حیات سیاسی احزاب در حفظ رقیب است/ مشارکت در انتخابات موجب کارآمدی می‌شود

اصفهان-ایرنا- مفهوم مشارکت همه آن چیزیست که به انتخابات اعتبار می بخشد و در این میان پُرواضح است که «شبکه های اجتماعی» به عنوان در دسترس ترین و فراگیرترین ابزار فناوری سهم بسزایی در جریان آفرینی سیاسی کشور و ایجاد شور انتخاباتی دارد؛ همانطور که روزنامه و بعدها رادیو به عنوان رسانه های ارتباطی آغازگر تحولات و رُخدادهای مهم بودند.

به گزارش ایرنا؛ مشارکت حداکثری مردم در انتخاباتِ امسال موضوعی است که از مدت ها پیش دشمن آن را هدف قرار داده و با بهره گیری از انبوه رسانه های تبلیغی برای کمرنگ کردن آن تلاش می کند.

این در حالی است که مشارکت، امنیت، سلامت و رقابت چهار راهبُرد اساسی مورد اشاره رهبر معظم انقلاب برای برگزاری انتخاباتِ امسال است.

مقوله شبکه های اجتماعی و فضای مجازی که حالا به ابزار معمول و رایجِ در دسترس مردم تبدیل شده یکی از ظرفیت های قابل برنامه ریزی برای تقویت مشارکت انتخاباتی و کُنشگری سیاسی است، اما آنچه در این میان اهمیت دارد اینکه به همان اندازه که این ابزار مُدرنِ کابردی تنور انتخابات را روشن نگه می دارد می تواند آسیب زا نیز باشد؛ به عبارتی پدیده اینترنت و شبکه های اجتماعی همواره به مثابه شمشیر دو لبه است که نقش آن در بزنگاه های حساس بیش از پیش آشکار می‌شود.

به همین منظور زوایای مختلف این مساله و فرصت ها و تهدیدهای آن در میزگردی با موضوع «شبکه های اجتماعی و شور انتخاباتی» که روز جمعه در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) اصفهان برگزار شد، مورد واکاوی قرار گرفت.

حسین مسعودنیا دانشیار گروه علوم سیاسی و عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان، شاهین حدادی‌پور عضو جامعه اسلامی مهندسان استان اصفهان و متخصص مطالعات فرهنگی و رسانه، احسان امینی عضو حزب ندای ایرانیان و شورای جبهه اصلاحات استان اصفهان و سیدمحمد سجادزاده جامعه شناس و کارشناس رسانه و مسائل اجتماعی در این میزگرد حضور داشتند.

شبکه های اجتماعی و شورِ انتخاباتی + فیلم

فعالان و اندیشمندان سیاسی اصفهان در این میزگرد به تحلیل چرایی شرکت در انتخابات و الزامات شور انتخاباتی در شبکه های اجتماعی پرداختند.

ایرنا: با قدردانی از اینکه دعوت ما را پذیرفتید؛ ابتدا ضرورت مشارکت در انتخابات، چرایی رای دادن و سهیم بودن در رویدادهای سیاسی کشور را تبیین کنید. اهمیت این مساله در چیست؟

مسعود نیا، استاد دانشگاه: مشارکت در انتخابات برای نظام به مثابه آب برای زاینده رود است.

مبنای شکلگیری نظام بر پایه جمهوریت و اسلامیت است. با تدوین قانون اساسی زمینه برای مشارکت مردم در پایین ترین سطح سیاسی یعنی شورا تا بالاترین آن مجلس خبرگان فراهم شد. بررسی ها نشان داده شرط تداوم انقلاب ها در سطح جهان مردمی بودن آن‌ها بوده است، همچنانکه عمده ترین دلیل فروپاشی حکومت ها مانند شوروی این بود که آن‌ها نتوانستند به فراخور شرایط روز پاسخگوی نسل های جدید باشند. بنابراین مفهوم مشارکت برای نظام به مثابه آب برای زاینده رود است. در نظام های مردمی باید مشارکت وجود داشته باشد و بتدریج تقویت شود. اما واقعیت این است که عواملی سبب شد به مرور زمان میزان مشارکت مردم در رخدادهای سیاسی کشور کاهش پیدا کند. به عنوان نمونه میزان مشارکت در مجلس یازدهم و انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم کاهش یافت و این یک پیام دارد که باید آسیب شناسی شود.

ایرنا: این اتفاق را از منظر رفتارشناسی سیاسی چگونه ارزیابی می کنید؟

مسعود نیا، استاد دانشگاه: احزاب ما نتواستند این را بپذیرند که حیات سیاسی آن‌ها در گرو بقای رقیب آن‌هاست. این موضوع دلزدگی سیاسی را گسترش داده است.

در رفتار شناسی سیاسی نباید رفتار را به یک عامل ربط بدهیم بلکه باید ریشه ها را پیدا کنیم. مشارکت در انتخابات بحث گسترده ای است که عوامل مختلف آن را ایجاد می کنند. برای مشارکت در انتخابات باید انگیزه وجود داشته باشد. این انگیزه می تواند اقتصادی، عقلانی و یا حتی برآمده از دین باشد. در واقع زمانی اقدام به کنشگری انتخاباتی می کنیم که انگیزه داشته باشیم، بنابراین باید دید این انگیزه را با چه مکانیسم هایی می توانیم ایجاد کنیم.

در جامعه سنتی، بزرگان دینی این نقش را داشتند اما جامعه فعلی ایران متحول شده و در این میان یکی از مشکلات این است که جایگزینی برای نهادهای سنتی نداریم. به عبارتی « پا در سُنت و سَر در تجدد داریم» یعنی وقتی این ساختارهای سنتی جایگاه خود را از دست داد ما نتوانستیم به فراخور شرایط نهادهای جایگزین ایجاد کنیم.

بنابراین باید مشارکت مبتنی بر مهندسی اجتماعی را جایگزین کنیم. اکنون رفتار سیاسی نخبگان ما باعث شتاب در ایجاد شکاف اجتماعی شده است. رهبر معظم انقلاب در یک سخنرانی در قزوین به صراحت به این نکته اشاره کردند و گفتند « وقتی قرمز معنا دارد که آبی معنا داشته باشد» اما گروه های سیاسی ما نتواستند این را بپذیرند که حیات سیاسی آن‌ها در گرو بقای رقیب آن‌هاست. این سیاست حذفی در همه حوزه ها از جمله حکمرانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی موج دلزدگی ایجاد می کند و پیامدهای مخرب دارد. اینکه نخبگان سیاسی ما پیوسته در حال مُچ گیری هستند سبب شده علاقه مردم به مشارکت کم شود، این در حالی است که در همه تئوری های رفتارشناسی رابطه مستقیم بین رضایتمندی اجتماعی و کنشگری سیاسی وجود دارد.

ایرنا: نشانه های این دلزدگی سیاسی چیست؟ چه راهکاری برای رفع آن پیشنهاد می کنید؟

مسعود نیا، استاد دانشگاه: ببینید به عنوان نمونه اکنون این تصور در بین افراد جامعه به وجود آمده که بیشتر مدیران کشور فاسد هستند؛ در حالی که واقعیت اینگونه نیست. اگر فساد در بخشی وجود دارد نباید گفت سیستماتیک شده زیرا با وجود نهادهای بازرسی و نظارتی نمی توان براحتی این مساله را به همه مدیران تعمیم داد. یا نمونه دیگر اینکه مردم به این نتیجه رسیده اند که هیچ جناحی کارایی و توان ایجاد تغییر ندارد و نسبت به جریان های سیاسی قطع امید کرده اند. شعار «نه اصلاح طلب؛ نه اصولگرا» که مردم در جریان های سال ۹۶ می دادند پیام معناداری داشت، اینکه مردم گزینه دیگری را می طلبند. واقعیت دیگر اینکه آن‌ها می پرسند رای دادن چه اثری دارد.

در کنار این دلزدگی مردم تبلیغات منفی سازماندهی شده دشمن را نیز داریم، بنابراین مهم است بدانیم مشارکت نه تنها برای کارآمدی یک سیستم ضروری است بلکه تداوم حیات سیاسی نظام را نیز فراهم می کند؛ همچنانکه در مقاطعی که مشارکت انتخاباتی در سطح بالا بوده فشارهای بیرونی دشمنان راه بجایی نبرده است.

معتقدم مهمتر از مشارکت این است که چه کسی را انتخاب کنیم؛ ببینیم عیار و جایگاه او چیست ولو از جناح یا گروه سیاسی ما نباشد. یک دوره ای ارزش و کارآمدی استاد پرورش نماینده مردم اصفهان با کُل مجلس برابری می کرد. بنابراین جهت کرسی های سیاسی را نباید براساس قدرت تعیین کرد. شما ببینید جریان هایی مانند شاسی بلند یا پول پاشی چگونه افکار عمومی را بدبین کرده است. نخبگان ما باید اجماع در رقابت سیاسی را یاد بگیرند تا در سایه آن بتوانند مردم را به مشارکت ترغیب کنند. ما هرچه داریم حتی اداره جنگ تحمیلی به پُشتوانه مشارکت مردم است.

امینی، عضو شورای جبهه اصلاحات استان اصفهان: مساله اصلی در شرایط فعلی این است که «چه کسی رای می دهد»؛ جامعه ما اکنون از دغدغه اینکه «چی کسی رای می آورد» عبور کرده است.

دلیل اینکه در دوره های اخیر مشارکت انتخاباتی افول پیدا کرده اقلیتی در کشور است که اعتقادی به رای مردم ندارد، زیرا منافع آن‌ها در نبود این مشارکت است. از طرفی حذف رُقبای سیاسی مشارکت را پایین آورده و در این شرایط این گروه اقلیت دوباره قدرت را به دست می گیرند. بنابراین عده ای که مطلوب آن‌ها فضای فعلی است حتی تلاش نمی کنند که موانع مشارکت برطرف شود.

نکته مهم اینکه به همان اندازه که انتخابات یک نهاد با ارزش و دموکراتیک است به همان اندازه می تواند تبدیل به نهاد بی ارزش، کاریکاتوری، فرمایشی و دستوری شود. با همه این تفاسیر، معتقدم صندوق رای یک دستاورد از زمان مشروطه است که باید آن را حفظ کرد.

انتخابات وقتی ارزشمند و استاندارد است که مساله آزادی بیان، احزاب و رسانه در آن رعایت شده باشد؛ نمی شود یک طیف یا گروه سیاسی را از صحنه حذف کرد و سپس انتظار داشت همان گروه مردم را برای شرکت در انتخابات ترغیب کند.

مسعود نیا، استاد دانشگاه: مُبرهن است که یک حزب برای کمک به مشارکت انتخاباتی باید کاندیدا داشته باشد و سوال اینجاست در نبود این مساله، چه انگیزه ای برای مشارکت افزایی وجود خواهد داشت؟

امینی، فعال سیاسی اصلاح طلب: ما چهره های شاخص حزبمان را در همه استان‌ها برای ثبت نام در انتخابات ترغیب کردیم اما جز تعداد محدود صلاحیت بقیه تایید نشد.

مسعود نیا، استاد دانشگاه: بنابراین اعتماد شاه کلید این موضوع است؛ اکنون سرمایه اجتماعی و اعتماد سیاسی کاهش پیدا کرده و حتی از بین رفته است که برای احیای آن باید زمینه برای مشارکت فراهم شود. گروه های سیاسی ما از رقابت نترسند؛ ممکن است من چهار سال از قدرت به دور باشم اما نتیجه ای که مشارکت من برای کشور بدنبال دارد مهمتر است.

سجاد زاده، جامعه شناس و کارشناس رسانه: همه گروه های سیاسی کشور در وضعیت فعلی سهیم بوده اند. پرداختن به خُرده رویدادها تقلیل مساله است نه تحلیل آن، شاکله انتخابات ما سالم است اما مردم نسبت به کارآمدی صندوق رای تردید دارند و از خود می پرسند رای بدهیم که چه بشود.

تحلیل انتخاب های مردم تاکنون و رفتار سیاسی آن‌ها پیش از انقلاب و پس از پیروزی تا به امروز؛ نشان می دهد که سرمایه اجتماعی مردم رفته رفته در حال کاهش است و هیچکدام از جریان ها و سلایق سیاسی کشور نمی توانند نقش خود در ایجاد این بی اعتمادی را منکر شوند. در واقع همه آن ها در ارتفاع پیدا کردن این دیوار بی اعتمادی به حاکمیت نقش داشته اند. مردم تحلیلشان این است که جریان چپ و راست در کشور نتوانسته مشکلات را حل کند. اندک نمایندگانی هم که بطور واقعی دغدغه دارند در گردباد سیاسی فراکسیون ها و کمیسیون های مجلس گُم می شوند.

بنابراین وضعیت فعلی کشور محصول این دولت و آن دولت نیست؛ بلکه نتیجه جریان های مختلف سیاسی است که در تعارض باهم بیشتر منافع خود را دنبال کرده اند تا خواسته های مردم و اینگونه به این بی اعتمادی دامن زده اند.

مردم در صندوق رای کارآمدی را نمی بینند؛ زیرا از نتایج انتخابات در گذشته دستاورد ملموسی ندیدند. بنابراین من هم با این موافقم که مهم این است چه کسی رای می دهد؛ نه اینکه به چه کسی رای بدهیم. بخشی از این ناامیدی به ساختار مجلس بر می گردد؛ برخی افراد مجلس را نمی شناسند یا اختیارات نمایندگان را نمی دانند. این رویه چیزی را اصلاح نمی کند زیرا گاهی موانع پیچیده ای سر راه نمایندگان است. گاهی اثرگذاری نماینده آنگونه نیست که در جامعه گفته می شود. از طرفی ساختار رای آوری در کشور بطور معمول مبتنی بر قبیله سالاری و فریب دادن مردم با وعده پردازی است که چیزی جز بی اعتمادی فزاینده از آن حاصل نمی شود.

مسعودنیا، استاد دانشگاه: فراتر از بحث نمایندگی مجلس از مهمترین آسیب هایی که نظام باید با آن مقابله کند این است که انتظاراتی در جامعه تعریف شده که پتانسیل پاسخ به آن وجود ندارد و وعده پردازی نمایندگان نیز به این مساله دامن زده است.

ایرنا: در این شرایط؛ راهکار بازگشت اعتماد چیست؟

سجادزاده؛ جامعه شناس و کارشناس رسانه: باور ما این است که سالم ترین ساختار انتخابات را داریم اما وقتی به اجرا می رسیم می بینیم که کاندیداها فرقی نمی کند در چه سطحی؛ انتخابات شورا، یا مجلس یا ریاست جمهوری براحتی دروغ می گویند و دیوار حاشا نیز برای آن‌ها همیشه بلند بوده است.

در این شرایط حاکمیت باید کمک کند مردم بتوانند تحلیل دقیق و علمی از موضوعات داشته باشند. انتخابات بلوغ انتخابگری مردم است؛ اگر حاکمیت را به معنای والد مردم در نظر بگیریم تلاش نکرده است قوه انتخابگری مردم را تقویت کند. حکومت ها باید ظرفیت هایی فراهم کنند که مردم به انتخاب های درست برسند. اما هنوز الگوی انتخاب مردم حتی در رقابت شوراهای شهر و روستا بر اساس قوم گرایی و معیارهای شبیه به آن است.

مسعود نیا، استاد دانشگاه: در همین زمینه باید فرایندی را طراحی کنیم که مُنتخبان مردم مجبور بشوند پاسخگو باشند. باید زمینه چرخش نخبگان فراهم شود. برخی فقط بدنبال موج های سیاسی و بدون برخورداری از کارآمدی روی کار آمده اند و بدون توجه به عملکردهای خود همواره توپ را در زمین طرف های سیاسی مقابل می اندازند. معتقدم اگر احزاب ما که اکنون تعدادشان به ۲۰۰ می رسد به سه حزب تبدیل شوند و همواره پاسخگوی عملکرد خود باشند مردم به آن بلوغ سیاسی مورد انتظار می رسند و مشارکت نیز افزایش می یابد؛ در این شرایط چنانچه کاستی ها و نواقصی هم وجود داشته باشد آن را به پای انتخاب های خود می نویسند نه حاکمیت.

حدادی پور، متخصص مطالعات فرهنگی و رسانه: نمونه ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی جایی دیده نمی شود و ما نمی توانیم از درون مایه نظام که مشارکت و مردمی بودن است دست برداریم، علاوه بر این چنین ظرفیتی در قانون اساسی کشور دیده شده و به آن پرداخته ایم.

جامعه ایرانی همواره تمایل به تحول خواهی داشته و از نهضت مشروطه تا به امروز همواره مردم خواهان وضعیت مطلوب تر بوده اند. انقلاب اسلامی ایران محصول همین نگاهِ مُدرن مردم است، نمونه ساختار سیاسی نظام ما جایی دیده نمی شود. شاکله انقلاب با مشارکت جدی و فعال مردمی ساخته شده و نمی توانیم از این سابقه تاریخی خود دست برداریم این نگاه تاریخی ما را مُلزم کرده که انتخابات باید با شکوه برگزار شود.

از طرفی مشارکت نیازمند توجه به ظرفیت های قانون اساسی است. ما با همه این ضعف ها رشد کردیم اما ذهنیت جامعه نسبت به پیشرفت ها مثبت نیست. بطور یقین متناسب با این پیشرفت فشارها از طرف دشمنان نیز بیشتر است. در این میان مشارکت بالای مردمی می تواند قدرت چانه زنی ما را در محافل بین المللی بیشتر کند. مسائل منطقه ای نیز در ضرورت این مشارکت حائز اهمیت است.

ایرنا: با این مقدمه و اتفاق نظر که مشارکت در انتخابات یک ضرورت اساسی است، اکنون با توجه به راهی که کشور آمده، شرایط فعلی و چشم انداز آینده ایران، شبکه های اجتماعی چگونه می تواند بر این مساله تاثیر بگذارد؟ به نظر شما بزرگترین رویداد سیاسی کشور در سایه فضای مجازی و اقتضائات آن چگونه خواهد بود و فرصت ها و تهدیدهای این مقوله چیست؟

مسعود نیا، استاد دانشگاه: پژوهش ها و رساله های اساتید دانشگاه نشان داده شبکه های اجتماعی و دنیای مجازی در میزان مشارکت و جهت دهی به رای دهندگان نقش محوری و اساسی دارد؛ اگرچه این شبکه ها بیش از اندازه برجسته شده اند.

نکته نخست در این رابطه اینکه شبکه های اجتماعی را مجازی نگوییم؛ چرا که آن‌ها یک حقیقت و واقعیت نه تنها در ایران بلکه در همه جهان هستند که از یک طرف مرزهای جغرافیا را به هم نزدیک کرده و از طرفی باعث گُسستگی اجتماعی شده اند.

اگر جامعه ای بودیم که تعداد رسانه های همگانی ما بیش از یک تلویزیون رسمی بود، شبکه های اجتماعی به اینگونه برجسته نمی شدند. هر کدام از دولت هایی که بر سرکار بوده اند رویکردهای خاص خود را با توجه به شرایط نسبت به این مساله داشتند. نکته مهم آنکه هر چیزی را که نسبت به آن حساسیت ایجاد کردیم جامعه بیشتر به سمت آن کشیده شد. با رویکرد فیلترینگ نیازِ اجتناب ناپذیر به فیلترشکن ها ایجاد شد و این موضوع باعث شد دنیای مجازی هم مشابه همه بخش های کشور دچار سیاست زدگی شود.

شبکه های اجتماعی نقش اطلاع رسانی را تقویت می کنند و نباید همیشه به این ظرفیت نگاه بد داشت. اگر دولت و حاکمیت می خواهد میزان مشارکت بالا برود یک راهکار این است که سطح فیلترینگ را بسرعت کاهش دهد و گردش مالی و بازار گرمیِ حاصل از فروش فیلترشکن را مدیریت کند.

سجاد زاده، جامعه شناس و کارشناس رسانه: شبکه های اجتماعی در حال تعمیق گسل های اجتماعی و تهدید انسجام در ایران هستند. حاکمیت باید برای تقویت قوه انتخابگری و تفکر انتقادی مردم تلاش کند. معتقدم سیاست های سلبی در این زمینه آنچنان راهگُشا نبوده است.

فضای مجازی مساله همه دنیاست و تازه ترین نمود آن؛ هوش مصنوعی است که به زودی جای شبکه های اجتماعی را می گیرد. در دنیای امروز محل اکتساب مردم برای آگاهی تغییر پیدا کرده و کمتر کسی به روزنامه و تلویزیون بسنده می کند. سبک زندگی، رفتارهای سیاسی، نگرش های دینی و حتی مسائل خصوصی مردم از این فضا تاثیر پذیرفته است.

معتقدم رفع فیلترینگ گره ای از نوع رفتارهای سیاسی مردم باز نمی کند. اینکه بخواهیم با ابزار دیروز رفتار آینده را تحلیل کنیم خطاست. شبکه های اجتماعی به همان اندازه که می تواند مفید باشد آسیب زا نیز هست. تهدید این شبکه ها این است که اکنون مفهوم انسجام اجتماعی و هویت مشترک ملی را نشانه گرفته اند و گسل های اجتماعی را بیشتر کرده اند.

مسعود نیا، استاد دانشگاه: باید بنیان های هویتی را آنقدر تقویت کرده باشیم که مخاطبان شبکه های اجتماعی ملیت را در درون کشور بیابند و نه بیرون؛ وقتی همه نیازهای مردم را پیش بینی کرده باشیم در می یابیم که تنها با فیلترینگ مشکل حل نمی شود. از طرفی متن جامعه و واقعیت ها باید به تصویر کشیده شود نه اینکه در رسانه های ما جور دیگری روایت شود؛ به عنوان مثال سبک زندگی لاکچری که در بسیاری از پیام های بازرگانی صدا و سیما به تصویر کشیده می شود مطابق با آنچه در اکثریت جامعه می بینیم نیست.

سجاد زاده، جامعه شناس و کارشناس رسانه: همینطور است؛ سیاست های سلبی در این زمینه آنچنان راهگُشا نبوده و بجای آن باید به تولید محتوای استاندارد در این فضا می پرداختیم. در واقع انتخابگری مردم تعیین می کند که برای کسب آگاهی سراغ هر جایی نروند. شبکه های اجتماعی نهان و آشکار زندگی ما را تغییر داده اند. بزرگترین خدمتی که حکومت ها در حوزه آینده فضای مجازی می توانند بکنند این است که رشد تفکر انتقادی و قوه انتخابگری مردم را تسهیل کنند و تشخیص درست از غلط در این فضاها به مردم آموزش داده شود.

حدادی پور، متخصص مطالعات فرهنگی و رسانه: باید تضارب افکار بطور واقعی شکل بگیرد و احزاب در فضای مجازی با شناسنامه و هویت معلوم برای این مساله زمینه سازی کنند.

تکنولوژی همواره در تحرکات سیاسی نقش داشته است. با وجود اینکه قانون اساسی به احزاب نگاه جدی دارد، احزاب هنوز فضای شناسنامه دار و شُعبه شفاف مجازی ندارند. بنابراین در نبود جریان جاندار احزاب، رسانه های مجازی این نقش را بر عهده گرفته اند. همانگونه که رفتار سلبی با ماهواره مشکل را حل نکرد معتقدم باید نرم تر با تکنولوژی رفتار کرد. باید به احزاب سیاسی میدان داد تا در این فضا سرمایه گذاری کنند و نسبت به آن بی توجه نباشند. نگاه های امنیتی، تهدیدآمیز و نگرش منفی نسبت به شبکه های اجتماعی باید تعدیل شود.

در شرایطی که زیست مجازی مردم محدود شده، حاکمیت باید برنامه داشته باشد. احزاب و تشکل های سیاسیِ با شناسنامه باید برای فعالیت در شبکه های مجازی برنامه جدی داشته باشند تا عرصه بر آشوبگران و باج نیوزها تنگ شود. در فضای مجازی نباید شرایطی را فراهم کرد که افراد بی هویت هر طور که می خواهند فعالیت کنند. از طرفی باید به قانون اساسی برگردیم و با آزادی بیان، قلم و نگاه ها در آستانه انتخابات زمینه مشارکت را بیشتر فراهم کنیم.

برجسته سازی مساله انتخابات با محوریت تضارب افکار باید قوت بگیرد. گره های ذهنی مردم باید با استفاده از ظرفیت شبکه های اجتماعی تبیین شود. تولید محتوای مناسب برای نسل جدید ضروری است. حتی همین شیوه رای گیری اکنون مساله ساز شده است. انتخابات باید ساده سازی شود. روش های سنتی دیگر کارساز نیست. جوان امروز می خواهد از خانه و با بهره گیری از فناوری رای خود را بدهد.

مسعود نیا، استاد دانشگاه :موافقم؛ فضای مجازی در این شرایط برنامه ریزی را هموار می کند. برای نمونه در دوران کرونا و پساکرونا این ظرفیت به کمک حاکمیت آمد و فروشگاه های اینترنتی یک تنه کالاهای مورد نیاز مردم را تامین می کردند. درست است که گاهی این فضا باعث ناامنی هایی هم شد اما در بسیاری از کشورها وقتی اوضاع آرام می شود محدودیت ها نیز برداشته می شود.

امینی، فعال سیاسی اصلاح طلب: محدودیت های اعمال شده در فضای مجازی متولی یا پاسخگوی مشخصی ندارد و فعلا به شورای عالی فضای مجازی سپرده شده است.

در هر صورت حاکمیت مسوول حل این مسائل است. اصل نهم قانون اساسی در جمهوری اسلامی ایران تکلیف را در این رابطه مشخص کرده است. هیچ فرد یا گروه یا مقام حق ندارد آزادی های مشروع را هر چند با وضع قوانین سلب کند. یکی از اقسام آزادی های مشروع دسترسی به اینترنت پرسرعت، کم هزینه و بدون فیلتر است. ماده ۳۳ حقوق شهروندی بر این مورد تاکید کرده است. بی توجهی به این موارد بی اعتمادی مردم را تشدید کرده است.

سجادزاده، جامعه شناس و کارشناس رسانه: اما باز هم تاکید می کنم تقلیل بی اعتمادی مردم به موضوعی فرعی مانند فیلترینگ درست نیست، آنقدر مسایل بزرگ داریم که این موضوع بین آن‌ها گُم است. بطور مثال وقتی بورس به عنوان نماد اقتصاد خصوصی مردم با این وضعیت مُواجه است آیا باید گفت تنها فیلترینگ در شکلگیری بی اعتمادی مردم تاثیر دارد.

امینی، فعال سیاسی اصلاح طلب: این خطای تحلیلی است که به این شیوه پاسخ دهیم و بگوییم فیلترینگ آدرس غلط دادن است؛ آن وقت حضور زنان در ورزشگاه و مسائل مشابه هم می شود آدرس غلط دادن. در حالی که هر یک از این چالش ها در جای خود مهم است و در کنار هم رفتارهای حاکمیت را شکل می دهد.

حدادی پور، متخصص مطالعات فرهنگی و رسانه: فضای مجازی با این شرایطی که دارد مناسب نیست. جذابیت و تعداد مخاطبان فضای مجازی بیشتر از رسانه های رسمی است که این مساله وقتی از آسیب ها صحبت می کنیم تهدید محسوب می شود. فضای لجام گسیخته و فعالیت سلبریتی ها در این فضا باید آسیب شناسی شود.

سجاد زاده، جامعه شناس و کارشناس رسانه: هیجان زدگی مفرط در فضای مجازی مشکل ساز شده است.

وقتی جامعه ای نیازها و دسترسی های اولیه مردم را فراهم می کند بتدریج آنها نیازهای مهمتر را خودخواسته کنار می گذارند، گرچه این سیاست ِخوبی نیست. اما اینگونه هم نباید باشد که در نبود رسانه شناسنامه دار اکنون شاهد هیجان زدگی مفرط در فضای مجازی باشیم که قابل کنترل هم نیست.

امینی، فعال سیاسی اصلاح طلب: انزوای نخبگان اجتماعی و سیاسی، جولان سلبریتی ها در فضای مجازی را بدنبال داشته است که باعث هزینه برای نظام شد.

حدادی پور، متخصص مطالعات فرهنگی و رسانه: یکی از اشکالات مجلس این است که اقلیتی از نمایندگان قوی هم نداشت. این مساله مهمی است؛ ما نیاز داریم احزاب ولو اگر فقط سه کاندید دارند به صحنه بیایند چراکه وجود جریان های مختلف سیاسی برای کشور لازم است.

امینی، فعال سیاسی اصلاح طلب: فیلترینگ تبدیل به یک تجارت و کسب و کار شده و این ها مسائلی است که نمی شود آن را انکار کرد.

سجاد زاده، جامعه شناس و کارشناس رسانه: مشکل این است که هنر گفت و گو نداریم و جامعه ای با رفتارهای هیجانی هستیم. برخی نیز بجای متقاعد کردن جامعه، جنجال ایجاد می کنند تا روی آن موج بخواهند اهداف خود را پیش ببرند. هر چه انتخاب ها براساس هیجان باشد خطای انتخاباتی را بیشتر می کند. وقتی سیستم مبتنی بر هیجان است، راه حلِ تقویت مشارکت انتخاباتی، تولید جریان عقلانیت به سود کشور است. تقویت بنیان های دانش رسانه ای و مهارت های رسانه ای در فضای مجازی مهم است. در غیر اینصورت شبکه های اجتماعی در نبود رسانه های شفاف تبدیل به ابزار خلق قدرت برای اشخاص و رسانه هایی می شوند که قدرت ندارند.

فضای مجازی فرصت های بی نظیری را خلق کرده است و در آینده به هوش مصنوعی گره می خورد. دنیای مدرن دنیای دیده شدن است و افراد براحتی میلیون ها مخاطب را بدون صرف هزینه های میلیاردیِ ساخت برنامه به خود جذب کنند. در دنیای امروز آدم های بی رسانه، رسانه دار شدند، هنر حاکمیت این است که مدیریت کند تا این فرایند به شکل درست انجام شود.

امینی، فعال سیاسی اصلاح طلب: اگر فرهنگ استفاده از فضای مجازی ایجاد نشود در حوزه هوش مصنوعی هم وضعیت بدتر می شود و این معضلات تبدیل به مساله امینتی می شود.

سجاد زاده، جامعه شناس و کارشناس رسانه: اینستاگرام اکنون تبدیل به ابررسانه شده، با این حال در آینده با فراگیر شدن هوش مصنوعی نمی توان به هیچ صوت یا تصویر یا فیلم اعتماد کرد بنابراین در این شرایط باید به سمت عقلانیت حرکت کنیم.

امینی، فعال سیاسی اصلاح طلب: پس می توانیم بگوییم که اندیشه منجمد و ایستا مانع مدیریت درست این فضاست، چرا که ارزش ها تغییر پیدا کرده و باید اقتضائات زمان را نیز در نظر گرفت.

حدادی پور، متخصص مطالعات فرهنگی و رسانه: ظرفیت جامعه ما برای رای دادن بالاست و بطور ذاتی آمادگی رای دادن وجود دارد، زیرا این یک عمل مدرن است، لذا باید ظرفیت ها را آزاد کنیم. مردم قابلیت رای دادن بالا دارند و می توان آرای بالایی گرفت. احزاب و جریان ها باید کمک کنند که عقلانیت فضای مجازی شکل بگیرد.

شبکه های اجتماعی و شورِ انتخاباتی + فیلم

به گزارش ایرنا؛ یکهزار و ۷۶۸ داوطلب در ۱۶ حوزه انتخابیه استان اصفهان ثبت نام خود را برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی نهایی کردند.

شُمار داوطلبان تأیید صلاحیت شده استان اصفهان برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی تاکنون ۵۷۳ نفر است.

همچنین ۳۷ نفر بعنوان داوطلب انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری در استان اصفهان ثبت‌نام کردند که صلاحیت ۱۲ نفر توسط شورای نگهبان تایید شد.

انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری روز جمعه ۱۱ اسفند سالجاری در سراسر کشور برگزار می‌شود.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha