به گزارش خبرنگار ایرنا، شهید پازوکی چهارم اسفند ۱۳۴۸ در شهرستان گرمسار دیده به جهان گشود، غواص ماهری بود و تا ۳۰ کیلومتر توان شناکردن داشت. در تعمیرات و رفع نقص فنی و تاسیساتی مهارت خوبی داشت و آنقدر در رفع عیب تاسیسات مدرسه متبحر بود که به او «اصغر ادیسون» میگفتند.
شهید پازوکی ۱۰ ساله بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، علاقه خاصی به امام خمینی(ره) داشت، دوم راهنمایی بود که با دستکاری کردن شناسنامهاش راهی جبهه شد. این شهید والامقام چندینبار به جبهه اعزام شد و در دوران مرخصی و بازگشت از جبهه درسش را میخواند و تا اول دبیرستان تحصیل را ادامه داد.
شهید پازوکی از سپاه گرمسار تیپ ۱۲ واحد اطلاعات عملیات به جبهه اعزام شد و به عنوان نظامی بیش از ۲۳ ماه در دفاع از وطن نقشآفرینی کرد. در عملیات کربلای چهار مجروح و در بیمارستان سجاد تهران بستری شده بود، اما با پای گچگرفته برای عملیات کربلای پنج خودش را به جبهه رساند و همه را متعجب کرد.
یکی از همرزمان شهید پازوکی نقل میکند: وارد سنگر که شدم دیدم، علی اصغر یک گوشه نشسته و با یک چوب زمین را نقاشی میکند. آنقدر پکر بود که متوجه آمدنم نشده بود. خیلی دلش میخواست برود خط مقدم، ۱۳ سالش بیشتر نبود، بچهها گفتند: «اگر ماشین مهمات رو خالی کنی، فرمانده زرنگی تو را میبیند و ممکن است تو را به خط مقدم جبهه ببرد.»
به تنهایی مهمات داخل ماشین را خالی کرد، وقتی فرمانده او را دید، گفت: «خدا قوت»و فقط چفیهاش را داده بود که او سر و صورتش را پاک کند. ترفندش جواب نداده بود. کارد میزدی خونش درنمیآمد.
مسوولیتی بزرگ با قامتی کوچک تا راز و نیاز داخل قبر
یکی دیگر از همرزمان شهید پازوکی میگوید: علیاصغر شوخ طبع بود، از صبح شوخیاش گل کرده بود، سر به سر بچهها میگذاشت، کار همیشگیاش بود اما آن روز صدای همه را در آورده بود. به تازگی مسوول هماهنگی ستاد عوض شده بود. دست بر قضا برای سرکشی به خط مقدم آمد، سراغ بچههای اطلاعات عملیات را گرفت. علیاصغر را نشان دادیم. متعجب شد و گفت:« چنین مسوولیت مهمی را به او دادهاند؟»
فردای آن روز دوباره به خطمان آمد. علیاصغر را مشغول آموزش غواصی دید. وقتی مطلع شد رکورد غواصی را شکسته و حدود ۳۰ کیلومتر غواصی میکند، باورش نمیشد همان آدم دیروز باشد. متوجه حال و احوال و دگرگونیاش بودم، گفتم: «این روزش است، بمان شبش را هم ببین.»
گفت: شبش چه جوری است؟ قبری را نشان دادم که علیاصغر کنده بود و تا دیروقت در آن راز و نیاز میکرد.
شهید پازوکی پس از ۲۳ ماه و هشت روز حضور فعال در جبهه سرانجام در سیام تیرماه سال ۱۳۶۶ به عنوان مسوول گروه شناسایی در عملیات پدافندی بر اثر اصابت ترکش به شکم و پای چپ در جزیره مجنون در سن ۲۳ سالگی به شهادت رسید.
پیکر مطهر شهید رامه در گلزار شهدای گرمسار به خاک سپرده شد.
خیلی زود خودش را پیدا کرده بود
برادر شهید پازوکی نقل میکند: پدرم از اول میگفت:« این بچه بیشتر از سنش میفهمد اما ما حسابی روی او باز نمیکنیم.» قد و هیکلش درشت بود اما ۱۲ سال بیشتر نداشت. آن شب وقتی رضایتنامه را به پدرم داد، همه به حرف او رسیدیم. خیلی زود خودش را پیدا کرده بود.
خواهر شهید پازوکی نقل میکند: موقع رفتن مادر مثل همیشه تاکید کرد:« از سلامتی خودت ما را بیخبر نگذار و چند خط هم که شده برای ما بنویس.»
نامه سفید آخرین پیام شهید برای خانواده
علیاصغر در جوابش گفت:« مادرجان! آنجا آن قدر کار هست که حتی وقت سر خاراندن هم نداریم، چه برسد به نامه نوشتن، ولی باز هم چشم!»
دستهایش را به نشانه احترام روی چشمش گذاشت.
مادرم چشمهایش را بوسید و گفت:« نمیخواهم وقتت را بگیرم. اگه نرسیدی یک کاغذ سفید که بفرستی کافی هست. فقط اسمت را روی نامه بنویس تا بدانیم زندهای.»
آخرین نامهاش سفید بود؛ سفیدِ سفید. همانطور که مادر گفته بود. اما برگ سفید معنا داشت، معنایی که هنوز هم به آن نرسیدیم.
مادر شهید میگفت شیرینی بزرگ شدنش را نچشیدم، اولین اعزامش کوچکترین سایز لباس بسیج آنقدر برایش بزرگ بود که آستینهایش را چندبار تا زده بود و بار آخر آنقدر قدش بلند شده بود که موقع خداحافظی خم شد تا ببوسمش.
سه روز بیخبری در مرحله شناسایی
یکی از همرزمان شهید پازوکی نقل میکند: سه روز بیخبری از علیاصغر کافی بود که از او قطع امید کنیم. رفته بود شناسایی، داشتیم مطمئن میشدیم که یا اسیر شده یا شهید. وقتی نیمهجان بود، بچههای خط پیدایش کردند. ریختیم سرش. نزدیک بود آن نیمهجانش را هم بگیریم.
میگفت: شب اول موقع برگشت راه را گم کردم، گیر افتادم. مجبور شدم بالای درخت قایم شوم. عراقیها هم تا صبح زدند و رقصیدند. هر چه میلشون بود خوردند. اگر ترس از اسارت نداشتم، یکی را زنده نمیگذاشتم.
شهید پازوکی در وصیتنامه خود گفته است: مولای من! تو خود میدانی که تنها آرزوی من رسیدن به لقای توست، پس این مرغ پر و بال شکسته را از قفس مظالم نفس و بند شیطان رجیم آزاد کن و در هوای عشق و محبت اجازه پرواز ده! شهادت در راهت را نصیبم گردان!
در بخشی دیگر از وصیتنامه این شهید والامقام آمده است: حال که اسلام خون میخواهد و احتیاج به فداکاری و جانفشانی دارد، من هم جان ناقابلم را در کف اخلاص نهاده و امیدورام که خداوند متعال مرا بپذیرد و قلم عفو بر گناهانم بکشد. تنها امیدم به رحمت، لطف و کرم اوست؛ زیرا در طول عمر نتوانستم ذخیرهای برای آخرتم جمع کنم.
نقش رزمندگان استان سمنان در دوران دفاع مقدس
به گزارش خبرنگار ایرنا، دوران هشت ساله دفاع مقدس برگ افتخاری در دفتر غیرت و مردانگی ایرانیان رقم زد، مردم استان سمنان با اعزام تعداد قابل توجه رزمندگان به این نبرد، جزو سه استان برتر در تقدیم بیشترین تعداد شهید در کشور است؛ مدالی که از هر رنگی بالاتر و آرمانی جاودان را یادآور است.
رزمندگان سلحشور و دلیر ایران اسلامی طی هشت سال دفاع مقدس بیش از ۱۰۰ عملیات محدود نیمهگسترده و گسترده انجام دادند و با مدیریت تحسینبرانگیز نظامی و پرورش قوای رزمی توانستند با قاطعیت از تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران دفاع کنند.
نیروهای اعزامی از استان سمنان نیز در ۵۵ عملیات شامل ۲۴ عملیات توسط سپاه و بسیج، ۱۱۰ عملیات توسط لشکر ۵۸ تکاور ذوالفقار ارتش و ۲۰ عملیات توسط جهادسازندگی، شرکت و نقش فعال و اثرگذاری را ایفا کردند.
جمعیت استان سمنان در سال ۱۳۵۵ حدود ۲۸۹ هزار و ۴۶۰ نفر و کمتر از یک درصد از جمعیت کشور بود که با توجه به جمعیت آن زمان استان، تقدیم سه هزار شهید بیانگر این مدعاست که مردم این خطه تمامقد برای دفاع از انقلاب در صحنه حضور داشتند.
جنگ تحمیلی در دهه ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ اتفاق افتاد و اگر ملاک محاسبه جمعیت کل کشور و استان سمنان را در سال ۱۳۶۵ قرار دهیم، میتوان گفت جمعیت کل کشور در سال ۶۵ حدود ۴۹ میلیون و ۴۴۵ هزار نفر و جمعیت استان سمنان نیز در آن سال ۴۱۷ هزار ۳۵ نفر بود.
مقایسه آماری فوق چنین نشان می دهد که در کل کشور بر اساس جمعیت سال مورد اشاره، معادل ۴۴ صدم درصد یعنی یک نفر در ۲۲۶ نفر به فیض شهادت نائل آمدند، این رقم در استان سمنان ۶۹ صدم درصد یعنی یک نفر در هر ۱۴۵ نفر جمعیت استان بود.
سمنان به تناسب جمعیت کشور و شهدا، یک و هفت دهم برابر میانگین کشوری شهید تقدیم میهن کرده است و بیش از ۹۷ درصد از شهدا مربوط به دفاع مقدس هستند و همه این سروقامتان و مدافعان وطن در خطوط مقدم و مناطق جنگی به شهادت رسیدند.
مقایسه آماری شهیدان بسیجی استان سمنان با کشور نشان میدهد که از مجموع یک میلیون و ۹۳۰ هزار بسیجی رزمنده در کشور، ۹۵۰ هزار نفر به شهادت رسیدند و معادل چهار و ۹ دهم درصد کل رزمندگان و سهم استان سمنان از شهدای بسیجی یکهزار و ۵۷۴ نفر است که معادل پنج و چهار دهم درصد رزمندگان استان محسوب میشود.
همگام با بسیجیان، حضور پاسداران به عنوان فرماندهان و همرزمان آنان در جبهههای جنگ بسیار چشمگیر بود. به طوری که طبق آمارهای موجود تعداد ۳۱۶ نفر از پاسداران استان سمنان یعنی به ازای هر پنج نفر یک نفر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و طبق آمار رسمی اعلام شده، تعداد سه هزار و ۱۰۰ نفر از اعضای داوطلب تحت امر جهاد در طول دفاع مقدس به شهادت رسیدند که با توجه به تناسب آمار کشور، معادل یک و نیم درصد آمار کل شهدای کشور میشود.
نگاهی به آمار رزمندگان و شهدای استان سمنان
شمار شهدای جهاد در استان سمنان به حدود ۱۱۳ نفر میرسد که معادل چهار درصد از آمار کل شهدای استان را تشکیل میدهد و بر پایه گزارشها، آمار شهدای جهاد استان با ۱۱۳ نفر معادل سه و ۶ دهم درصد از کل شهدای جهاد کشور را شامل میشود که بیش از سه برابر میانگین کشوری را به خود اختصاص داده است.
از سه هزار شهید استان سمنان، ۲۲۰ نفر ورزشکار و ۹۶ شهید در عرصه بهداشت و درمان به فیض شهادت رسیدند و ۷۰۰ نفر از رزمندگان جبهههای جنگ حق علیه باطل که از این حوزه عازم نبرد شده بودند نیز به جایگاه والای جانبازی نائل آمدند.
از مجموع ۹۶ شهید بهداشت و درمان دفاع مقدس استان سمنان، یک شهید پزشک بود، ۶ شهید نیز بهداشت و پزشکیار، ۵۶ شهید امدادگر، ۹ شهید حامل مجروحان، ۹ شهید راننده آمبولانس و ۱۸ شهید نیز بهداشتیار و عضو کادر بهداشت و درمان رزمندگان دفاع مقدس بودند که به شهادت رسیدند.
شمار کل جانبازان استان سمنان هفت هزار و ۲۰۰ نفر است که از این تعداد یکهزار و ۸۰۷ نفر از جانبازان استان را جانبازان شیمیایی تشکیل میدهند. ۲۰۷ نفر دارای بیش از ۲۵ درصد جانبازی هستند.
طبق گزارشها، در کشور به ازای هر ۱۲۴ نفر یک نفر جانباز و در استان سمنان به ازای هر ۵۸ نفر یک نفر در دوران دفاع مقدس جانباز شدند و استان سمنان بیش از ۲ و یک دهم برابر میانگین کشوری جانباز دارد و همچنین یکهزار و ۷۴۷ نفر از این جانبازان بیش از ۲۵ درصد جانبازی دارند.
برنامهریزی برای دومین کنگره شهدای استان سمنان در بهار ۱۴۰۳
سمنان به عنوان یکی از استانهای سرآمد دوران دفاع مقدس و جزو سه استان دارای بیشترین تعداد شهدا به نسبت جمعیت برای پاسداری از کیان نظام جمهوری اسلامی، به منظور تحقق منویات رهبر معظم انقلاب در زمینه جهاد تبیین و مقابله با جنگ ترکیبی و تهاجم فرهنگی دشمنان وارد میدان شده است و برگزاری هشت اجلاسیه در هشت شهرستان استان سمنان برنامهریزی شد تا در نهایت هشت اجلاسیه به دومین کنگره سه هزار شهید در بهار سال ۱۴۰۳ مزین شود.
برگزاری اجلاسیه شهدا در هر شهرستان استان سمنان در واقع اقدامی برای معرفی شهدای هر شهرستان به نسل امروز آن شهرستان است که در نهایت تمامی مردم استان سمنان و دیگر استانها در نقاط مختلف کشور در «کنگره سههزار شهید استان سمنان» با تمامی شهدا و خط مشی و سیره این بزرگواران همیشهجاودان بیش از پیش آشنا شوند تا راه بر توطئه دشمنان سد شود.
نظر شما