان و برنامه هایشان روی همان کاغذها خاک می خورد، کسی هم که رییس جمهور می شود تا بیاییم و بفهمیم آیا اهل کار است یا نه دوره اش تمام می شود.
پرسیدم یعنی از هیچکدام رییس جمهورها راضی نبودید؟ مسافر جلویی پیش دستی کرد و زودتر گفت: خدا راضی باشه، مگه رضایت ما مردم مهمه اصلا؟
راننده با صدای بلند خندید و گفت: نه اینطور هم نیست، رییس جمهور اگه دغدغه مردم را داشته باشه خود مردم می فهمند که دارد کار می شود، مثلا پسر بزرگ من با سه بچه قد و نیم قد پارسال توانست زمین رایگان از دولت بگیرد، حتی فکرش را هم نمی توانستم بکنم توی این اوضاع گرانی بشود زمین خرید.
راننده زیر لب غر و لند کنان ادامه داد: حالا موندیم چطوری خونه بسازیم، آخه مشکل مردم که یکی و دوتا نیست، اما رییس جمهور فرقی نمی کند این دولت و آن دولت باید قبل از هر چیز گرفتاری مردم کف جامعه را بفهمد، او دستش می رسد اگر بخواهد می تواند گره از کار مردم باز کند یا لااقل یکی از صدها بارِ روی دوش آنها را بردارد.
مسافر جلویی که سرش را به نشانه تایید تکان می داد به راننده اشاره کرد که پیاده می شود. راننده به او گفت: اگر رای می دهی نگه دارم وگرنه یک دور دیگه بچرخیم تا نظرت را عوض کنم.
مسافر جلویی خنده زنان پیاده شد و خداحافظی کرد.
راننده در آینه بغل به مسافری که پیاده کرده بود نگاهی انداخت و گفت: این همه می گویند «مردم مردم»، مردم همین مسافر من بود، مردم منم، شمایید، هر چه فکرش را می کنم می بینم مردم همیشه هستند و بوده اند، این مسافر را دیدی؟ این خودش صبح جمعه با ایل و تبارش بخاطر رقابت با کاندیداهای دیگر هم شده می رود و رای می دهد.
از شم سیاسی اش خنده ام گرفت؛ پرسیدم به نظرتون من هم رای می دهم یا جزو قشر خاکستری جامعه می مانم که اعتقادی به رای دادن ندارند؟
بدون مکث و با صراحت گفت: تو هم رای میدی، اما تا لحظه آخر نمی دانی انتخابت کیست و پشت در شعبه معطل میشی!
از پیش بینی درستش میخکوب شدم، بیخود نیست که می گویند تاکسی سوارها استاد سیاست اند.
پرسیدم: تکلیف این همه دختر و پسر جوان که نمی دانند بروند رای بدهند یا نه چی میشه؟
راننده تاکسی گفت: از همه طیف ها و آدم های جورواجور مسافر داشته ام، این ها مثل بچه های خودم می مانند، خب البته حق دارند، فکرشان زمین تا آسمان با ما فرق دارد، دیر و سخت می شود اعتماد آنها را جلب کرد، اما به نظرم آنها هم می آیند و بالاخره رای می دهند، برخی با شناخت، برخی به همراه گروه دوستان و برای سرگرمی و برخی حتی از سر لجبازی با فلان کاندیدا یا حتی بخاطر همان امید اندک هم شده می آیند و رای می دهند.
راننده که حالا دیگر گرمای هوا را از یاد برده بود، گفت: مسوولان ما تصور می کنند فرمول ما مردم پیچیده است، نه اصلا اینطور نیست، مردم حتی شده یک بهانه جور می کنند و می آیند اما این نباشد که وقتی انتخابات تمام شد مسوولان هزار بهانه بتراشند و وعده ها و حرفهایشان را از یاد ببرند.
پرسیدم حالا به چه کسی رای می دهید؟ خنده زنان گفت در مناظره ها انتخاب ام را کرده ام، همان لحظه که این نامزدها به هم می توپند و همدیگر را تار و مار می کنند اما در واقعیت نه، راستش باید بین دو نفر بیشتر فکر کنم، ولی اینکه رای می دهم را مطمئن ام و تردیدی ندارم، از دار و ندار دنیا یک انتخابات است که نظر راننده تاکسی را هم می پرسند و حق انتخاب داده اند چرا از آن استفاده نکنم؟
ترافیک خیابان های اصفهان یکی از یکی بیشتر و هوا گرمتر شده بود، چند دقیقه بیشتر به خیابان ۲۲ بهمن نمانده بود، راننده گفت دیگر رسیدیم؛ خدا را شکر تو می روی و رای می دهی وگرنه باید توی این ترافیک و گرما چند خیابان دیگر را هم برای اثبات اینکه رای دادن بهتر از بی تفاوتی است می چرخیدیم، آن هم توی این گرانی بنزین!
حرف هایش تامل برانگیز بود، او سالها پای صندوق رای رفته، گرچه همچنان راننده تاکسی است اما نان شرافتمندانه سر سفره می برد، تنگناهای معیشت اجازه نداده نسبت به رخدادهای ملی و سیاسی کشورش بی اعتنا باشد، در حالی که هر لحظه بیم فروریختن دارد اما امید در چشمانش برق می زند، ذوق زمین دار شدن پسرش در روحش جاریست و به روزهای بهتر می اندیشد.
به گزارش ایرنا، تب انتخاباتی بدنبال پخش مناظره های تلویزیونی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و تبلیغات کاندیداها بطور محسوس اصفهان را فراگرفته و تنور رقابت هواخواهان چند قدم مانده به روز انتخابات همچنان گرم است.
مهلت فعالیت انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری تا ۲۴ ساعت قبل از شروع اخذ رای یعنی ساعت ۸ صبح امروز پنجشنبه هفت تیر به پایان رسید.
سه هزار و ۱۶۹ شعبه اخذ رأی بر اساس مصوبات هیأتهای اجرایی انتخابات ریاست جمهوری در استان اصفهان پیشبینی و بیش از چهار میلیون تعرفه رای در آنها توزیع شده است.
در پی شهادت آیتالله دکتر سید ابراهیم رییسی و همراهان ایشان، بر اساس اصل یکصد و سی و یکم قانون اساسی و مواد ۳۸ و ۳۹ قانون انتخابات ریاست جمهوری و تبصرههای ذیل آنها، ستاد انتخابات کشور برای برگزاری چهاردهمین دوره ریاست جمهوری، کار خود را آغاز کرده است.
طبق اعلام وزارت کشور، با پایان مهلت تبلیغات نامزدهای تایید صلاحیت شده ریاست جمهوری، روز جمعه هشت تیر سالجاری، انتخابات برگزار و چهاردهمین رییس جمهور توسط مردم برگزیده خواهد شد.
نظر شما