به گزارش خبرنگار ایرنا، سی و یکم مردادماه سالروز تصویب قانون تشکیل وزارت دفاع در تقویم رسمی کشور به نام «روز صنعت دفاعی» نامگذاری شد تا جایگاه این صنعت راهبردی، به عنوان نماد موفق خودباوری، اتکا به توان داخلی و خودکفایی در یکی از مهمترین و سختترین عرصهها پاس داشته شود.
اقتدار و بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران مرهون مجاهدت و جانفشانی عزیزانی است که در راه اعتلا و قدرت بازدارندگی کشور از خون خود گذشتند و یکی از افرادی که در راه این اقتدار جان خویش را نثار کرد «شهید محمد عبدوس» از کارمندان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در سمنان بود که عصر یکشنبه ٢٢ خرداد ۱۴۰۱ در سن ۳۳ سالگی حین انجام ماموریت در منطقه عمومی سمنان به شهادت رسید.
۳۱ مرداد «روز صنعت دفاعی» بهانهای برای گوشزدکردن اقتدار دفاعی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و بهانهای برای ارج نهادن به شهدا و یاد کردن از نام مهندس «محمد عبدوس» فرزند سمنان و «شهید اقتدار دفاعی کشور» است که در راه سرافرازی کشور همچون پرستویی از عالم خاکی رخت بست و ملکوتی شد.
خوش رویی و صمیمیت در چهرهاش موج میزد با کسی احساس غریبگی نداشت، رفیق خاص همه بود، پدر نبود، اما احساس مسوولیت پدرانه داشت، از ساعات آغازین صبح تا شب مشغول کار و فعالیت بود، اما احساس خستگی نداشت. تک پسر خانواده بود، اما متکی به خود بود. جوان بود، اما پخته وبه مانند کوهی از تجربه. زنده بود، اما همچون شهید زندگی میکرد و چون شهید شد، همگی تازه فهمیدند چه شخصیتی داشت و محبوب همه بود.
خوش رویی و صمیمیت در چهرهاش موج میزد با کسی احساس غریبگی نداشت، رفیق خاص همه بود، پدر نبود، اما احساس مسوولیت پدرانه داشت. جوان بود، اما پخته و کوهی از تجربه. زنده بود اما همچون شهید زندگی میکرد و چون شهید شد همگی تازه فهمیدند چه شخصیتی بود.اقتدار و سربلندی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در بخش دفاعی نتیجه جانفشانی شهدایی است که از مرگ نهراسیدند و به دل خطر زدند و با تلاش و همت خود عزتمندی ایران عزیز را رقم زدند و اکنون خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) استان سمنان به مناسبت روز صنعت دفاعی کشور با پدر شهید عبدوس شهید اقتدار دفاعی کشور در این شهر گفت و گو کرد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
شهید محمد عبدوس فرزند نبیالله بیست و ششم آذر برابر با سالروز ولادت حضرت زینب(س) در سال ۱۳۶۸ در خانواده ای متدین و مذهبی و دوست دار اهل بیت (ع) و در عین حال ساده و بی آلایش در سمنان دیده به جهان گشود و در دامان مادری عفیف رشد یافت و در نهایت مایه افتخار ایران همیشه سرافراز و الگوی جوانان این مرز و بوم شد.
ایرنا: خودتان را معرفی کنید؟
عبدوس: نبی الله عبدوس و پدر شهید محمد عبدوس هستم. ۱۵ سال در سپاه شاغل بودم و در دوران هشت سال دفاع مقدس فعالیت داشتم و در ادامه در تشکیلات نیروی انتظامی مشغول به فعالیت بودم.
ایرنا: شهید عبدوس فرزند چندم خانواده بود؟
عبدوس: شهید، فرزند دوم و تک پسر خانواده پنج نفره ما بود.
ایرنا: تحصیلات شهید عبدوس را بفرمایید؟
عبدوس: شهید عبدوس دوره ابتدایی خود را در مدرسه رفاه سمنان گذراند و سپس به دلیل شغل بنده سه سال از تحصیل خود را در شهرستان شاهرود، سه سال در شهرستان کرمان گذراند و دوباره به سمنان آمدیم و دوره دبیرستان و دانشجویی را در سمنان گذراند. پسرم دوره کارشناسی را در رشته مهندسی مکانیک و کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت در دانشگاههای سمنان گذراند.
ایرنا: از ویژگیهای اخلاقی شهید عبدوس بگویید؟
عبدوس: لبخند، گشاده رویی و اخلاق خوش از خصوصیات بارز شهید عبدوس بود که تمام دوستان و اطرافیان به این موضوع اذعان دارند. احترام به پدر و مادر و بزرگترها یکی از ویژگیهای شاخص پسرم بود، به عنوان پدرش طی ۳۲ سال هیچگونه بیاحترامی و بیاعتنایی از او ندیدم و همیشه در حد توان به خواستههای پدر و مادر توجه میکرد.
شهید عبدوس اهل ورزش بود؟
عبدوس: بله. پسرم علاقمندی زیادی به ورزش داشت و حتماً یک ساعت در روز را به ورزش چه در منزل چه در باشگاه اختصاص میداد، (لبخندی بر لب داشت گویی قطار خاطرات در ذهنش با سرعت در حال حرکت بود) بیشتر به دوچرخه سواری علاقهمند بود و بعدازظهرها بعد از آمدن به خانه در پایان ساعت کاری به دوچرخه سواری میرفت و اگر شرایط آب و هوایی مناسب نبود پیادهروی میکرد و یا در منزل با وسایل ورزشی خود را سرگرم میکرد.
ایرنا: شهید عبدوس به مطالعه علاقهمند بود؟
عبدوس: مطالعه کتاب در موضوعات مختلف به ویژه اجتماعی از علاقه مندیهای شهید عبدوس بود و به واسطه اطلاعات کافی که داشت در محفل دوستان همیشه حرف برای گفتن داشت، یک عادت خود شهید عبددوس این بود که محمد کتابهایی را که میخرید بعد از مطالعه به دیگران هدیه میداد. زمانی که با اعلام خبر شهادت دوستانش به خانه ما آمده بودند میگفتند یک یا چند کتاب از محمد نزدشان به یادگار مانده است.
ایرنا: کدام خصوصیات اخلاقی شهید عبدوس برجسته است؟
عبدوس: محمد نماز اول وقت را هیچ وقت ترک نمیکرد با اذان صبح برای خواندن نماز بیدار میشد. بعد از نماز نمیخوابید و تا زمان رفتن به سر کار، دعا میخواند و ذکر میگفت(کمی تامل کرد، مهر سکوت بر زبان داشت ولی در ذهنش غوغایی بود ) میگفت صدای نجواهای صبحگاهیاش هنوز در گوشم است. زمزمههای روز آخرش هنوز در ذهنم نقش بسته ، پسرم دعای سحر و تعقیبات نماز را میخواند.
ایرنا: شهید عبدوس چگونه به فعالیت در صنعت دفاعی علاقهمند شد؟
عبدوس: زمان به گونهای پیش رفت و قسمت بر این شد که شهید عبدوس قبل از رفتن به سربازی در پژوهشکده هوافضای تهران با توجه به علاقهمندیاش در این زمینه جذب شد و به مدت ۲ سال همراه نیروهای متخصص در این پژوهشکده در زمینه طراحی قطعات هواپیما کار میکرد و در نهایت به دلیل سربازی مجبور شد فعالیت در این پژوهشکده را خاتمه دهد.
ایرنا: آیا خانواده با حضور شهید عبدوس به دور از خانواده در تهران موافق بودند؟
عبدوس: ( سکوت کرد و لبخندی پر از حرف چهرهاش را گرفته بود) این را بگویم شهید عبدوس بیشتر به اصرار مادرش درباره اینکه به سمنان برگردد با وجود اینکه میتوانست در تهران بماند و آینده دیگری برایش رقم بخورد، صرف نظر کرد و در سمنان ماند و این اقدام او همان در راستای احترام به پدر و مادر بود.
ایرنا: شهید عبدوس از چه سالی وارد فعالیت در صنعت دفاعی شد؟
عبدوس: (چشمانش در گوشهای خیره میشد گویی خاطرات همچون تصاویر زنده در مقابل دیدگانش عبور میکردند) انگار مقرر شده بود در هوافضای سمنان برود پس از مدتی بعد از اتمام سربازی هوافضا درخواست نیاز دادند و شهید عبدوس در آنجا مشغول به کار شد.
محمد ۲ سال در پژوهشکده هوا و فضا مشغول به کار بود بعد از سربازی ۲سال گذشت در هوافضای سمنان مشغول به فعالیت شد.
ایرنا: از همکاران شهید درباره تواناییها و استعدادهایش پرسیدید؟
عبدوس: (افت و خیز صدایش به گونهای تغییر کرده بود که میشد حس افتخار و رضایتمندی پدر از پسر را درک کرد) مسوولان در زمان شهادتش اذعان داشتند محمد یکی از نیروهای نخبه و موثر در مجموعه بود.
ایرنا: خاطره و یا جملهای از فرزندتان به یاد دارید که اکنون شما به عنوان پدر راه پسر را ادامه دهید؟
عبدوس: همه رفتارهای شهید عبدوس جذاب، خاطره و آموختنی بود، علاقهمندی شهید عبدوس به اهل بیت(ع) وصف نشدنی بود و خاطره این است که پنج سال پیش از شهادتش در ایام راهپیمایی اربعین حسینی عزم سفر به نجف و کربلا کرده بود و قرار بود همراه دوستانش در موکب لبیک یا حسین(ع) تا نجف برود و از آنجا تا کربلا در راهپیمایی اربعین شرکت کند. اما هر بار که با او تماس میگرفتیم میگفت در موکب لبیک یا حسین(ع) هستم و به او میگفتیم مگر قرار نبود در راهپیمایی شرکت کنی؟ او در پاسخ جمله زیبایی گفت که هنوز در ذهنم است اینکه « لذت خدمت به زائران کمتر از لذت شرکت در راهپیمایی اربعین نیست» و چنان رفاقت و علاقمندی به اهل بیت در در وجودش باقی ماند که هر سال عضو ثابت موکب لبیک یا حسین(ع) بود و در ایام پیادهروی اربعین به زائران خدمت رسانی میکرد. اکنون خودم در موکب لبیک یا حسین (ع) فعالیت دارم و طی همین روزها برای خدمت به زائران اربعین حسینی راهی میشوم.
ایرنا: شهید عبدوس ازدواج کرده بود؟
عبدوس: در تدارک خواستگاری بودیم، ازدواج نکرده بود شاید قسمت نبود.
ایرنا: آیا در خانواده شما تقابل نسل قدیم و جدید در زمان حضور شهید عبدوس وجود داشت؟
عبدوس: خانواده ما مذهبی هستند و از این رو هماهنگی مشترک بین خانواده و مشورت بین اعضای خانواده یک اصل مهم است که همین عامل موجب میشد ما مقابل یکدیگر نباشیم. میتوانم با جرات بگویم به دلیل نزدیکی اعتقادی تقابل نسل قدیم و جدید بین ما وجود نداشت.
ایرنا: شهید عبدوس اختلاف سلیقه با پدرش را چگونه بیان میکرد؟
عبدوس: تفاوت بین نسلی بین دهه ۶۰ و ۷۰ با افرادی که در دهه جنگ و انقلاب هستند وجود دارد، تصور و نگاهها موضوعات اختلافی بین نسل امروز و دیروز وجود داشت به طور مثال نوع لباس پوشیدن یکی از تفاوت سلیقه و اختلاف نسلی بود.
ایرنا: گفتید شهید عبدوس در نوع لباس پوشیدن با شما یعنی پدرش اختلاف سلیقه داشت؟
عبدوس: شهید عبدوس دوست داشت لباس آستین کوتاه بپوشد و من به عنوان پدری که از نسل قدیم و اهل سپاه بودم؛ دوست نداشتم. در قالب گفتوگوی پدر و پسری میگفتم دوست ندارم لباس آستین کوتاه بپوشی و از او خواهش میکردم نپوشد.
محمد میگفت پدر جان بیا بحث منطقی و قانع کننده داشته باشیم اینکه مردم میگویند و نگاه ظاهری است را رها و قبول کن نسل قدیم و جدید متفاوت است. محمد مطالعه خوبی داشت و جامعه را خوب میشناخت به من میگفت عکس شهید رجایی که جزو شهدای شاخص دولت است را نگاه کن در عکس با آستین کوتاه دیده میشود. محمد ادامه میداد و میگفت سردار سلیمانی پیش از شهادت ۲ یا چند بار توسط گزینش سپاه رد شد و وقتی از شهید سردار حاج قاسم سلیمانی موضوع را پرسیدند گفت بله درست است به دلیل پوشیدن آستین کوتاه از من ایراد گرفتند.
شهید عبدوس میگفت سردار سلیمانی شخصیت بزرگی بود که آستین کوتاه میپوشید. پسرم به خاطر و جستوجو، پشتوانه فکری قوی و منطقی داشت و از درون از دیدگاهش لذت میبردم و قانع میشدم ولی به او میگفتم اگر ممکن است رعایت کن. گفتمان منطقی بین پدر و پسر این بود.
ایرنا: آیا خاطرهای از نوع لباس پوشیدن شهید عبدوس دارید؟
عبدوس: شهید عبدوس در موضوعات مختلف باور داشت باید خودش باشد و افراد باید خود خودشان را در فاصله نسلی بپذیرند و علاقمندی خودش را بر اساس قانون، شرع و ضوابط داشته باشند. یادم میآید یک روز عصر تازه از سر کار برگشته بود که پیام آمد موکب لبیک یا حسین(ع) در مسجد المهدی(عج) سمنان جلسه دارد که همان زمان با لباس آستین کوتاه با رنگهای شادی که از سرکار آمده بود و دوست داشت اینطور لباس بپوشد و خودش باشد، عزم رفتن به جلسه کرد که مادرش به او گفت این رنگ لباس و آستین کوتاه با این تیپ میخواهی بروی مسجد و شهید عبدوس گفت بله و رفت.
یادم میآید یک روز عصر تازه از سر کار برگشته بود که پیام آمد موکب لبیک یا حسین(ع) سمنان جلسه دارد که همان زمان با لباس آستین کوتاه با رنگهای شادی که از سرکار آمده بود و دوست داشت اینطور لباس بپوشد و خودش باشد عزم رفتن به جلسه کرد.و اتفاقاً بعدها یک عکسی را از همان جلسه دیدم با افراد موثر و وزین شهر که نسل قدیم بودند و ایشان با همان لباس که خودش دوست داشت به ستونی تکیه داده بود و متفاوت از بقیه در قاب عکس حضور داشت.
ایرنا: کدام ویژگی رفتاری شهید عبدوس بیشتر جلب توجه میکرد؟
عبدوس: شهید عبدوس بر اساس باور خودش رفتار می کرد و میتوانم به جرات بگویم با سن کم هوای همه را داشت به همه احترام میگذاشت و هر کدام از دوستانش اذعان داشتند که رفیق خاص آنها بود.
دوستان موکب لبیک یا حسین(ع) افراد سنوسالداری هستند و از یک چیز لذت میبرم. اینکه فرزندم که جای فرزند آنها محسوب میشد. شهید عبدوس طوری رفتار کرده که اشک همه را درآورده است.
ایرنا: گفتید شهید عبدوس در کار خیر دستی بر آتش داشت؟
عبدوس: به عنوان پدر شهید قبل از شهادت پسرم خصوصیات پیدا و پنهان او برای من پدر ناشناخته بود روزی بعد از شهادتش که گوشی تلفن همراهش روشن بود، پیامکی از سوی کمیته امداد امام خمینی(ره) آمد که اگر نسبت به پرداخت کمک اقدام نکنید، فرزند از حمایت معنوی شما خارج میشود (این موضوع را داشته باشید تا ادامه را بگویم) هیچ چیز بدون دلیل و حکمت نیست و هیچ برگی بدون اراده خداوند نمیافتد (کمی مکث کرد و ادامه داد) همان روزها که این پیامک آمد یکی از بستگان نزدیک به کمیته امداد امام خمینی(ره) برای کمک به جامعه هدف این نهاد مراجعه و درخواست حمایت و سرپرستی معنوی فرزند داشت که مسوولان به او گفتند فرزند معنوی شهید عبدوس وجود دارد و میتوانی حمایت معنوی قرار دهی که همان موقع به خانمش(خاله شهید) زنگ زد و گفت از شهید هدیه گرفتم و طی صحبت با بنده، او حمایت از این فرزند را به عنوان هدیه از شهید بر عهده گرفت و من به عنوان پدر به منظور تداوم راه شهید حمایت معنوی ۱۰ فرزند را بر عهده گرفتم که هزینهاش نیز از بخشی از حقوق خود شهید تامین میشود.
ایرنا: شهید عبدوس فرد منظمی بود؟
عبدوس: شهید عبدوس خستگی را خسته کرده بود. در طول روز برای فعالیتهای روزانه برنامهریزی داشت و در کنار فعالیت علمی و ورزش، یک واحد صنفی پوشاک داشت. بعد از شهادت فرزندم فروشنده با من تماس گرفت گفت از فرزند شما چیزی دیدم که حیفم میآید نگویم. محمد با نهادهای خیریه همراهی میکرد و یکبار خانم خیری با ۲ کودک که از خانواده کم بضاعت و تحت پوشش یکی از نهادهای حمایتی بودند برای خرید لباس به مغازه آمده بود که کودکان از لباسهای مغازه خوششان نیامده بود، اما خانم اصرار به خرید از این مغازه داشت که شهید عبدوس ناراحت شد و گفت بچهها این پوشاک را نمیپسندند و در نهایت کودکان از مغازه خارج شدند. بلافاصله محمد دنبال بچهها رفت و آنها رو به مغازهای دیگر راهنمایی کرد تا لباس دلخواهشان را بخرند. وقتی شهید عبدوس دوباره به مغازه برگشت از او پرسیدم چی شد. او ناراحت بود و میگفت شان بچهها باید حفظ شود بعد از رفتن شهید عبدوس به مغازهای که با بچهها رفته بودند رفتم و موضوع را پیگیری کردم که گفتند شهید عبدوس لباس بچههایی را که خودشان انتخاب کرده بودند را حساب کرد و آنها را با ۲ پلاستیک لباس با چهره خندان راهی کرد.
ایرنا: ویژگی شاخص شهید عبدوس در کسب و کار چه بود؟
عبدوس: کسب روزی حلال بسیار برایش مهم بود. در اتفاقی دیگر فروشنده تعریف میکرد یک لباس که دچار زدگی بود در قفسه به عنوان نمونه کار به نمایش گذاشته بودیم که به عنوان فروشنده آن لباس را با قیمت مناسبی فروخته بودم و شهید عبدوس وقتی به مغازه آمد سراغ این لباس را گرفت که ماجرا را برایش توضیح دادم و او گفت قیمتی که به مشتری فروختهای گران بود و این دور از انصاف است، فروشنده مغازه گفت مشتری با علم به زدگی انتخاب کرد اما محمد زیر بار نمیرفت و در نهایت، با پیگیری از طریق تراکنشی که از خودپرداز داشت با مراجعه به بانک آدرس و شماره تلفن مشتری را پیدا کرد که اتفاقاً خانمی از مشهد بود و در تماس تلفنی اعلام کرد خودم از قیمت اطلاع داشتم و مشکلی نیست. شهید عبدوس تا این حد به رزق حلال اعتقاد داشت و توصیه من به نسل امروز توجه به کسب رزق حلال است.
ایرنا: شهید عبدوس وصیت و سفارشی داشت؟
عبدوس: بعد از چند ماه از شهادت پسرم تقویم و یادداشتهای او را که میدیدم متوجه بیمه عمر شهید عبدوس شدم که ۱۱ سال پیش در دوره دانشجویی خود را بیمه عمر کرده بود، پس از مراجعه به بیمه، کارکنان گفتند اتفاقاً روزی که شهید عبدوس برای بیمه آمده بود را یادمان هست. در قرارداد اعلام کرده بود اگر زنده ماندم از بیمه عمرم استفاده میکنم و اگر هر حادثه یا اتفاقی برایم افتاد، هزینه صرف کودکان سرطانی شود که اکنون این صحبت او حکم وصیت را دارد (با لحنی مملو از افتخار و سربلندی ادامه داد) شهید عبدوس تفکر زیبا و معنوی در دوره دانشجویی داشت و اکنون هر چه میگذرد بیشتر زندگی شهید گونهاش را میفهمم و درک میکنم.
شهید در قرارداد بیمه عمر خود اعلام کرده بود اگر هر حادثه یا اتفاقی برایم افتاد، هزینه صرف کودکان سرطانی شود.ایرنا: آیا از فقدان و نبود شهید عبدوش زمانی پیش آمده گلایه کنید؟
عبدوس: وقتی یاد شهید میافتم میگویم تمام آمدنها رفتنی دارد و خوشحالم که پسرم با عاقبتبهخیری و با شهادت از این دنیا خارج و به دنیای دیگر وارد شد، آبروی دوستان و خانواده شد. محمد چهار سال سابقه کار داشت و جوان متخصص بود. اگر مانده بود فایده بیشتری داشت. ناراحتی مان از فقدان ایشان است.
ایرنا: نظرتان درباره جمله سخن سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی مبنی بر اینکه «فردی شهید نمیشود مگر شهید زندگی کند» چیست؟
عبدوس: (تاملی کرد و با چهرهای پر از حرفهای ناگفته ادامه داد) این جمله را قبل از شهادت شهید عبدوس نمیفهمیدم اما اکنون پس از شهادت محمد و شنیدن ویژگیهایش به این موضوع به خوبی پی بردهام که اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود.
ایرنا: آخرین دیدار با پسرتان (شهید عبدوس) را به یاد دارید؟
عبدوس: صبح پسرم را برای خواندن نماز صبح بیدار کردم، نمازش را خواند و تا رسیدن زمان رفتن به سرکار مانند همیشه مشغول دعا خواندن بود، صدایش در گوشم است (سکوت کرد. گویی در ذهن خود با فرزندش در خواندن نجواهای صبحگاهی همکلام شده بود) و این آخرین دیدار ما در صبح روز یکشنبه بیست و دوم خرداد ماه ۱۴۰۱ بود.
ایرنا: خبر شهادت پسرتان رو چطور متوجه شدید؟
عبدوس: (طوری به گوشهای زل زده بود که انگار همین دیروز بود. منتظر بازگشت پسرش از سر کار بود، مکث کرد و ادامه داد) از ساعت چهار بعدازظهر منتظر برگشت پسرم بودیم. ساعت حدود ۲۰ و ۳۰ دقیقه، همراه مادر شهید عبدوس منتظر پخش اخبار بودیم که تلفن زنگ خورد و گفتند شهید عبدوس بر اثر تصادف دچار آسیب شده و اکنون به همراه دفترچه درمانی به بیمارستان کوثر سمنان بیایید که وقتی به بیمارستان رفتیم خبر را به ما اعلام کردند.
ایرنا: از نحوه شهادتش بگویید؟
عبدوس: پسرم بر اثر انفجار و اصابت ترکش حین آزمایش موشکی به شهادت رسید.
ایرنا: به نظر شما جوانان امروز با جوانان دیروز فرق دارند؟
عبدوس: جوانان با معرفت در جامعه امروز کم نداریم، اما موقعی که در بین ما نیستند از آنها میگوییم و به ارزششان پی میبریم ضرورت دارد وقتی هستند به آنها توجه کنیم و آنها را ببینیم.
ایرنا: خواسته شما از مسئولان چیست؟
عبدوس: کشور از لحاظ اقتدار دفاعی در بخشهای مختلف موشکی، پهپادی، پدافندغیرعامل و مسائل هستهای، حرف برای گفتن دارد، ولی در برخی عرصهها مشکل داریم و خوب کار نکردهاند و کم کاری خود را در پشت صنعت دفاعی پنهان میکنند و میپوشانند که نباید اینطور باشد. باید تلاش شود در بخشهای مختلف پیشرفت و اقتدار به نمایش گذاشته شود. بخشی از این مشکلات ناشی از تحریم و بخشی دیگر به دلیل ناکارآمدی و کمکاری برخی مسئولان است.
ایرنا: دعا و توصیه شما به مسوولان در توجه به جوانان چیست؟
عبدوس: دعایم این است تمام سختیها روزی نتیجه می دهد و ایران اسلامی به جایگاه واقعی خود دست می یابد. شیخ زکزاکی از آن سوی دنیا میآید قم. وقتی برمیگردد ۱۵ میلیون نفر را شیعه میکند. امید است در کنار این موفقیتها، کوتاهیها هم جبران شود.
به گزارش خبرنگار ایرنا، ساعت از سه بعدازظهر گذشته بود، سوالات زیاد، اما وقت محدود بود؛ هر آغازی را پایانی است. به ناچار گفت و گو را با یک تلاطم ذهنی و غبطه به روح بلند شهدا و عاقبتبهخیری آنها به پایان رساندیم.
نظر شما